با این روش قیمت سهام فرد سهام دار، که تا قبل از تاریخ افزایش سرمایه مقداری سهام از شرکت در پرتفوی خود داشته، به نسبت افزایش تعداد سهام، کاهش می یابد. بنابراین گفته می شود که فرد سهام دار در نتیجه این اقدام شرکت، مقداری سهام جایزه، دریافت نموده است.
افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن
دنیای اقتصاد: چهار سال پیش زمانی که آذری جهرمی به عنوان وزیر ارتباطات افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن دولت جدید کار خود را آغاز کرد، وعده داد تا در پایان دوره، ۵ یونیکورن (تکشاخ) استارتآپی در کشور داشته باشیم. اکنون بعد از چهار سال با وجود رشد نه تنها هیچ استارتآپ ایرانی نتوانسته به ارزش یک میلیارد دلار برسد، بلکه ارزش دلاری برخی استارتآپها به واسطه تحریم، تورم، افزایش بیسابقه نرخ ارز و بیارزش شدن پول ملی حتی افت کرده است. درست در همین زمان که استارتآپهای ایرانی در کشوری با این همه پتانسیل برای رشد، برای زنده ماندن دست و پا میزنند، استارتآپ ارمنستانی پیکسآرت (PicsArt) توانسته است با جذب سرمایه ۱۳۰ میلیون دلاری از «سافت بانک» به ارزشی بیش از یک میلیارد دلار برسد و به اولین یونیکورن ارمنستان تبدیل شود. درحالی که جمعیت کل ارمنستان چیزی در حدود ۳ میلیون نفر است، تعداد کاربران فعال یک استارتآپ از این کشور، توانسته به چیزی در حدود ۱۵۰ میلیون نفر برسد.
توزیع یونیکورنها در جهان
یونیکورن، یکی از اصطلاحات متداول فضای استارتآپی و سرمایهگذاری خطرپذیر است. یونیکورنها در واقع شرکتهای خصوصی هستند که ارزش آنها از یک میلیارد دلار فراتر رود. در واقع شاخص تعداد یونیکورن نشانهای از میزان سرمایهگذاری در یک کشور یا منطقه است، چراکه عموما مدل کسبوکار استارتآپها بر افزایش مکرر سرمایه از طریق سرمایهگذاری است. طبق آمار ارائه شده در استاتیستا (statista)، تا آوریل سال ۲۰۲۱ میلادی، حوزه آمریکای شمالی با داشتن ۲۹۲ یونیکورن، بیشترین تعداد شرکتهای استارتآپی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار را در میان تمامی حوزههای دیگر داراست و تقریبا نیمی از یونیکورنهای دنیا و همچنین عمده ارزشمندترین یونیکورنها در این حوزه واقع شدهاند. حوزه آسیا اقیانوسیه با ۱۹۸ یونیکورن و سهم ۳۳/۵ درصدی از کل یونیکورنهای دنیا در رتبه دوم و اروپا با داشتن ۶۹ یونیکورن (۱۱ درصد از کل یونیکورنها) در رتبه سوم حوزههای دارای بیشترین استارتآپهای یونیکورنی هستند. حوزههای آسیای میانه-آفریقا و آمریکای لاتین هر کدام با داشتن تنها ۱۶ یونیکورن، کمترین تعداد یونیکورن را در سراسر دنیا دارند. بر اساس آمارهای همین منبع، آمریکا با ۲۸۸ یونیکورن، چین با ۱۳۳ یونیکورن، هند با ۳۲، انگلیس با ۲۷، آلمان با ۱۵ و کرهجنوبی و فلسطین اشغالی هر کدام ۱۱، برزیل با ۱۰، فرانسه ۸، سوئیس و اندونزی هر کدام با ۵ یونیکورن ۱۰ کشور جهان هستند که بیشترین تعداد یونیکورن را دارند.
ایران درحالی هنوز هیچ استارتآپی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار ندارد که کشور همسایه ما یعنی ترکیه، به تازگی توانسته است دومین یونیکورن خود را نیز به ثبت برساند. استارتآپ گتیر (Getir) در ترکیه که یک استارتآپ تحویل کالا به حساب میآید، همین چند ماه پیش با جذب دور جدید سرمایه خود، توانست به ارزش ۲/۶ میلیارد دلاری برسد و به یک یونیکورن تبدیل شود. حتی آمارهای جدید نشان میدهند که ارزش این استارتآپ اکنون از این رقم نیز فراتر رفته و به ۷ و نیم میلیارد دلار رسیده است. این استارتآپ «تحویل فوری محصولات سوپرمارکتی و غذاهای رستورانی» قصد دارد سرمایههای جدیدی که جذب کرده است را برای توسعه خدمات خود در اروپا و بخشهایی از آمریکا به کار گیرد. گتیر در ابتدای سال میلادی جاری سرویسدهی در لندن و آمستردام را آغاز کرد و قرار است به زودی به پاریس، برلین و چندین شهر از آمریکا نیز راه پیدا کند. این به معنی آن است که این استارتآپ قرار است با غولهایی مانند اوبر، دور-دش و… رقابت را آغاز کند.
کشورهایی مانند امارات متحده عربی با سه یونیکورن و عربستان با داشتن یک یونیکورن فینتکی، از دیگر مثالهای راهاندازی موفقیتآمیز کسبوکارهای استارتآپی در منطقه و رساندن آنها به ارزشهای میلیارد دلاری هستند. اما جدیدترین مثال که چند روزی از انتشار خبر آن میگذرد، ایجاد یک یونیکورن در ارمنستان است. ارمنستان با وجود آنکه در دهه۹۰ میلادی شرایط سیاسی اجتماعی چندان مساعدی نداشت، ظرف چند سال توانست چنان شرایط مساعدی برای رشد کسبوکارهای دیجیتال و استارتآپی ایجاد کند که از آن به عنوان سیلیکونولی اتحاد جماهیر شوروی یاد میشود. کشوری با تنها ۳ میلیون نفر جمعیت که هنوز زیر سایه یک جنگ با همسایه خود جمهوری آذربایجان است، در چند سال اخیر چندین استارتآپ دیجیتال موفق و تعداد بسیار زیادی مهندس پرورش داده است. معروفترین استارتآپ ارمنستان که اخیرا نیز توانسته با جذب دور جدیدی از سرمایه به اولین یونیکورن این کشور تبدیل شود «پیکسآرت» است.
