دارایی جاری و غیر جاری چیست ؟
دارایی جاری و غیر جاری چیست : یکی از بهترین فاکتورهای ارزیابی وضعیت مالی شرکتها و سوددهی آنها، بررسی صورتهای مالی آنهاست. در انواع صورتهای مالی، اطلاعات مختلفی نمایش داده میشود. داشتن اطلاعاتی مثل لیست دارایی جاری و غیر جاری مهم است. در این مطلب به بررسی فرق دارایی جاری و غیر جاری میپردازیم.
دارایی جاری چیست؟
در تبادلات مالی و پولی یک شرکت، به پول نقد (در ارزهای داخلی و خارجی) نیاز است. بنابراین شرکت باید بتواند نیازهای خود را با استفاده از پول نقد برطرف کند. یک شرکت ممکن است تمامی دارایی خود را به شکل نقد طبقه بندی دارایی های غیرجاری نگهداری نکند و برخی از آنها را به اشکال مختلف در نقاط مختلف سرمایه گذاری کند. این کار بخشی از مدیریت سرمایه و دارایی شرکت است.
دارایی جاری، دارایی است که بتوان آن را به سرعت به پول نقد Cash تبدیل کرد. منظور از سریع بودن تبدیل دارایی به پول نقد، یک بازه نهایتاً یک ساله است. یعنی اگر بتوانید یک موجودی را در زمانی کمتر از یکسال به پول نقد تبدیل کنید، میتوان آن را در دسته دارایی جاری در نظر گرفت.
انواع دارایی جاری
برای شناخت بهتری انواع دارایی جاری و غیر جاری، ابتدا از انواع دارایی جاری شروع میکنیم. در صورتی که داراییها و موجودیهای شرکت شما یکی از انواع زیر باشد، میتوان آن را در دسته جاری قرار طبقه بندی دارایی های غیرجاری دارد:
- پول نقد: هدف از دسته بندی و مشخص کردن نوع دارایی، تبدیل آن به پول نقد است. پس بدون شک، موجودی پول نقد شرکت در حسابهاروی بانکی و سپردههای بدون سررسید، جاری است.
- سرمایه گذاریهای کوتاه مدت: اگر شرکت در واحدهای تجاری زود بازده سرمایه گذاری کرده باشد، به شکلی که بتوان در کمتر از یکسال پول آن را دریافت کرد، میتوان آن را به عنوان دارایی جاری در نظر گرفت.
- اسناد فروش تجاری: تمام اسناد فروش و تجاری که ظرف یکسال آینده وصول شود، به عنوان دارایی جاری شناخته میشود.
- پیش پرداختها و پیش فروشها: پرداخت مشتریانی که انتظار میرود تا یکسال آینده وصول شود و خریدشان کامل گردد، در دسته داراییهای جاری قرار میگیرد.
دارایی غیر جاری چیست؟
داراییهای غیر جاری، شامل مواردی میشود که طبق سرمایه گذاریهای بلند مدت شرکت خریداری شده اند. یعنی انتظار حسابدار و هیئت مدیره شرکت در بر این است که چنین داراییهایی طی یکسال و بیشتر از این زمان، وصول میشوند. این داراییها، در فرآیندها و عملیاتهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرد اما برای فروش و تبدیل به پول نقد در کوتاه مدت نیستند.
جواز کسب و پروانه، باید به عنوان دارایی غیر جاری در اسناد مالی ثبت شود
انواع دارایی غیر جاری
داراییهایی که یکی از انواع زیر باشند، در دسته داراییهای غیرجاری قرار میگیرند:
- سرمایه گذاریهای بلند مدت: تمام سرمایه گذاریهایی که شرکت برای بیش از یکسال انجام میدهد، یک دارایی غیر جاری است.
- پیش پرداختها و پیش فروشها: مثل دارایی جاری، در دارایی غیر جاری هم این دسته را داریم. با این تفاوت که وصول مبالغ این اسناد، بیش از یکسال طول خواهد کشید.
- داراییهای مشهود: عموم داراییهای مشهود، در دسته غیرجاری قرار میگیرد. مثلا ماشین آلات یا ساختمان و زمین را نمیتوان به عنوان سرمایه گذاری کوتاه مدت در نظر گرفت.
- داراییهای نامشهود: داراییهای نامشهود هم باید در دسته دارایی غیر جاری قرار بگیرد. ارزش گذاری این داراییها، در زمان فروش مشخص میشود اما به هر حال چیزهایی مثل سرقفلی، جواز و پروانه را نمیتوان به عنوان سرمایه کوتاه مدت شناخت.
طبقه بندی بدهی در داراییهای جاری و غیر جاری
در تعریف دارایی های جاری و غیرجاری، با انواع این داراییها آشنا شدید. تفاوت دارایی جاری و غیر جاری را هم میدانید. اما جالب است که بدانید بدهی هم میتواند یک دارایی برای شرکت محسوب شود. بدهیهایی که دیگر شرکتها به شما دارند، در تعریف دارایی جاری و غیر جاری میگنجد. به این ترتیب که اگر زمان وصول این بدهیها کمتر از یکسال است، جاری هستند. در غیر این صورت (زمان وصول بیش از یکسال)، باید غیر جاری محسوب شوند.
جمع بندی
در انتهای مطلب بد نیست مروری به مطالب گفته شده، داشته باشیم. میدانیم که دارایی جاری و غیر جاری چیست و چه مواردی را باید جاری و کدامها را غیرجاری در نظر بگیریم. کاری که حسابدار باید انجام دهد، دسته بندی تمام موجودیتها و داراییهای شرکت است. تمامی داراییها باید به انواع روشها تقسیم شوند. از این گزارشات در تهیه صورتهای مالی اساسی استفاده خواهد شد.
نگارنده مقاله مرور زمان در مالیات : خانم مریم آتشگاه ، مدرس ، مشاور و وکیل مالیاتی
بدهی های جاری
برای این که بتوان یک بدهی را به عنوان جاری طبقه بندی کرد، احراز دو شرط زیر ضروری است:
1.انتظار رود که طی یک چرخه عملیات و با یک سال از تاریخ ترازنامه، هر کدام که طولانی تر است، تسویه گردد.
2.مدیریت قصد داشته باشد که آن را با استفاده از دارایی های جاری و یا ایجاد بدهی های جاری جدید تسویه نماید.
شرکت حسابداری به تعریف اجزای تشکیل دهنده بدهی های جاری می پردازد
حسابها و اسناد پرداختنی تجاری
این طبقه از بدهی ها زمانی ایجاد می شوند که شرکتی کالاها، ملزومات با خدمات مورد نیاز خود را به شکل نسیه خریداری نماید. حساب های پرداختنی، تنها به پشتوانه اعتبار شرکت ایجاد می شوند، در حالی که اسناد پرداختنی، با پشتوانه اسناد وعده دار کوتاه مدت ایجاد می شوند.
سایر حسابها و اسناد پرداختنی
این عنوان، سر فصلی کلی است که می تواند تمامی بدهی های جاری تجاری را در بر گیرد. بنابراین امکان استفاده نامطلوب و عدم افشای صحیح اطلاعات وجود دارد. بنابراین اصلاح این سر فصل در استاندارد های ایران و تفکیک آن به سرفصل های تفصیلی تر ضروری است
پیش دریافت ها
پیش دریافت ها مبالغی هستند که شرکت بابت ارائه کالاها و خدمات در آینده از مشتری وصول می کند. این مبالغ بیانگر تعهد شرکت برای انتقال منافع أنی است.
ذخیره مالیات
چون مبلغ ماليات بر درآمد ، قبل از دریافت برگ قطعی از سازمان امور مالیاتی برآورد می شود و معمولا بین مالیات برآوردی توسط مميز و شرکت تفاوت هایی وجود دارد، برآورد شرکت به عنوان ذخیره گزارش می شود. در صورتی که انتظار رود که این مبلغ ظرف یک سال از تاریخ ترازنامه تسویه گردد، در بخش بدهی های جاری گزارش می شود.
سود سهام پیشنهادی و پرداختنی
سود سهام پیشنهادی مبلغی است که هیات مدیره شرکت برای تقسیم بین سهامداران به مجمع عمومی صاحبان سهام پیشنهاد می کند. این پیشنهاد در صورتی به عنوان بدهی طبقه بندی می شود که تصویب آن توسط مجمع عمومی عادی محتمل باشد، در غیر این صورت، سود سهام پیشنهادی در همان سر فصل حقوق صاحبان سهام نشان داده می شود. در صورت تصویب مجمع عمومی، سود سهام پیشنهادی قابلیت پرداخت خواهد داشت و باید تحت عنوان سود سهام پرداختنی در حسابها گزارش شود.
بر اساس قانون تجارت، سود سهام حداکثر باید ظرف مدت هشت ماه از تاریخ مجمع عمومی به سهامداران پرداخت شود، و به همین دلیل باید جزء بدهی های جاری طبقه بندی شود.
این طبقه از بدهی های جاری، تسهیلات مالی کوتاه مدت و حصه جاری بدهی های بلند مدت را در بر می گیرد.
این تسهیلات باید طی یک سال از تاریخ ترازنامه، با طی یک چرخه عملیات، هر کدام که طولانی تر است تسویه شوند.
تسویه این تعهدات بعد از یک سال از تاریخ ترازنامه با یک چرخه عملیات، هر کدام که طولانی تر است، صورت می گیرد. اوراق مشارکت، وام های بلند مدت، ذخیره مزایای پایان خدمت کارکنان، تعهدات اجاره ای برمایه ای، و تعهدات مربوط به کمک های بلاعوض دولت نمونه هایی از بدهی های بلند مدت هستند.
تسهیلات مالی بلند مدت، تاثیر زیادی بر جریان های نقدی آتی دارد، به همین دلیل، افشای سررسید، شرایط و زمان بندی باز پرداخت، و محدودیت های مربوط به دریافت آنها در یادداشتهای توضیحی می تواند کاربران را در جهت اتخاذ تصمیمات صحیح باری نماید
بر اساس قانون کار، پس از خاتمه قرار داد. کارفرما مکلف است به کارگری که طبق قرارداد، یک سال با بیشتر به کار اشتغال داشته است، برای هر سال سابقه، اعم از متوالی با متناوب، بر اساس آخرین حقوق مبلغی معادل یک ماه حقوق به عنوان مزایای پایان کار پرداخت نماید
با توجه به این قانون، با گذشت هر سال خدمت کارکنان، برای هر واحد تجاری تعهدی ایجاد می شود که باید برای آن ذخیره گرفت. در صورتی که بخشی از این تعهد مربوط به کارکنانی باشد که ظرف سال مالی آنی بازنشسته می شوند، باید مقدار مربوط به آنها در بخش بدهی های جاری گزارش شود.
بدهی هایی احتمالی هستند که در نتیجه یک پیشامد احتمالی به وجود می آیند. پیشامد احتمالی به وضعیتی اطلاق میشود که در تاریخ ترازنامه وجود داشته است و نتیجه آن تنها در صورت وقوع با عدم وقوع یک با چند رویداد نامشخص آني تعبين خواهد شد، اهمیت و افشای یک زبان احتمالی زمانی الزامی است که زیان احتمالی محتمل و مبلغ آن نیز به طور معقول قابل برآورد باشد. در صورتی که فقط زبان احتمالی به طور معقولانه ای محتمل باشد، تنها افشای آن الزامی است. در مواردی به جز موارد ارائه شده، نه ثبت لازم است و نه افشا به هر یک از حالت های فوق الذکر به ترتیب، محتمل، ممکن و بعید می گویند
فرض کنید، شکایتی ۲۰۰ میلیون ریالی بر علیه شرکت شما در دادگاه مطرح است، محکومیت شما محتمل می باشد، ولی مبلغ آن دقیقا مشخص نیست، روند دادرسی نیز تا سال آینده به طول می انجامد. زمان تهیه صورت های مالی فرا می رسد. بنابر این احتمالات پیش رو را از وکیل خود جویا می شوید، وکیل شما به اطلاع می رساند که محکومیت شما در ازای مبلغ ۵۰ میلیون ریال آن محتمل، در مورد ۱۰۰ میلیون بعدی ممکن ولی در مورد ۵۰ میلیون دیگر بعید به نظر می رسد. بنابراین شما باید ۵۰ میلیون محتمل را در متن صورتهای مالی و به عنوان بدهی احتمالی و ۱۰۰ طبقه بندی دارایی های غیرجاری میلیون ممکن را در یادداشت های توضیحی گزارش نمایید. ضمن این که نیازی به گزارش ۵۰ میلیون دیگر نمی باشد.