وضعیت استارتآپها در ایران
چهار سال پیش در چنین زمانی، هنوز فضای استارتآپی کشور تا این اندازه به بنبست نرسیده بود و بسیاری از فعالان این حوزه با امید بسیار در حال ساخت کسب و کارشان بودند. سرمایهگذاران داخلی و خارجی معدودی وارد فضای کسبوکارهای تکنولوژیمحور ایران شدند که هنوز برخی از شاخصترین آنها مثالهای موفقی در حوزههای مختلف به شمار میروند. هرچند برخی از این استارتآپها حتی در شرایط عقبرفت اقتصادی رشد قابلتوجهی – بهویژه در دوره پاندمی – داشتهاند، اما نیاز به سرمایهگذاری جدید و ایجاد ارزشهای بالاتر بهشدت حس میشود. در همین چند سال اخیر و با افزایش قابل ملاحظه تورم و نرخ ارز، ارزش دلاری استارتآپهای بزرگ ایرانی که امیدی برای تبدیل شدن به یونیکورن را داشتند، افت کرد و پس از آن با توقف سرمایهگذاری جدید خارجی و حتی داخلی و مشکلات متعدد در زمینه تامین سرمایه، شرایط برای آنها سخت و سختتر شد. بسیاری از استارتآپهای کوچکتر از بین رفتند و برای بزرگترها حتی مسیر تامین سرمایه از طریق ورود استارتآپها به بورس و عرضه سهام آنها به صورت عمومی، بهرغم وعدههای بسیاری که داده شد مسدود ماند و هنوز هیچ استارتآپ ایرانی نتوانسته است راه خود را به بازار سرمایه کشور باز کند. این درحالی است که استارتآپها در سراسر دنیا برای تداوم رشد و توسعه کسبوکارشان به صورت مداوم و در چندین راند، اقدام به جذب سرمایه میکنند و حتی در برخی کشورها روانه بورس نیز شدهاند.
قطعا در پاسخ به این سوال که چرا ما هنوز در ایران استارتآپی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار یا به اصطلاح یونیکورن نداریم، دلایل زیادی میتوان مطرح کرد. اما کارشناسان معتقدند اصلیترین دلیل آن منفصل بودن از بازارهای بینالمللی است. ناصر غانمزاده از فعالان استارتآپی کشور و مدیرعامل استارتآپ نیوو در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» میگوید: جدایی ایران از فضا و بازارهای بینالمللی به چند طریق بر فضای استارتآپی کشور تاثیر میگذارد. وی تصریح میکند: اولین تاثیر این جدایی آن است که سرمایهگذاران بزرگ خارجی معمولا به صورت جدی به سرمایهگذاری در استارتآپهای ایرانی فکر نکرده و اقدامی در این راستا انجام نمیدهند. از سوی دیگر به دلیل محدود بودن بازار ایران و فراهم نبودن امکان گسترش سرویسدهی به کشورهای دیگر، افق آتی استارتآپها چندان امیدوارکننده به نظر نرسیده و این هم از جذابیت استارتآپهای ایرانی میکاهد و هم بر ارزشگذاری آنها تاثیر میگذارد. غانمزاده میافزاید: حضور سرمایهگذاران جدید خصوصا سرمایهگذاران بینالمللی، موجب میشود در سرمایهگذاری بر استارتآپها رقابت شکل بگیرد که این خود به بالاتر رفتن ارزش شرکتهای استارتآپی منجر میشود.
این فعال استارتآپی تاکید میکند: به طور کلی و به دلیل شرایط اقتصادی، بخش بسیار کمی از پولها وارد حوزه سرمایهگذاری جسورانه میشود و این باعث میشود هم تعداد شرکتهای سرمایهگذار جسورانه در کشور بسیار کم باشد و هم میزان پولی که در این حوزه برای سرمایهگذاری وجود دارد بسیار محدود باشد. در نتیجه نه تنها سرمایهگذاران داخلی رقابتی در سرمایهگذاری بر استارتآپها ندارند، بلکه گاهی شرایط به گونهای پیش میرود که گویی این شرکتها در سرمایهگذاری نکردن روی استارتآپها رقابت دارند. غانمزاده با تاکید بر اهمیت حضور سرمایهگذاران خارجی میگوید: در چنین شرایطی گره کار جز با حضور سرمایهگذار بینالمللی باز نمیشود. زیرا با ورود سرمایهگذار خارجی به فضای استارتآپی کشور، نه تنها امکان جذب سرمایههای دلاری برای استارتآپها فراهم میشود، بلکه در سرمایهگذاری روی استارتآپها رقابت شکل گرفته و سرمایهگذاران داخلی هم به افزایش سرمایهگذاریها ترغیب میشوند. غانمزاده در مجموع حوزههای سرمایهگذاری مانند بازار ارز، مسکن، بورس – که سودهای مطمئنتر و با ریسک کمتری برای سرمایهگذاران ایجاد میکنند – را بازارهای رقیب سرمایهگذاری جسورانه در ایران میداند. وی معتقد است این بازارها موجب میشوند رقابت در سرمایهگذاری روی استارتآپهای ایرانی به حداقل برسد و زمینه برای رشد ارزش این شرکتها و تبدیل شدن به یک یونیکورن فراهم نشود.
افق مبهم خروج سرمایهگذار
فراهم نبودن امکان خروج سرمایهگذار، چه در قالب ورود استارتآپ به بورس و چه در قالب خریده شدن شرکت توسط مجموعههای دیگر، از دیگر مواردی است که در تشریح علل توسعه پیدا نکردن استارتآپهای ایرانی مطرح میشود. با وجود وعدههای متعددی که در این چند سال برای پذیرش استارتآپهای بزرگ و بالغ شده در بازار سرمایه داده شد و قرار بود تپسی به عنوان اولین استارتآپ در فرابورس پذیرفته شود، هنوز این امر محقق نشده است. سختگیریهای صورت گرفته درباره ساختار متفاوت شرکتهای استارتآپی نسبت به شرکتهای سنتی و چالشهای موجود برای ارزشگذاری درست این شرکتها مهمترین عوامل در عملی نشدن این وعده بودهاند.
علی فیاضبخش، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری سرآوا در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» میگوید: یونیکورن داریم، اما نه به تعدادی که در افق ۱۴۰۰ پیشبینی شده بود. وی در پاسخ به این سوال که چرا نامی از هیچ یونیکورن ایرانی در فهرستهای جهانی ثبت نشده است، میگوید: یکی از شروط اصلی پذیرش یک شرکت استارتآپی به عنوان یونیکورن، آن است که real transaction اتفاق بیفتد یا به عبارتی سهام شرکت در بازار سهام معامله شود و آنجا قیمت بخورند. از آنجا که هنوز چنین اتفاقی برای هیچ یک از استارتآپهای بزرگ رخ نداده، باعث میشود به عنوان یک یونیکورن در جهان مورد پذیرش قرار نگیرند.
مدیرعامل سرآوا معتقد است نبود استراتژی مناسب برای خروج سرمایهگذار از استارتآپهای ایرانی موجب شده فضای استارتآپی کشور نسبت به جمعیت، GDP کشور، پتانسیلهای انسانی و تکنولوژیک موجود، از جهان پیرامون عقب باشد. وی میافزاید: اجازه ندادن به شرکتهای استارتآپی برای ورود به بازار سرمایه موجب شده سرمایهگذاران نتوانند از سرمایهگذاری انجام داده بهرهمند شوند و سرمایهگذاران جدید امکان شراکت در این رشد را از دست بدهند. به عبارتی داستان موفقیتی که بتواند الگو و مشوقی برای سرمایهگذاران جدید باشد ایجاد نشده و سرمایهگذاران پیشین نیز روزبهروز بیانگیزهتر میشوند. وی تاکید میکند منابع چند هزار میلیارد تومانی که استارتآپهای بالغ اکنون برای توسعه بیشتر خود به آنها نیاز دارند، در بازار سرمایهگذاری خصوصی وجود ندارد و چنین مبالغی جز از طریق بازار سرمایه قابل دستیابی نیست. فیاضبخش در ادامه میافزاید: اکوسیستم استارتآپی ما با فقر سرمایهگذاری خارجی مواجه است و همین انگشتشمار سرمایهگذار خارجی که هنوز در کشور فعالند به قدری مورد اذیت قرار میگیرند که سرمایهگذاران دیگر از ورود به بازار ایران میهراسند. وی تاکید میکند اکنون یکی از موانعی که در راه ورود استارتآپها به بازار سرمایه وجود دارد، وجود سرمایهگذار خارجی در ساختار سرمایهگذاری آنهاست. این درحالی است که مجوز سرمایهگذاری این سرمایهگذاران در زمان ورود مورد تایید وزیر اقتصاد وقت قرار گرفته است.
ضعیف شدن مداوم ارزش پول ملی و کاهش قابل توجه قدرت خرید مردم، موانع دیگری افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن در راه تبدیل شدن استارتآپهای ایرانی به یونیکورنهای استارتآپی است. فیاضبخش تاکید میکند که بهرغم آنکه برخی استارتآپهای ایرانی به ارزشی در حد یک یونیکورن رسیدهاند، اما با افزایش مداوم قیمت دلار، تمام تلاشهای این استارتآپها برای بزرگ شدن و ایجاد توسعه بیارزش جلوه میکند و تاثیر چندانی بر ارزش دلاری شرکت نمیگذارد. از سوی دیگر با کاهش توان خرید کالا و خدمات توسط مردم، ارزش سبد خرید کالای خدمات افت پیدا کرده و همین بر ارزش استارتآپهای فعال در این حوزهها تاثیر منفی میگذارد.
اندازه نابرابر اقتصاد ایران و جهان
میلاد منشیپور، بنیانگذار تپسی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» تاکید میکند که اندازه اقتصاد ایران نسبت به مقیاس جهانی، اجازه ایجاد یونیکورن در ایران را نداده است. منشیپور میگوید: پیش از بازگشت به ایران همزمان با توافق برجام پروژهای را برای شرکت مشاورهای BCG که در آن کار میکردم ارائه دادم که آیا ایران برای ورود و سرمایهگذاری این شرکت مناسب است یا خیر؟ نتیجه بررسیهای من در آن زمان نشان داد که در کشور کمتر از انگشتان یک دست شرکتهایی وجود دارند که قادر به پرداخت هزینههای یک شرکت مشاورهای در این اندازه باشند. وقتی به یک کشوری مثل هلند نگاه میکنید چندین شرکت با درآمد بیش از یک میلیارد دلار در سال را در صنایع مختلف آنها میبینید، اما مشخصا در ایران شرکتهای استارتآپی به واسطه مشکلات و موانع پرشمار مالی، حقوقی، منابع انسانی و… نمیتوانند در خارج از مرزهای جغرافیایی کشور فعالیت داشته باشند. از سوی دیگر قدرت پایین خرید مردم نیز دلیل دیگری است که سهم استارتآپها، همچون سایر بخشها، کوچک باشد.
به عقیده منشیپور، دولت سیزدهم با یک چالش و سوال جدی در حوزه استارتآپها مواجه است؛ «آیا این حوزه نیز قرار است شبیه سایر حوزههای اقتصادی باشد؟» او میافزاید: به طور مثال زمانیکه ایرانخودرو، سمند تولید میکند، خدمات بانکی ما در سطح بالایی نیست یا امکانات مخابراتی ما مثل اینترنت خانگی ضعیف است، شاید نباید انتظار داشته باشیم که استارتآپهای ما نیز خروجی محصولاتشان چیزی با کیفیتتر از سمند باشد!
مدیرعامل تپسی معتقد است در ایران با وجود داشتن نگرانیهای جدی درباره اقداماتی مثل طرح صیانت – که ممکن است باعث مهاجرت گسترده افراد شود – به دلیل آنکه حوزه استارتآپی فردمحور و تاکید روی استعدادهای افراد است، هنوز به اندازهای نیروی با استعداد و متخصص داریم که باعث شود خروجی استارتآپهای ایرانی بیکیفیت نباشد. هرچند ممکن است این خروجی بنز نباشد، اما سمند هم نیست.
منشیپور با اشاره به اینکه پتانسیل محصولات و خدمات با کیفیت در تراز جهانی در ایران وجود دارد، میگوید: برای اینکه حوزه استارتآپی بتواند جایگاهی متفاوت از سایر بخشهای اقتصاد داشته باشند، تامین مالی بسیار نقشی حیاتی دارد و در شرایط فعلی راهی به جز ورود استارتآپها به بورس وجود ندارد. او دلیل این موضوع را نبود سرمایهگذاری خارجی به واسطه تحریمها، عادت کردن سرمایهگذاران خصوصی به افزایش سرمایه از طریق تورم و عدم تمایل به سرمایهگذاری استراتژیک و بلندمدت میداند و میافزاید: سرمایهگذاران حاکمیتی یا خصولتی هم به دلیل ساختارها و قوانین دستوپا گیر نظارتی که دارند، به سختی میتوانند سرمایهگذاریهایی در ابعاد چند صد میلیارد انجام دهند.
در پایان افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن باید تاکید کرد که ذات استارتآپ یعنی رشد و زمانی که مسیری برای تداوم این رشد و پویایی محقق نشود، نمیتوان به آینده چنین شرکتهایی امیدوار ماند. کارشناسان معتقدند اگر بنا باشد برای بهبود وضعیت فعلی اکوسیستم استارتآپی تدبیری اندیشیده شود، این امر جز با تسهیل ورود استارتآپهای بالغ به بازار سرمایه محقق نخواهد شد و تنها در این صورت است که میتوان به ایجاد چندین یونیکورن در کشور و رقابت برای حضور پررنگتر در منطقه امیدوار بود.
افزایش سرمایه شرکت چیست؟ مراحل ثبت افزایش سرمایه مزایا و معایا
افزایش سرمایه شرکت چیست؟ برای ثبت افزایش سرمایه چه اقداماتی لازم است که انجام دهیم؟ چه مراحلی دارد و مزایا و معایب آن برای شرکت شما چیست؟ به همه ی این سوالات پاسخ خواهیم داد.
در صورتی که برای ثبت افزایش سرمایه شرکت هم نیاز به یک موسسه دارید با ما تماس بگیرید تا در سریعترین زمان و با کمترین هزینه برایتان به انجام برسانیم.
افزایش سرمایه شرکتها
معمولا در زمان ثبت شرکت، هر شرکتی در بدو تاسیس، میزان مشخصی از سرمایه خود را به عنوان سرمایه اولیه به ثبت می رسانند. حال با گذر زمان، شرکت ها ممکن است به فکر توسعه فعالیت های خود و یا حفظ و توسعه توان رقابتی خود در بازار بیافتند.
در چنین مواقعی معمولا شرکت ها اقدام به انتشار سهام جدیدی کرده یا مبالغ سهام را بالاتر می برند تا منابع لازم برای تامین مالی پروژه های خود را فراهم نمایند. به این فرایند از تامین مالی شرکت ها در اصطلاح افزایش سرمایه گفته می شود.