دارایی های غیر جاری (قسمت اول)
دارایی های غیر جاری به کلیه داراییهایی اشاره دارد، که نمیتوان آنها را در سر فصل داراییهای جاری طبقهبندی نمود. یعنی انتظار نمیرود که در طی یک دوره مالی قابلیت تبدیل شدن به نقد را داشته باشد. اگر تبدیل به کالا بشود، بفروش میرسد و وجه آن دریافت میگردد. سرمایه گذاریهای بلندمدت، دارایی های نامشهود، دارایی های ثابت مشهود و سایر داراییها در این طبقهبندی قرار میگیرند.
سرمایه گذاری های بلند مدت
سرمایهگذاری بطور کل به این مفهوم است که میزان مشخصی پول در بخشی بکار گرفته شود، که هم اصل سرمایه حفظ شود و هم سود بدست آید. بقول یکی از اساتید “سود همان کرایه پول است”. معمولا این فعالیت جهت کسب بیشترین سود انجام میشود. هر چقدر میزان پول سرمایهگذاری شده و ریسکپذیری بیشتر باشد، میزان سود حاصله بیشتر است.
بطور مثال سود سپردههای کوتاه مدت مسلما به نسبت سپردههای بلند مدت بانکی بیشتر است. همچنین بازده سرمایهگذاری در بانکهای رسمی کشور که احتمال سوخت پول در آن بسیار کمتر است، به نسبت سرمایه گذاری در به اصطلاح بازار بسیار کمتر است. لذا به این نوع سرمایهگذاریها که جهت کسب سود بیشتر انجام میشود،(در طولانی مدت با وجهی که در حال حاضر مصرفی برای خرج کرد آن موجود نیست)، سرمایه گذاری بلند مدت گفته می شود. این گونه سرمایهگذاریها با توجه به ماهیت و هدف آن که فراتر از یک دوره و یا سال مالی است، از سرمایهگذاریهای کوتاه مدت تفکیک شده و در بخش دارایی های غیر جاری در قسمت سرمایهگذاریهای بلند مدت طبقهبندی شده و شامل سرمایه گذاری در سهام سایر شرکتها و سرمایهگذاریهای بلند مدت بانکی میشود.
دارایی های نامشهود
دارایی های نامشهود از دیگر دارایی های بلند مدتی هستند، که در طبقهبندی دارایی های غیر جاری قرار میگیرند، که موجودیت عینی ندارند. یعنی وجود فیزیکی نداشته و قابل رویت نیستند. اما با توجه به حقوق و مزایایی که از مالکیت آنها جهت موسسه حاصل میشود، دارای منافع اقتصادی بوده و ارزشمند میباشند. این دارایی ها دارایی های نامشهود نامیده میشوند.
دارایی های نامشهود از سه طریق زیر بدست می آیند:
1. از طریق کسب مجوز های دولتی مانند: حق امتیاز، حق اختراع، حق تالیف (کپی رایت)، علائم تجاری ثبت شده.
2. از طریق تحصیل از سایر واحدهای تجاری که به آن سرقفلی میگویند. (سرقفلی یک نوع حق معنوی است که یک واحد بخاطر تقدم در اجاره، موقعیت یا جذب مشتری پیدا میکند. در واقع شامل برند شرکت و مشتریان وفادار زیاد و روابط خوب با مشتریان و کارکنان است، که دارای ارزش پولی است.)
3. حقوق انحصاری، خصوصی است که از قراردادهای پیمانی ناشی میشود. مانند حق استفاده از نام تجاری و فرانشیز (فرانشیز یک شبکه ارتباطی بین کسبوکارهای مستقل کوچک میباشد. به هر یک از این کسبوکارهای کوچک اجازه میدهد که تحت یک نام تجاری مشترک و یک هویت فعالیت کنند. همگی از یک متد موفق (که قبلا آزمایش شده) و بازاریابی مشترک استفاده کنند.)
دامنه کاربرد
2 . الزامات ”طبقهبندي“ و ” ارائه“ در اين استاندارد، براي تمام داراييهاي غيرجاري و تمام مجموعههاي واحد بکار ميرود، اما الزامات ” اندازهگيري“ در اين استاندارد براي تمام داراييهاي غيرجاري و مجموعههاي واحد (به شرح بند 4)، به استثناي داراييهاي ذکر شده در بند 5 که طبق استاندارد مربوط اندازهگيري ميشود، کاربرد دارد.
3 . داراييهايي که طبق استاندارد حسابداري شماره 14 با عنوان نحوه ارائه داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري به عنوان غيرجاري طبقهبندي ميشوند، نبايد مجدداً به عنوان داراييهاي جاري طبقهبندي شوند مگر اينکه معيارهاي طبقهبندي به عنوان نگهداري شده براي فروش طبق اين استاندارد را احراز نمايند. داراييهايي از يک طبقه که واحد تجاري در روال عادي به عنوان غيرجاري تلقي ميکند و صرفاً به قصد فروش مجدد تحصيل شدهاند نبايد بهعنوان جاري طبقهبندي شوند مگر اينکه معيارهاي طبقهبندي به عنوان نگهداري شده براي فروش طبق اين استاندارد را احراز نمايند.