شرکت ها ممکن است با هدف اصلاح و بهبود ساختار مالی خود و یا با هدف مشارکت بیشتر سهام داران در خرید سهام و تبدیل آن ها به شرکای شرکت، اقدام به افزایش سرمایه نمایند. بنابراین دلایل زیادی در ورای تصمیم گیری شرکت ها مبنی بر ثبت تغییرات در سرمایه اولیه وجود دارد که در ادامه کار، بیشتر به این موضوع می پردازیم.
ثبت افزایش سرمایه
چیزی که باعث شکل گیری انواع مختلف افزایش سرمایه از سوی شرکت های مختلف می شود، نحوه تامین منابع مورد نیاز برای این کار است. بنابراین بسته به این که این منابع مالی از چه محل یا مسیری تامین شوند، ثبت افزایش سرمایه شرکت ها را در 4 دسته کلی و به شرح زیر طبقه بندی می کنند:
افزایش سرمایه از محل سود انباشته یا همان سهام جایزه
گفته می شود که این مدل از افزایش سرمایه توسط شرکت ها، نیازی به وارد نمودن سرمایه خاصی در قالب نقدینگی های جدید توسط شرکت یا سهام داران به جریان سرمایه شرکت ندارد.
در این روش شرکت ها به طور معمول و در پایان یک دوره مالی و پس از مشخص نمودن میزان دقیق درآمدها و هزینه ها و نیز سودهای تقسیم شده بین سهام داران، تصمیم می گیرند که از محل سود های انباشته شده (سودی که بین سهام داران و شرکا تقسیم نشده و در بخش سود انباشته صورت های مالی شرکت ها مشخص شده است) اقدام به افزایش سرمایه نموده و بدین طریق پروژه و طرح های جدید خود را تامین مالی نمایند.
با این روش قیمت سهام فرد سهام دار، که تا قبل از تاریخ افزایش سرمایه مقداری سهام از شرکت در پرتفوی خود داشته، به نسبت افزایش تعداد سهام، کاهش می یابد. بنابراین گفته می شود که فرد سهام دار در نتیجه این اقدام شرکت، مقداری سهام جایزه، دریافت نموده است.
افزایش سرمایه از محل آورده نقدی سهام داران
در این مورد از افزایش سرمایه، نقش اصلی بر عهده سهام داران شرکت است. به این صورت که شرکت اوراقی را تحت عنوان اوراق حق تقدم به سهام داران واگذار کرده و به آن ها مهلت 2 ماهه ای برای ثبت نام و پذیره نویسی می دهد. در این مرحله سهام داران 2 راه مختلف در پیش روی خود دارند:
یک اینکه سهام داران در مهلت دو ماهه داده شده مبلغی را تحت عنوان مبلغ اسمی، که در کشور ایران در حدود 1000 ریال است، به شرکت پرداخت نمایند و حق تقدم های خود را به سهام عادی تبدیل کنند و یا این که حق تقدم های داده شده توسط شرکت را به سهام داران دیگری بفروشند که در هر دو مورد سهام جدیدی به دارایی افراد اضافه می شود.
افزایش سرمایه از محل آورده ها، مخصوص شرکت هایی هست که سود انباشته زیادی نداشته اند و برای تامین مالی پروژه ها و طرح های جدید خود ناچار به ترغیب سرمایه داران نسبت به ورود سرمایه های جدید به شرکت می شوند.
نکته ای که باید در این جا به آن اشاره نماییم، تفاوت بین حق تقدم و روش صرف سهام است، که خود به عنوان یکی از روش های تامین مالی شرکت ها از طریق افزایش سرمایه به حساب می آید.
برخلاف حق تقدم، در روش افزایش سرمایه از طریق صرف سهام، سهام داران سهام عرضه شده شرکت را در دوره های پذیره نویسی با قیمت هایی بالاتر خریداری می نمایند. لازم به ذکر است که در روش گفته شده، شرکت اضافه ارزش کسب شده را یا به حساب اندوخته نزد خود منتقل می نماید و یا آن را در قالب سهام جدید به سهام داران انتقال می دهد.
افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی ها
در این روش شرکت ها تنها با انجام یک سری عملیات حسابداری در ترازنامه و صورت های مالی خود، اقدام به تامین مالی خود از طریق افزایش سرمایه می کنند.
به این صورت که ارزش دارایی های ثابتی نظیر؛ ساختمان، زمین، ماشین آلات و تجهیزات را در ترازنامه خود به روز می کنند و چون تغییر خاصی در بدهی های شرکت ایجاد نمی شود، سرمایه شرکت افزایش می یابد تا معادله حسابداری ( بدهی + سرمایه = دارایی ) در تعادل قرار گیرد. به این صورت و بدون ورود سرمایه خاصی و بدون هیچ گونه تغییری در دارایی سهام داران شرکت، تعداد سهام آنها به نسبت کاهش قیمت سهام، افزایش می یابد.
بهترین روش افزایش سرمایه چیست؟
با در نظر گرفتن ویژگی های هر کدام از روش های تامین منابع مالی شرکت ها از طریق افزایش سرمایه، می توان به این نکته اشاره نمود که همواره روشی که برای یک شرکت مناسب و بهتر است الزاما برای شرکتی دیگر مناسب نیست و هر شرکت بسته به ساختار و وضعیت مالی و افق برنامه ریزی خود، در هر برهه از زمان روش مناسب برای افزایش سرمایه را انتخاب می کند.
اگر بخواهیم مقایسه ای کلی در مورد انواع مختلف روش های تامین مالی برای شرکت ها داشته باشیم، می توانیم بگوییم که آن دسته از روش هایی که در طی آن ها سرمایه جدید وارد جریان سرمایه ای شرکت ها می شود، وضعیت بهتری را در مقایسه با دیگر روش ها برای یک شرکت رقم می زنند.
از این رو، روش های افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و همچنین روش صرف سهام به طور نسبی در بهبود وضعیت مالی شرکت ها مناسب تر هستند. از طرفی دیگر روش از طریق تجدید ارزیابی دارایی ها با توجه به این که بدون هیچ گونه ورود سرمایه جدیدی انجام می شود، برای شرکت هایی که در آستانه ورشکستگی قرار دارند، گزینه مناسب تری هست.
چه نوع شرکت هایی افزایش سرمایه دارند؟
می دانیم که وضعیت همه شرکت های حاضر در بورس یکسان نیست و درآمد زایی و سودآوری هر کدام از شرکت ها با یکدیگر متفاوت است. از این رو شرکت هایی که سود انباشته مناسبی دارند در اغلب اوقات اقدام به افزایش سرمایه از محل سود انباشته خود می کنند بدون این که نیازی به وارد کردن سرمایه های جدید باشد.
از طرفی دیگر، بارها شاهد اعطای حق تقدم های سهام از طرف بسیاری از شرکت ها به سهام داران خود بودیم تا از این طریق، هم آورده نقدی آن ها به شرکت و بازار را افزایش دهند و هم منابع لازم برای تامین مالی طرح های آینده خود را به دست آورند.
اگر تا به حال تجربه سرمایه گذاری در بورس را داشته اید، به احتمال زیاد با برخی از مفاهیمی که در حاشیه معاملات آن مطرح می شوند، آشنایی دارید. یکی از مفاهیم بسیار مهم که تاثیر به سزایی نیز بر روی آینده قیمتی شرکت و نیز تصمیمات استراتژیک سهام داران می گذارد، خبر افزایش سرمایه شرکت های فعال در بازار بورس است که با وقوع آن، قیمت و حجم سهام در دست افراد دچار تغییراتی می شود اما غالب اوقات تغییری در میزان کل دارایی آن ها اتفاق نمی افتد.
مراحل افزایش سرمایه شرکت سهامی خاص
هر شرکت به منظور انجام فرایند افزایش سرمایه، لازم است مراحلی را طی نماید که در این قسمت به بیان خلاصه وار و مرحله به مرحله ای از این پروسه می پردازیم.
مرحله اول: هیئت مدیره و چند تن از سهام داران به نمایندگی از کل سرمایه گذاران در شرکت، با بررسی وضعیت شرکت و در صورت لزوم پیشنهاد افزایش سرمایه را مطرح کرده و به تایید می رسانند.
مرحله دوم: طرح تایید شده در مرحله اول، در این مرحله در اختیار حسابرس شرکت قرار می گیرد تا اگر ایرادات یا کاستی هایی هست، برطرف شده و در نهایت به تایید حسابرس شرکت برسد. ( در صورتی که شرکت حسابرس ندارد، طی مجمع عمومی فوق العاده به تایید سهامداران و بازرسین می رسد)
مرحله سوم: صورتجلسه تنظیم شده در مرحله قبل به همراه سایر مدارک لازم، پس از ثبت در سامانه اداره ثبت، از طریق پست به اداره ثبت فرستاده می شود تا در صورت عدم نقص تایید و آگهی شود.
مرحله چهارم: پس از صدور آگهی توسط اداره ثبت، از طریق درج آگهی در روزنامه رسمی به اطلاع عموم و سهامداران می رسد.
مرحله پنجم( آخر): در صورتی که شرکت بورسی باشد، از طریق سایت کدال به اطلاع سهام داران می رسد.
مزایا و معایب افزایش سرمایه شرکت سهامی خاص
آیا افزایش سرمایه شرکت ها، خبر خوبی برای سهام داران است؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که خبر افزایش سرمایه به تنهایی، خبر آن چنان خوبی نیست. چرا که هیچ تغییری در میزان دارایی شما اتفاق نمی افتد. باید دید که شرکت به چه دلایلی قصد تامین مالی از طریق افزایش سرمایه را دارد.
اگر با این عمل طرح های نوینی اجرا شده و شرکت در جهت توسعه زیرساخت ها و مجموعه خود عمل کند، در این صورت خبر افزایش سرمایه شرکت، خبر خوبی به نظر می رسد. اما اگر شرکت قصد پوشش زیان اندوخته خود با افزایش سرمایه را داشته باشد، احتمالا خبر خوبی برای سهام داران نیست.
از دیگر معایبی که دارد در صورتی که از طریق تجدید ارزیابی دارایی ها باشید در سال بعد به علت استهلاک در سالهای بعدی مالی باعث افت سود شرکت خواهد شد، همچنین باعث عدم ورود نقدینگی به شرکت خواهد شد.
روابط خریدار-فروشنده
روابط خریدار-فروشنده استراتژی سازمان جهت برقراری ارتباطات بلندمدت با هدف حفظ و نگهداری مشتریان کلیدی و سودآور میباشد. این ارتباطات بویژه در بازاریابی صنعتی و روابط سازمان با سازمان از اهمیت بیشتری برخوردار است. مفهوم بلندمدت در روابط فراتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. گرایش به روابط بلندمدت اشاره به گرایش به یک فروشنده خاص دارد نه گرایش عمومی به همه فروشندگان. این گرایش تنها در صورت وجود یک سری عناصر زیر بنائی و ویژه شکل میگیرد. گرایش به روابط بلندمدت صرفا طولانی بودن دوره عمر روابط نیست. گرایش به روابط بلندمدت یک باور و خواسته است. لذا شاخص بهتری برای سنجش نزدیکی و مطلوبیت روابط است.
درک درستی از تفاوت روابط کوتاه و بلندمدت الزامی است. فروشندگان مایلند افق زمانی که خریدار جهت معامله با آنها انتخاب میکند را بدانند تا بسته به این افق زمانی از ابزارهای ویژه بازاریابی استفاده کنند. درک نادرست این مساله، میتواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد. از قبیل اینکه سازمان فروشنده سیاست بازاریابی رابطهای را در پیش گیرد در حالیکه بازاریابی سنتی مناسب تر بوده است. یک خریدار صنعتی با گرایش به روابط کوتاهمدت به انتخابها و فرصتها و منابع دوره جاری نظر دارد. اما یک خریدار صنعتی با افق دید بلندمدت بدنبال دستیابی به اهداف آتی است که هم به نتایج جاری بستگی دارد و هم به نتایج آتی. جهت شناسائی این گرایش باید اجزا و ارکان آن را شناسائی کرد. در این مقاله کوشش شده است تا مفهوم روابط خریدار-فروشنده تبیین شود.
اهمیت روابط خریدار-فروشنده
روابط خریدار-فروشنده عامل کلیدی در افزایش ارزش حیات مشتری و حفظ نگهداری مشتریان است. از سوی دیگر از این طریق میتوان میزان ریزش مشتریان را کاهش داد. این مفهوم یکی از مفاهیم زیربنایی مدیریت ارتباط با مشتری است. هسته مرکزی دیدگاههای مربوط به مدیریت ارتباط با مشتری و بازاریابی رابطهای حول محور تمرکز بر روابط فردی خریدار ـ فروشنده میباشد. این ارتباطات دو ویژگی اساسی دارد: اولاً نوع روابط بلندمدت میباشد و ثانیاً هر دو طرف از این رابطه سود میبرند. بطور خلاصه، از دیدگاه شرکت مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری (و همینطور بازار یابی رابطهای) یک ارزش با فرهنگ سازمانی است که روابط خریدار ـ فروشنده را در مرکز تفکرات استراتژیک و عملیاتی سازمان قرار میدهد.
رابطه بلندمدت خریدار-فروشنده
سازمانی که از چگونگی ایجاد روابط آگاهی داشته باشد میتواند بر نخستین مانع در برقراری روابط غلبه نماید. این رابطه را به ازدواج یک زوج تشبیه میکند. فروش به منزله ازدواج و پایان نامزدی است. موفقیت این ازدواج در گرو مدیریت فروشنده است. درک صحیح از عوامل موثر بر تغییرات روابط در طی زمان جهت برقراری روابط موفقیت آمیز در بلندمدت، الزامی است. جهت شناسائی این عوامل باید چگونگی پیدایش و تکامل روابط خریدار-فروشنده را در طی زمان به دقت مورد بررسی قرار داد. چگونگی ایجاد و حفظ روابط در گرو متغیرهای ویژهای است که در زیر به صورت اجمالی بدان پرداخته میشود.