4 . در برخي موارد واحد تجاري گروهي از داراييها و بدهيهاي وابسته به آن را به عنوان يک مجموعه واحد واگذار يا برکنار ميکند. چنين مجموعه واحدي، ممکن است يک گروه از واحدهاي مولـد وجه نقد، يک واحد مولد وجه نقد، يا قسمتي از واحد مولد وجه نقد باشد. اين مجموعه ميتواند در برگيرنده هر گونه دارايي و بدهي واحد تجاري باشد. اگر يک دارايي غيرجاري به عنوان قسمتي از يک مجموعه واحد، در دامنه الزامات اندازهگيري اين استاندارد قرار گيرد، الزامات اندازهگيري اين استاندارد براي کل مجموعه بکار ميرود به گونهاي که اين مجموعه به اقل مبلغ دفتري وخالص ارزش فروش اندازهگيري ميشود. الزامات اندازهگيري داراييها و بدهيهاي منفرد در مجموعه واحد، در بندهاي 19، 20 و 24 بيان شده است.
5 . الزامات اندازهگيري اين استاندارد در مورد داراييها و بدهيهاي زير کاربرد ندارد:
الف. سرمايهگذاريهاي بلند مدتي که به روش تجديد ارزيابي اندازهگيري ميشود.
ب . داراييهاي جاري و بدهيهايي كه جزئي از يك مجموعه واحد نگهداري شده براي فروش است.
تعاريف
6 . اصطلاحات ذيل در اين استاندارد با معاني مشخص زير بکار رفته است:
- يک بخش از واحد تجاري : جزئي از عمليات و جريانهاي نقدي واحد تجاري است که از لحاظ عملياتي و اهداف گزارشگري مالي، به وضوح از ساير فعاليتهاي واحد طبقه بندی دارایی های غیرجاری تجاري متمايز باشد.
- واحد مولد وجه نقد : کوچکترين مجموعه داراييهاي قابل شناسايي ايجادکننده جريان ورودي وجه نقدي که به ميزان عمدهاي مستقل از جريانهاي ورودي وجه نقد ساير داراييها يا مجموعهاي از دارايـيها ميباشد.
- مخارج فروش : مخارج تبعي که به طور مستقيم در رابطه با فروش دارايي (يا مجموعه واحد)، به استثناي مخارج تأمين مالي، واقع ميشود.
- دارايي جاري : يک دارايي زماني به عنوان دارايي جاري طبقهبندي ميشود که :
الف . انتظار رود طي چرخه عملياتي معمول واحد تجاري يا ظرف يکسال از تاريخ ترازنامه، هر کدام طولانيتر است، مصرف يا فروخته شود، يا به وجه نقد يا دارايي ديگري که نقد شدن آن قريب به يقين است، تبديل شود، يا
ب . وجه نقد يا معادل وجه نقدي باشد که استفاده از آن محدود نشده است.
- مجموعه واحد : گروهي از دارايـيها و بدهيهاي وابسته به آن که به عنوان يک مجموعه واحد واگذار يا برکنار خواهد شد.
- عمليات متوقف شده : يک بخش از واحد تجاري است که واگذار یا برکنار شده يا به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي شده است، و :
الف . بيانگر يک فعاليت تجاري يا حوزه جغرافيايي عمده و جداگانه از عمليات است،
ب . قسمتي از يک برنامه هماهنگ براي واگذاري یا برکناری يک فعاليت تجاري يا حوزه جغرافيايي عمده و جداگانه از عمليات است، و يا
ج . يک واحد فرعي است که صرفاً با قصد فروش مجدد خريداري شده است.
- ارزش منصفانه : مبلغي است که خريداري مطلع و مايل و فروشندهاي مطلع و مايل ميتوانند در معاملهاي حقيقي و در شرايط عادي، يک دارايي را در ازاي مبلغ مزبور با يکديگر مبادله کنند.
- خالص ارزش فروش : مبلغ وجه نقد يا معادل آن که از طريق فروش دارايي در شرايط عادي و پس از کسر کليه مخارج فروش حاصل ميشود.
- مبلغ بازيافتني : خالص ارزش فروش يا ارزش اقتصادي يک دارايي، هر کدام که بيشتر است.
- ارزش اقتصادي : ارزش فعلي خالص جريانهاي نقدي آتي ناشي از کاربرد مستمر دارايي از جمله جريانهاي نقدي ناشي از واگذاري نهايي آن است.
- تعهد قطعي خريد : توافقي با يک شخص غيروابسته، الزامآور براي هر دو طرف و معمولاً داراي ضمانت اجراي قانوني، که:
الف . تمام شرايط بااهميت، شامل قيمت و زمانبندي معامله را مشخص ميکند، و
ب . شامل عامل طبقه بندی دارایی های غیرجاری بازدارندهاي است که ميتواند اجراي آن را بسيار محتمل کند.
طبقهبندي داراييهاي غيرجاري (يا مجموعههاي واحد) به عنوان نگهداري شده براي فروش
7 . واحد تجاري بايد دارايي غيرجاري (يا مجموعهاي واحد) را که مبلغ دفتري آن، عمدتاً از طريق فروش و نه استفاده مستمر بازيافت ميگردد، به عنوان ” نگهداري شده براي فروش“ طبقهبندي کند.
8 . طبقهبندي دارايي غيرجاري (يا مجموعه واحد) به عنوان نگهداري شده براي فروش بايد تنها پس از احراز شرايط زير صورت گيرد:
الف. دارايي غيرجاري (يا مجموعه واحد) براي فروش فوري در وضعيت فعلي آن، فقط بر حسب شرايطي که براي فروش چنين داراييهایی (يا مجموعههاي واحد) مرسوم و معمول است، آماده باشد، و
ب . فروش آن بسيار محتمل باشد.
9 . براي آنکه فروش بسيار محتمل باشد، بايد تمام شرايط زير احراز شود:
الف. سطح مناسبي از مديريت واحد تجاري متعهد به اجراي طرح فروش دارايي (يا مجموعه واحد) باشد،
ب . برنامه فعالي براي يافتن خريدار و تکميل طرح فروش، شروع شده باشد،
ج . براي فروش دارايي (يا مجموعه واحد) به قيمتي منطقي نسبت به ارزش روز آن، بازاريابي مؤثري انجام شده باشد،
د . انتظار رود که شرايط تکميل فروش طي يکسال از تاريخ طبقهبندي، به استثناي آنچه در بند 10 مجاز شمرده شده است، احراز گردد، و
ﻫ . اقدامات لازم براي تکميل طرح فروش نشان دهد که انجام تغييرات بااهميت يا توقف آن بعيد است.