عوامل موثر بر روابط بلندمدت خریدار فروشنده
عمده ترین این متغیرها عبارتند از سرمایه گزاری در معامله ویژه، توانمندی نیروی فروش، رضایت مشتریان، تعهد و اعتماد مشتریان. سرمایه گذاری در معامله ویژه، سرمایهگذاری در دارائیهای ثابتی است که صرفاً برای رابطه با خریدار یا فروشندهای ویژه انجام میشود. لذا این دارائیها ارزش قابل توجهی برای مواردی غیر از یک رابطه ویژه ندارند. همچنین از آنجا که سرمایه گذاری در معامله ویژه یک سرمایه گذاری بلندمدت محسوب میشود، موجب افزایش هزینه انتقال شده و ممکن است باعث وابستگی شرکتی شود که سرمایهگذاری زیادی در این زمینه کرده است. وابستگی خریدار به فروشنده اشاره به نیاز خریدار به حفظ روابط با فروشنده جهت دستیابی به اهداف مورد انتظارش دارد.
ارتباط بلندمدت خریدار-فروشنده
رضایت مشتریان یکی از متغیرهای کلاسیک میباشد که بویژه در مطالعات روانشناسی صنعتی بسیار مورد توجه بوده است. اما اکنون اهمیت خود را به عنوان یک متغیر مستقیم در بسط روابط خریدار-فروشنده از دست داده است. میزان رضایت اعضا ماحصل ارزیابی همه جنبههای روابط یک شرکت توسط شرکت دیگر میباشد. یعنی یک حالت شناختی که نشان میدهد آیا مزایای بدست آمده مطابق با انتظارات بوده است یا خیر. در مجموع رضایت تایید عمومی روابط توسط اعضا است.
تعهد مشتریان نیز شاخص دیگری برای سنجش روابط بین سازمانی است. منطق بحث پیرامون تعهد ناشی از قرار گرفتن این مساله در کانون ادبیات و متون تحقیق روابط بین سازمانی نهفته است، چرا که تعهد دارای پیآمدهای بسیاری مانند جذب و حفظ مشتری است. تعهد به عنوان یک قدرت و همینطور یک سرمایه میباشد و موجبات تداوم روابط را فراهم میسازد. در بازاریابی، تعهد یک ساخت زیر بنائی محسوب میشود. تعهد رویکردی است که با حرکت از بازاریابی سنتی به بازار یابی رابطهای میل میکند. به این معنا که سازمانها باید تاکید بیشتری در حفظ مشتریان سودآور خود داشته باشند.
اعتماد و روابط خریدار-فروشنده
در اکثر مطالعات، اعتماد مشتریان همواره یک عنصر تعیین کنند روابط بلندمدت خریدار- فروشنده میباشد. بحث اعتماد از بحثهای بسیار مطرح در تجارت است. اعتماد یک جزء اساسی و لاینفک روابط اجتماعی است. با افزایش اهمیت بازاریابی ارتباطی و مدیریت ارتباط با مشتری بحث اعتماد نیز اهمیت بیشتری یافته است. بازار یابی رابطهای یعنی: ایجاد، توسعه و حفظ تعاملات سودمند با مشتری. موفقیت بازار یابی رابطهای در گرو اعتماد میباشد چرا که نقش مهمی را در تکامل روابط تجاری ایفا میکند. در واقع بیشترین ارزش و اهمیت اعتماد در بازاریابی به ایجاد و مدیریت روابط دو جانبه بر میگردد.
مفهوم اعتماد از دیرباز در کانون توجه پژوهشگران بازاریابی بوده است. در دهههای ۵۰ و۶۰ پژوهشگران اهمیت اعتماد را در روابط تجاری شناسائی کرده اند. در دهه ۷۰ تلاش در شناسائی اهمیت اعتماد بصورت میدانی بوده است. در طی دهه ۸۰ اعتماد در زمینههای متعدد بسیاری وارد شد. بنابراین مفهوم اعتماد یک مفهوم بسیار قدیمی بوده و متون بسیاری پیرامون آن نوشته شده است با این وجود هنوز هم کارهای بسیاری باقی مانده و زمینههای زیادی جهت تحقیق وجود دارد. بررسی اعتماد در روابط دو جانبه خریدار-فروشنده یکی از همین زمینهها میباشد.
بازار محوری و روابط خریدار-فروشنده
بازار محوری از مجرای مدیریت دانش مشتری و بصیرت پیرامون نیاز و خواسته مشتریان سعی در ایجاد حداکثر ارزش برای مشتریان دارد. این کار از مجرای روابط با مشتریان میسر میگردد. چنین ارتباطی میتواند اعتماد مشتریان را افزایش دهد. روابط بین اعتماد و بازار محوری را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
- افزایش هماهنگی بین وظایف در سازمان موجب افزایش اعتماد مشتریان به سازمان میشود.
- افزایش دانش پیرامون مشتریان در نهایت موجب افزایش اعتماد مشتریان به سازمان میشود.
- افزایش اشاعه اطلاعات از سازمان موجب افزایش اعتماد مشتریان به سازمان میشود.
- هر چه پاسخگوئی سازمان هنرمندانه تر باشد موجب افزایش اعتماد مشتریان به سازمان میشود.
- هر چه پاسخگوئی سازمان بهتر اجرا شود موجب افزایش اعتماد مشتریان به سازمان میشود.
گرایش طرفین به برقراری روابط بلندمدت به میزان اعتماد طرفین به یکدیگر بر میگردد. در مطالعات سنتی گذشته اساساً در برقراری و تداوم روابط بلندمدت بر عامل وابستگی و سرمایه گزاریهای ویژه تاکید میشده است. در حالیکه وابستگی شرط کافی برای توجیه روابط بلندمدت نمیباشد. در واقع عنصر الزامی جهت گرایش به تداوم روابط، اعتماد است. همانگونه که پیشتر عنوان شد در وابستگی و سرمایه گزاری در معامله ویژه تاکید بر شرایط موجود است اما اعتماد موجب تمرکز بر آینده میشود. در سایه اعتماد ،طرفین باور خواهند داشت که حتی در شرایط غیر قابل پیشبینی آینده همچنان سهمشان از منافع به طور عادلانه حفظ خواهد شد.
خلاصه و جمعبندی
برقراری روابط خریدار-فروشنده عنصر کانونی مدیریت ارتباط با مشتری و هدف نهایی فعالیتهای مشتریمحور سازمان است. این نوع روابط بویژه در بازاریابی صنعتی جایگاه ویژهای دارد. عناصر افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن متعددی در برقراری این روابط دخیل هستند که رضایت، درگیری مشتریان و پایبندی سازمان به تعهدات از جمله آنها است. در میان تمامی عوامل به نظر میرسد اعتماد نقش تعیین کنندهای داشته باشد. اعتماد مشتری به فروشنده به سه طریق بر گرایش مشتری به روابط بلندمدت اثر میگذارد. از طریق اعتماد، ریسک رفتارهای فرصت طلبانه فروشنده در معامله از بین میرود. خریدار اطمینان مییابد که نابرابری در روابط کوتاهمدت بوده و با گذشت زمان از بین خواهد رفت. در نهایت اعتماد هزینههای مبادله را کاهش میدهد.
همچنین روابط مبتنی بر اعتماد هزینه مبادله کمتری دارند چرا که همان قراردادهای ناقص و نیمه تمام برای ادامه روابط تجاری کافی است. زیرا زمانیکه طرفین به یکدیگر اعتماد دارند به هنگام مواجهه با شرایط پیشبینی نشده، هر دو طرف به گونهای که منافع دو جانبه تضمین گردد سازگاریهای لازم را صورت میدهند. در چنین شرایطی که روابط مبتنی بر اعتماد میباشد خریدار و فروشنده به جای بهرهگیری فرصت طلبانه و کوتاهمدت از نابرابریهای موجود سعی میکنند در بلندمدت این مساله را حل نمایند بنابراین میتوان گفت اعتماد در روابط تجاری ریسک رفتار فرصت طلبانه را از بین برده و هزینه مبادله را میکاهد. در نتیجه احتمال گرایش مشتری به برقراری روابط بلندمدت با فروشنده افزایش خواهد یافت.
بازار سرمایه هم از طرف مسئولان و هم از طرف سرمایه گذاران، نیازمند عمقبخشی صحیح است
مایلی، مدیرعامل گروه خدمات بازارسرمایه «آرمان آتی» گفت: «بازارسرمایه، محلی برای یک شبه پولدار شدن نیست، بلکه بازاری است که برای سرمایهگذاری با افق زمانی بلندمدت توصیه میشود و افت و خیزهای روزانه و هفتگی و … دارد.»
به گزارش بازار به نقل از بازار سرمایه ایران، مدیرعامل گروه خدمات بازار سرمایه آرمان آتی، در خصوص افت بازارسرمایه در چند وقت اخیر گفت: بعد از رشدی که بازار سرمایه در حدود یک سال اخیر داشت، عوامل متعددی از جمله شناسایی سود، خرید دارایی، تنوع بخشی به پورتفوی، گران دانستن بازار و برخی سهم ها به خروج پول از بازار سرمایه منجر شد که این خروج پول، ٱفت قیمت سهمها را به همراه داشت.
محمدرضا مایلی، اضافه کرد: اما در حال حاضر می بینیم که شاخص در محدوده یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد آرام گرفته و به نظر نمیرسد که بخواهیم با ریزشی رو به رو باشیم. خصوصا اینکه بازارهای دلار و سکه هم از رشد خودشان ایستاده و متوقف شده اند.
پیشبینی افق بازار
این کارشناس بازار سرمایه اظهار کرد: به نظر من اگر قیمت دلار در محدوده ۲۵ هزار تا ۳۵ هزار تومان ثابت بماند، همچنان بازار سرمایه به خصوص در گروه صنایع وابسته به دلار می تواند، مورد اقبال سرمایه گذاران باشد، اما به اعتقاد من جذابیت بازار سرمایه از این به بعد روی شرکتهایی خواهد بود که سودهای بالایی دارند و در مجامع شان میتوانند سود خوبی تقسیم کنند، زیرا ممکن است مانند نیمه نخست سال سودهای سرمایه ای ناشی از افزایش قیمت سهام، جذابیت نداشته و در نتیجه اقبال بازار روی سودهای تقسیمی باشد.
مایلی معتقد است که پارادایم بازار متغیر بوده و همانگونه که نیمه اول سال زمانی برای سودهای سرمایهای بود، شاید نیمه دوم سال، بازارِ شرکتهایی باشد که سود تقسیمی خوبی دارند و سرمایهگذاران در مقایسه با بازار پول و سایر بازارها این سودها را تنظیم میکنند و بین بازارها مقایسه انجام میدهند.
توجه ویژه دولت به بورسی
وی تاکید کرد: بازار سرمایه در حال حاضر برای دولت و اقتصاد کشور از توجه و اهمیت ویژهای برخوردار است. بحث الزام به بازارگردانیِ ناشران، بحث ورود منابع صندوق توسعه ملی و نیز سهام خزانه و عرضه های دیگری که سعی شده است در جهت حفظ و حمایت بازار مطرح شود، همه نشان دهنده این رویکرد هستند.
مایلی توصیه کرد: نباید فراموش کنیم که بازار هم از طرف مسئولان و هم از طرف سرمایه گذاران، نیازمند عمقبخشی صحیح است، به طوریکه تنوع ابزارها و شرکتها در بازار همواره وجود داشته و مقطعی نباشد؛ همچنین، در کنار وجود برنامه بلند مدت برای حمایت از بازار به موضوع فرهنگسازی برای سرمایهگذاران توجه بیشتری شود تا سرمایهگذاران دریابند که بازار سرمایه، محلی برای یک شبه پول دار شدن نیست، بلکه بازاری است که برای سرمایهگذاری با افق زمانی بلند مدت توصیه میشود و افت و خیزهای روزانه و هفتگی و … دارد.
اهمیت به فرهنگ سازمانی برای سرمایه گذاری در فرانچایز
برای سرمایه گذاری در فرانچایز توجه به فرهنگ سازمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تمام سازمان ها و شرکت ها همانند جوامع در مقیاس مینیاتوری هستند. هر جامعه دارای فرهنگ خاصی است. معمولا برای سرمایه گذاری در فرانچایز به موضوعات زیادی چون اهداف، نگرش ها و میزان سرمایه گذاری اهمیت داده می شود. اما معمولا بحث فرهنگ سازمانی نادیده گرفته می شود. در این مقاله از سرویس علم و تکنولوژی مجله کوروش به اهمیت فرهنگ سازمانی برای سرمایه گذاری در فرانچایز پرداخته ایم.
چرا فرهنگ سازمانی در فرانچایز اهمیت دارد؟
برخی تصور می کنند اهمیت فرهنگ سازمانی برای سرمایه گذاری در فرانچایز چندان پر رنگ نیست. این عده معتقدند معمولا در کسب و کارهای زنجیره ای تعامل زیاد نیست، بنابراین به عنوان یک شعبه از آن کسب و کار به صورت مستقل هستند. این موضوع چندان درست نیست. درک نگرش ها، ارزش ها، اهداف و شیوه های مشترک در سازمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. واقعیت این است که فرهنگ سازمانی بر همه چیز یک نظام فرانچایز تاثیرگذار است؛ از استراتژی های ارایه شده برای موفقیت تا شیوه های بهینه سازی عملکرد فرانچایز.
تاثیر فرهنگ سازمانی بر روحیه و روابط عمومی
درست است که در راه اندازی فرانچایز تصور این است که می توانید رییس خود باشید. اما فراموش نکنید که با مشارکت گسترده تر راهی هموارتر را پیش رو خواهید داشت. اگر در سیستم فرانچایز با سبک کار دیگر کسب و کارهای زنجیره ای مطابقت نداشته باشید، راهی سخت پیش رو خواهید داشت. فرهنگ سازمانی در فرانچایز تنها مربوط به بخش بیزینس و مالی نیست. اهمیت آن تاثیر زیاد بر روحیه و روابط عمومی در سازمان است. پیش از سرمایه گذاری بر فرانچایز باید به این موضوع مهم توجه کنید. فرهنگ شما باید با فرهنگ صاحب امتیاز و اعطا کننده فرانچایز هماهنگ باشد. در این صورت هر دو موفق خواهید شد.