10. شرايط و رويدادها ممکن است دوره تکميل فروش را از يک سال طولانيتر کند. اگر تأخير از شرايط و رويدادهايي ناشي شود که از کنترل واحد تجاري خارج است و شواهد کافي وجود داشته باشد که واحد تجاري به تعهدات خود نسبت به طرح فروش داراييها پايبند است، طولانيتر شدن دوره فروش نميتواند از طبقهبندي يک دارايي غير جاري (يا مجموعهاي واحد) به عنوان نگهداري شده براي فروش جلوگيري نمايد. اين مورد در صورتي روي خواهد داد که شرايط مندرج در پيوست شماره 1 احراز شود.
11 . معاملات فروش شامل معاوضه داراييهاي غيرجاري با يکديگر نيز ميشود به شرطي که اين معاوضه طبق استاندارد حسابداري شماره 11 با عنوان داراييهاي ثابت مشهود، داراي محتواي تجاري باشد.
12 . چنانچه واحد تجاري، يك دارايي غيرجاري (يا مجموعهاي واحد) را صرفاً به قصد واگذاري تحصيل نمايد، در تاريخ تحصيل، آن دارايي غيرجاري را فقط در صورتي بايد بهعنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي کند که الزام يکسال مندرج در بند 9 (به استثناي آنچه در بند 10 مجاز شمرده شده است) رعايت شود و احراز هر گونه معيار ديگر مندرج در بندهاي 8 و 9 که در تاريخ تحصيل محقق نشده باشد، در يک دوره کوتاهمدت بعد از تحصيل (معمولاً طي مدت 3 ماه) بسيار محتمل باشد.
13. در صورتي که معيارهاي بندهاي 8 و 9 بعد از تاريخ ترازنامه احراز شود واحد تجاري نبايد در صورتهاي مالي، داراييهاي غيرجاري (يا مجموعههاي واحد) را به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي کند. با اين وجود، هنگامي که اين معيارها بعد از تاريخ ترازنامه، اما قبل از تأييد صورتهاي مالي احراز شود واحد تجاري بايد اطلاعات تعيين شده در بند 40 را در يادداشتهاي توضيحي افشا کند.
داراييهاي غيرجاري که قصد برکناري آن وجود دارد
14. واحد تجاري نبايد يک دارايي غيرجاري (يا مجموعهاي واحد) که قصد برکناري آن وجود دارد را به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي کند، زيرا مبلغ دفتري آن اساساً از طريق استفاده مستمر بازيافت خواهد شد. با اين حال، چنانچه مجموعهاي واحد که قصد برکناري آن وجود دارد، شرايط عمليات متوقف شده طبق بند 6 را احراز کند، واحد تجاري بايد نتايج عمليات و جريانهاي نقدي آن مجموعه را طبق بندهاي 32 و 33 در تاريخي که استفاده از آنها متوقف ميشود، به عنوان عمليات متوقف شده ارائه نمايد. داراييهاي غيرجاري (يا مجموعههاي واحدي) که قصد برکناري آن وجود دارد، شامل مواردي است که از دارايي تا پايان طبقه بندی دارایی های غیرجاری عمر اقتصادي آن استفاده ميشود و مواردي که به جاي فروش، استفاده از دارايي متوقف ميشود.
15 . واحد تجاري نبايد دارايي غيرجاري که به طور موقت استفاده نميشود را به عنوان برکنار شده محسوب کند.
اندازهگيري داراييهاي غيرجاري (يا مجموعههاي واحد) طبقهبندي شده به عنوان نگهداري شده براي فروش
اندازهگيري دارايي غيرجاري (يا مجموعه واحد)
16 . واحد تجاري بايد دارايي غيرجاري (يا مجموعه واحد) طبقهبندي شده به عنوان نگهداري شده براي فروش را به اقل مبلغ دفتري و خالص ارزش فروش اندازهگيري نمايد.
17 . چنانچه يک دارايي غير جاري (يا مجموعهاي واحد) که جديداً تحصيل شده، معيارهاي طبقهبندي به عنوان نگهداري شده براي فروش (به شرح بند 12) را احراز نمايد، در رعایت بند 16، آن دارايي (یا مجموعه واحد) در شناخت اوليه به اقل مبلغ دفتري (با فرض عدم طبقهبندي به عنوان نگهداري شده براي فروش؛ براي مثال، بهاي تمام شده) و خالص ارزش فروش شناسايي ميشود. اگر دارايي غير جاري (يا مجموعه واحد) در قالب يک ترکيب تجاري تحصيل شده باشد، بايد به خالص ارزش فروش اندازهگيري شود.
18 . چنانچه انتظار رود فرايند فروش در بيش از يک سال تکميل شود، واحد تجاري بايد مخارج فروش را به ارزش فعلي اندازهگيري نمايد. هر گونه افزايش در ارزش فعلي مخارج فروش ناشي از گذشت زمان، در صورت سود و زيان به عنوان هزينه تأمين مالي شناسايي ميشود.
19 . مبلغ دفتري يک دارايي غيرجاري (يا داراييها و بدهيهاي مربوط به يک مجموعه واحد)، بلافاصله قبل از طبقهبندي اوليه آن به عنوان نگهداري شده براي فروش، بايد طبق استاندارد حسابداري مربوط اندازهگيري شود.
20 . در اندازهگيري مجدد بعدي يك مجموعه واحد، مبلغ دفتري داراييهاي مستثني شده از الزامات اندازهگيري طبق بند 5 اين استاندارد که در يک مجموعه واحد به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي شده است، بايد قبل از اندازهگيري مجدد مجموعه واحد به خالص ارزش فروش آن، طبق استانداردهاي حسابداري مربوط اندازهگيري مجدد شود.