کشف فرهنگ سازمانی اعطا کننده فرانچایز
اطلاع از آخرین مطالب جذاب و پرطرفدار
قطعا از زبان مردم فرهنگ بسیاری از شرکت ها را شنیده اید. این که جمعه ها با لباس راحت به محیط کار می آیند. یا برای استراحت فوتبال دستی بازی می کنند. این که اتاق فکر و یا اتاق خواب دارند. اما در واقعیت فرهنگ سازمانی در مورد مزایایی که سازمان برای کارکنان فرآهم می کند، نیست. این کارها بیشتر برای سرگرم کردن و تشویق بیشتر کارکنان است. اما فرهنگ یک شرکت شیوه کار فرانچایز است. منظور از شیوه، فرآیندها و زبان و رفتار آن است. فرهنگ سازمانی در واقع روابط بین افراد در شرکت و ارزش های کسب و کار است. به طور کلی چهار نوع فرهنگ سازمانی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. فرهنگ مشارکتی، خلاق، رقابتی و فرهنگ کنترل.
بیشتر بخوانید » نگاهی به ترندهای فرانچایز «
فرهنگ سازمانی مشارکتی
فرهنگ سازمانی مشارکتی چیزی شبیه به فرهنگ موجود در خانواده است. ارزش این نوع فرهنگ بر اساس حضور مربیان و پرورش افراد است. یکی از فرهنگ های متداول در راه اندازی فرانچایز، فرهنگ مشارکتی است. اگر عاشق تعامل عملی هستید، این نوع فرهنگ برای شما به عنوان سرمایه گذار بسیار مناسب است. در فرهنگ مشارکتی از اشتباهات به عنوان فرصتی برای درک بهتر فرآیندها و محصولات شرکت در نظر گرفته می شود. تکامل و سازگاری هنجار هستند. از صبر و پشتکار قدردانی می شود. جنبه منفی این فرهنگ درگیری افراد با یکدیگر هنگام تصمیم گیری است. زیرا تمام افراد برای تصمیم گیری مشارکت دارند.
فرهنگ سازمانی خلاق
یکی از انواع فرهنگ سازمانی که در راه اندازی فرانچایز باید به آن توجه کرد، فرهنگ خلاق است. این نوع فرهنگ بر نوآوری و با هدف افزایش سودآوری متمرکز است. سازمان ها در چنین شرایطی معتقدند که باید ریسک و آزمایش کرد. این نوع فرهنگ شکست سریع را می پذیرد و افراد یاد می گیرند که پس از شکست، با توجه به اشتباهات قبلی مسیر جدید را در پیش بگیرند. در فرهنگ خلاق مانند فرهنگ مشارکتی برای انعطاف پذیری ارزش قائل هستند. چرا که به جای این که قدرت از بالا به پایین باشد، از فردی به فرد دیگر یا از تیمی به تیم دیگر جریان پیدا می کند. بنابراین اگر ایده های روشنی دارید و فقط نیازمند مخاطب پذیرنده هستید، فرهنگ خلاق کاملا مناسب شما خواهد بود.
فرهنگ سازمانی رقابتی
تمرکز اصلی فرهنگ سازمانی رقابتی رسیدن به هدف است. در این نوع فرهنگ شما می توانید انتظار داشته باشید که به طور مرتب تحت نظارت باشید. این که سازمان مطمئن شود هیچ کاری از مسیر اصلی منحرف نشود. در عین حال تفکر بر این است که باید یک قدم جلوتر از رقبا بود. معمولا در فرانچایز این نوع فرهنگ سازمانی یک هدف مشترک را تعیین کرده و کسب و کارهای زنجیره ای به صورت متحد برای دستیابی به این هدف تلاش می کنند. در صورت موفقیت و دستیابی به هدف پاداش خوبی به آن ها تعلق می گیرد. معمولا تمرکز بر یادگیری و توسعه مداوم مفید بوده و می تواند باعث رشد شود. اما این موضوع را نباید نادیده گرفت که در یک فرهنگ رقابتی با گذشت زمان فرسودگی شغلی ایجاد خواهد شد. ارتباطات و همکاری بین صاحبان فرانچایز از بین خواهد رفت و شما احساس می کنید که به تنهایی باید کار خود را انجام دهید.
فرهنگ سازمانی کنترل
آخرین فرهنگ سازمانی که برای راه اندازی فرانچایز بهتر است با آن آشنا شوید، فرهنگ سازمانی کنترل است. در فرهنگ کنترل هر فرد جایگاه و نقش خود را بر اساس سلسله مراتب می داند. زمانی که به یک محیط معمولی در سازمان فکر می کنید، غالبا این نوع فرهنگ به ذهن می رسد. بر اساس فرهنگ های مشارکتی و خلاق، در این نوع فرهنگ سازمانی ثبات حرف اول را می زند. معمولا خبری از سازگاری نیست. اگر برای رشد مداوم و یک تجارت روان ارزش قائل هستید، این فرهنگ برای شما مناسب است. فرهنگ کنترل بر مبنای امنیت است. اما با این سطح از سازماندهی شرایط کاری کمی سخت می شود.
فرهنگ سازمانی متناسب با شخصیت شما در راه اندازی فرانچایز
برای راه اندازی فرانچایز و در عین حال اهمیت فرهنگ سازمانی در آن، بهتر است با مدل هایی که مطرح شد بیشتر آشنا شوید. لازم است تا درباره چهار مدل فرهنگی بیشتر بخوانید تا بینش عمیق تری نسبت به آن پیدا کنید. هنگامی که صاحبان فرانچایز به طور کامل با فرهنگ های مختلف سازمانی آشنا باشند، می توانند به سمت سرمایه گذاری مناسب تر حرکت کنند. آن ها می توانند مشاغل و کسب و کارهایی را برای سرمایه گذاری انتخاب کنند که با صاحبان کسب و کار اصلی همسوتر باشد. در این شرایط شانس موفقیت افزایش پیدا می کند.
کاهش هزینه ها
سازگاری عالی با فرهنگ سازمانی کسب و کار اصلی برای دریافت حق نمایندگی باعث مدیریت بهتر خواهد شد. هزینه ها کاهش می یابد و آموزش کمتری نیاز است. در عین حال شما به دلیل این سازگاری در طول مسیر به حمایت کمتری نیاز خواهید داشت. این موضوع برای اعطا کننده فرانچایز نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. همسان بودن اعطا کننده و دریافت کننده فرانچایز در زمینه فرهنگ سازمانی باعث می شود تا رضایت بیشتری ایجاد شود. در عین حال تصمیمات راحت تر و سریع تر گرفته می شوند. این موضوع باعث افزایش رضایت شغلی و عملکرد بهتر کسب و کار خواهد شد.
سخن پایانی
بنابراین بهتر است زمانی که به بحث مالی و نوع تجارت کسب و کار برای راه اندازی فرانچایز فکر می کنید، فرهنگ سازمانی را در نظر بگیرید. همسو بودن فرهنگ شما و فرهنگ سازمانی کسب و کار مورد علاقه تان باعث ایجاد یک فضای برد برد خواهد شد. شما می توانید یک رابطه کاری متقابل و سودمند داشته باشید. در عین حال با برنامه ریزی های مناسب خیلی سریع در مسیر افزایش سود و حفظ و بهبود هویت برند قرار خواهید گرفت.
دیدگاه شما