شناسايي زيانهاي کاهش ارزش و برگشت آن
21 . واحد تجاري بايد زيان کاهش ارزش براي هر گونه کاهش ارزش اوليه يا بعدي دارايي (يا مجموعه واحد) به خالص ارزش فروش را تا حدي که طبق بند 20 شناسايي نشده است، شناسايي کند.
22 . واحد تجاري بايد هر گونه افزايش بعدي در خالص ارزش فروش يک دارايي را به عنوان سود شناسايي کند، اما اين سود نبايد از زيان کاهش ارزش انباشتهاي که قبلاً طبق اين استاندارد و يا ساير استانداردهاي حسابداري شناسايي شده است، بیشتر شود.
23 . واحد تجاري بايد براي هر گونه افزايش بعدي در خالص ارزش فروش مجموعه واحد،
به شرح زير سود شناسايي کند:
الف. تا حدي که طبق بند 20 شناسايي نشده است، اما
ب . تا حدي که از زيان کاهش ارزش انباشته شناسايي شده، طبق اين استاندارد و يا ساير استانداردهاي حسابداري (براي داراييهاي غيرجاري که در دامنه الزامات اندازهگيري اين استاندارد قرار ميگيرند) بيشتر نباشد.
24 . زيان کاهش ارزش (يا هر گونه سود بعدي) شناسايي شده براي مجموعهاي واحد بايد مبلغ دفتري داراييهاي غيرجاري آن مجموعه را که در دامنه الزامات اندازهگيري اين استاندارد قرار ميگيرد به شرح مندرج در بندهاي الف و ب زير، کاهش (يا افزايش) دهد:
الف. زيان کاهش ارزش بايد به ترتيب زير جهت کاهش مبلغ دفتري داراييهاي غيرجاري مجموعه واحد تخصيص يابد:
1 . ابتدا، صرف کاهش مبلغ دفتري سرقفلي مرتبط با مجموعه واحد شود، و
2 . باقيمانده زيان کاهش ارزش متناسب با مبلغ دفتري ساير داراييهاي غيرجاري مجموعه واحد، به آنها تخصيص يابد.
اين کاهش در مبالغ دفتري بايد به عنوان زيان کاهش ارزش هر يک از داراييهاي منفرد درنظر گرفته شود و بلافاصله در صورت سود و زيان شناسايي گردد.
ب . برگشت زيان کاهش ارزش مجموعه واحد بايد به منظور افزايش مبلغ دفتري داراييهاي غير جاري آن غير از سرقفلي، تخصيص يابد.
اين افزايش در مبالغ دفتري بايد به عنوان برگشت زيان کاهش ارزش هر يک از داراييهاي منفرد درنظر گرفته شود و بلافاصله در صورت سود و زيان شناسايي گردد.
25 . سود يا زياني که تا تاريخ فروش يک دارايي غيرجاري (يا مجموعهاي واحد) شناسايي نشده، بايد در تاريخ قطع شناخت شناسايي گردد. الزامات مربوط به قطع شناخت در بندهاي 70 تا 75 استاندارد حسابداري شماره 11 با عنوان داراييهاي ثابت مشهود (تجديدنظر شده در 1386)، و بندهاي 89 تا 95 استاندارد حسابداري شماره 17 با عنوان داراييهاي نامشهود (تجديدنظر شده در 1386)، آمده است.
26 . واحد تجاري نبايد يک دارايي غيرجاري که منفرداً يا در قالب بخشي از يک مجموعه واحد به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي شده است را مستهلک کند. شناسايي سود تضمين شده و ساير هزينههاي قابل انتساب به بدهيهاي مجموعه واحدي که به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي شده است، ادامه مييابد.
تغييرات طرح فروش
27 . در صورتي که واحد تجاري يک دارايي غير جاري (يا مجموعهاي واحد) را به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي نموده باشد، اما معيارهاي مندرج در بندهاي 8 تا 10 ديگر برقرار نباشد، واحد تجاري بايد طبقهبندي دارايي (يا مجموعه واحد) به عنوان نگهداري شده براي فروش را متوقف نمايد.
28 . واحد تجاري بايد يک دارايي غيرجاري را که طبقهبندي آن به عنوان نگهداري شده براي فروش متوقف شده است (يا اينکه از مجموعه واحد نگهداري شده براي فروش خارج ميشود)، به اقل مبالغ زير اندازهگيري کند:
الف. مبلغ دفتري آن قبل از اين که دارايي غير جاري (يا مجموعه واحد) به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي شود پس از تعديل بابت هر گونه استهلاک، يا تجديد ارزيابي که در صورت عدم طبقهبندي دارايي (يا مجموعه واحد) به عنوان نگهداري شده براي فروش شناسايي ميشد، و
ب . مبلغ بازيافتني آن در تاريخ انصراف از فروش.
29 . واحد تجاري بايد هر گونه تعديل لازم در مبلغ دفتري يک دارايي غيرجاري که طبقهبندي آن به عنوان نگهداري شده براي فروش متوقف شده است را در دورهاي که معيارهاي مندرج در بندهاي 8 تا 10 ديگر برقرار نباشد، در سود و زيان عمليات در حال تداوم منظور نمايد. واحد تجاري بايد هر گونه تعديل از اين بابت را در همان سرفصل مورد استفاده طبق بند 36 براي ارائه سود و زيان شناسايي شده، منظور کند.
30 . اگر واحد تجاري از مجموعه واحدي که به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي شده است، دارايي يا بدهي منفردي را خارج کند، اندازهگيري باقيمانده داراييها و بدهيها در صورتي به عنوان مجموعه واحد ادامه مييابد که اين مجموعه حائز معيارهاي مندرج در بندهاي 8 تا 10 باشد. در غير اين صورت، باقيمانده داراييهاي طبقه بندی دارایی های غیرجاری غيرجاري گروه که به طور منفرد شرايط طبقهبندي به عنوان نگهداري شده براي فروش را دارند باید به طور جداگانه بهاقل مبلغ دفتري و خالص ارزش فروش در آن تاريخ اندازهگيري شوند. هر دارايي غيرجاري که معيارهاي ذکر شده را احراز نکند، طبق بند 27 طبقهبندي آن به عنوان نگهداري شده براي فروش متوقف ميشود.
مقدمه
1 . از جمله اطلاعات مفيدي كه ميتواند در تحليل وضعيت مالي واحدتجاري براي استفادهكنندگان صورتهاي مالي مفيد واقع شود، ارائـه جداگانه داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري در ترازنامه است. معمولاً به مـازاد داراييهـاي جاري بر بدهيهاي جاري، ” خالص داراييهـاي جـاري“
يا ” سرمايه در گردش“ و به مازاد بدهي هاي جاري بر داراييهاي جاري ” خالص بدهيهاي جاري“ اطلاق ميشود.
دامنه كاربرد
2 . استاندارد 14 حسابداری بايد براي ارائـه دارايی هايی جاری و بدهی های جاری در ترازنامه بكار گرفته شود.
ديدگاههاي موجود در مورد دارايي هاي جاري و بدهيهاي جاري
3 . از نظر برخي، هدف از طبقهبندي دارايی ها و بدهی ها به ” جاری“ و ” غير جاری“ ، ارائه معياری تقريبی از نقدينگي واحد تجاری، يعني توانايي آن در انجام فعاليتهاي روزمره، بدون مواجهه با مشكلات مالي است. برخي ديگر، به اين طبقه بندی به عنوان ابزاري براي تشخيص آن حصه از منابع و تعهدات واحد تجاری مينگرند كه گردش مستمر دارد.
4 . اهداف مزبور تاحدي با يكديگر ناسازگار است، زيرا در سنجش نقدينگي، ملاك طبقهبندي داراييها و بدهيها به جاري يا غيرجاري، امكان نقد شدن و يا تسويه آنها در آينده نزديك است، ولي معيار تشخيص داراييها و بدهيها به عنوان ” اقلام در گردش“ عمدتاً معطوف به مصرف يا تسويه آنها در راه ايجاد درآمد طي چرخه عملياتي معمول واحد تجاري است. چرخه عملياتي يك واحد تجاري، معمولاً متوسط فاصله زماني بين ” تحصيل موادي كه وارد فرايند عمليات ميشود“ و ” تبديل نهايي آنها به وجه نقد “ است.
5 . باتوجه به نظرات متفاوت بالا، معمولاً اقلامي جزء داراييهاي جاري منظور ميشود كه انتظار رود ظرف يك سال يا طي چرخه عملياتي معمول واحد تجاري، هر كدام طولانيتر است، به وجه نقد يا دارايي ديگري كه نقد شدن آن قريب به يقين است تبديل شود و اقلامي در عداد بدهيهاي جاري محسوب ميشود كه انتظار رود طي چرخه عملياتي معمول واحد تجاري يا ظرف يك سال از تاريخ ترازنامه، هر كدام طولانيتر است، تسويه گردد. هرگاه چرخه عملياتي واحد تجاري نا مشخص يا خيلي طولاني باشد، تفكيك داراييها و بدهيها در صورتهاي مالي تحت عناوين جاري و غيرجاري به ترتيب ياد شده مناسب نخواهد بود. نحوه عمل بالا يك قاعده كلي است كه بيشتر جنبه قراردادي دارد و لذا در مواردي ممكن است انعكاس يا عدم انعكاس اقلامي خاص به عنوان داراييهاي جاري يا بدهيهاي جاري لزوماً با معيارهاي فوق تطبيق نداشته باشد.
محدوديتهاي تفكيك اقلام جاري و غيرجاري
6 . کليه واحدهاي تجاري، به استثناي موارد مذكور در بند 7، بايد با رعايت الزامات مندرج در بندهاي 11 الي 18، داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري را به عنوان طبقاتي جداگانه در ترازنامه منعكس كنند.
7 . طبقهبندي برخي اقلام دارايي و بدهي به عنوان داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري در مورد آن دسته از واحدهاي تجاري كه درارتباط با نحوه طبقهبندي و ارائـه داراييها و بدهيها مشمول استانداردهاي حسابداري خاص يا مفاد قوانين آمره مشخص است و نيز آن دسته از واحدهاي تجاري كه چرخه عملياتي آنها نامشخص يا خيلي طولاني باشد، الزامي نيست. اين واحدهاي تجاري بايد از ارائـه جمعهاي فرعي براي داراييها و بدهيها كه در ذهن استفادهكنندگان صورتهاي مالي طبقهبندي موصوف را تداعي كند، پرهيز كنند.
8 . عموماً عقيده بر اين است كه آنچه از تفكيك اقلام جاري و غيرجاري حاصل ميشود، مشخص شدن داراييهاي نسبتاً سريعالتبديل به وجه نقد واحد تجاري است كه در مقابل تعهداتي كه سررسيد آنها طي چرخه عملياتي معمول واحد تجاري فرا ميرسد به عنوان عاملي احتياطي يا حفاظي عمل ميكند. با اين حال در واحدهاي تجاري داراي تداوم فعاليت، نقش داراييهاي جاري به عنوان حفاظي در قبال تعهدات جاري همواره مصداق ندارد، بلكه در مواردي واحد تجاري بايد جهت ادامه عمليات خود براي مثال موجودي كالاي فروش رفته را به طور مداوم با موجودي جديد جايگزين كند. همچنين ممكن است داراييهاي جاري شامل موجودي كالايي باشد كه انتظار نميرود در آينده نزديك به فروش رسد.
9 . بسياري، مازاد داراييهاي جاري بر بدهيهاي جاري را نشانه وضعيت مالي مطلوب واحد تجاري و مازاد بدهيهاي جاري بر داراييهاي جاري را نشانه مشكلات مالي واحد تجاري تلقي ميكنند. اما، اين قبيل نتيجهگيريها بدون توجه به ماهيت عمليات واحد تجاري و اجزاي تشكيل دهنده داراييها و بدهيهاي جاري آن منطقي نيست.
10 . بدينترتيب در حالي كه عدهاي عقيده دارند كه مشخص كردن داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري از ابزار مفيد تجزيه و تحليل مالي است، برخي ديگر بر اين باورند كه محدوديتهاي تفكيك اقلام به جاري و غيرجاري، مفيد بودن آن را كاهش ميدهد و حتي در بسياري از موارد، گمراهكننده ميسازد. وضع مقررات كلي براي مشخص كردن داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري در صورتهاي مالي ممكن است مانع از توجه بيشتر به اين مسائل شود. لذا، الزامات اين استاندارد تنها براي هماهنگ كردن رويههايي است كه واحدهاي تجاري در رابطه با مشخص كردن داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري در صورتهاي مالي اتخاذ ميكنند.
داراييهاي جاري
11 . يك دارايي زماني بايد به عنوان دارايي جاري طبقهبندي شود كه:
الف . انتظار رود طي چرخه عملياتي معمول واحد تجاري يا ظرف يكسال از تاريخ ترازنامه، هر كدام طولانيتر است، مصرف يا فروخته شود، يا به وجه نقد يا دارايي ديگري كه نقد شدن آن قريب به يقين است، تبديل شود، يا
ب . وجه نقد يا معادل وجه نقدي باشد كه استفاده از آن محدود نشده است.
ساير داراييها بايد به عنوان داراييهاي غيرجاري طبقهبندي شود.
12 . نمونه اقلامي كه به عنوان دارايي جاري طبقهبندي ميشود عبارتست از:
الف . مانده وجوه نقد و مانده حسابهاي بانكي، بهاستثناي موارديكه اعمال محدوديت در مصرف آنها مانع از استفاده اين اقلام براي عمليات جاري شود. در مواردي كه استفاده از وجوه نقد براي عمليات جاري مشمول محدوديت باشد، تنها در صورتي ميتوان آن را جزء داراييهاي جاري منظور كرد كه طبقه بندی دارایی های غیرجاری مدت محدوديت حداكثر تا زمان سررسيد تعهدي باشد كه به عنوان بدهي جاري طبقهبندي شده است يا اينكه محدوديت ظرف يك سال از تاريخ ترازنامه برطرف شود.
ب . حصهاي از حسابها و اسناد دريافتني تجاري و غيرتجاري كه انتظار ميرود ظرف يك سال از تاريخ ترازنامه به وجه نقد يا دارايي ديگري تبديل شود كه نقد شدن آن قريب به يقين است.
ج . موجودي مواد و كالا و كار در جريان پيشرفت پيمانهاي بلندمدت، صرف نظر از اينكه ممكن است اقلامي از آن احتمالاً ظرف يك سال از تاريخ ترازنامه يا يك چرخه عملياتي معمول نقد نشود.
د . سهام شركتها، اوراق مشاركت و ساير اوراق بهاداري كه به قصد نگهداري تحصيل نشده و بهسهولت قابل نقد شدن است.
ﻫ . پيشپرداختهاي خريد داراييهاي جاري.
و . پيشپرداختهاي هزينه در مواردي كه انتظار ميرود ظرف يك سال از تاريخ ترازنامه به طور كامل به مصرف برسد.
بدهيهاي جاري
13 . يك بدهي زماني بايد به عنوان بدهي جاري طبقهبندي شود كه انتظار رود طي چرخه عملياتي معمول واحد تجاري يا ظرف يكسال از تاريخ ترازنامه، هر كدام طولانيتر است، تسويه شود. ساير بدهيها بايد به عنوان بدهيهاي غيرجاري طبقهبندي شود.
14 . بدهيهاي عندالمطالبه كه انتظار رود ظرف يك سال از تاريخ ترازنامه مطالبه شود و نيز آن قسمت از بدهيهاي بلندمدتي كه انتظار رود بر مبناي شرايط قرارداد مربوط، ظرف مدت
يك سال از تاريخ ترازنامه به دين حال تبديل شود جزء بدهيهاي جاري طبقهبندي و توضيحات كافي در اين مورد در يادداشتهاي توضيحي ارائه ميشود.
15 . آن دسته از بدهيها و نيز حصهاي از بدهيهاي بلندمدت از قبيل تسهيلات مالي بانكي و غيربانكي، بدهيهاي تجاري، بدهي مالياتي و پيشدريافت از مشتريان كه انتظار رود ظرف يكسال از تاريخ ترازنامه تسويه گردد، به عنوان بدهي جاري طبقهبندي ميشود. با اين حال، حصهاي از يك بدهي بلندمدت كه انتظار رود ظرف يك سال از تاريخ ترازنامه تسويه شود، مشروط بر اينكه داراييهاي موجود در تاريخ ترازنامه كه بازپرداخت آن بدهي از محل آنها صورت ميگيرد، به عنوان دارايي جاري طبقهبندي نشده باشد، گاهي اوقات تحت عنوان بدهي بلندمدت طبقهبندي ميشود. در مورد اخير افشاي مبلغ و شرايط مربوط ممكن است ضرورت يابد.
تجديد طبقه بندي داراييها و بدهيها
16 . هرگاه پس از تاريخ ترازنامه ولي قبل از تصويب صورتهاي مالي توسط مديريت واحد تجاري، رويدادهايي در جهت تبديل داراييها و بدهيهاي جاري به داراييها و بدهيهاي غيرجاري و به عكس رخ دهد، نحوه برخورد حسابداري با آن طبق استاندارد حسابداري شماره 5 با عنوان رويدادهاي بعد از تاريخ ترازنامه خواهد بود.
نحوه ارائه در صورتهاي مالي
17 . جمع كل داراييهاي جاري و جمع كل بدهيهاي جاري بايد در ترازنامه نشان داده شود.
18 . مبلغ يك دارايي جاري يا بدهي جاري نبايد از بدهي جاري يا دارايي جاري ديگر كسر شود، مگر آنكه شرايط تهاتر داراييها و بدهيها مندرج در استاندارد حسابداري شماره 1 با عنوان ” نحوه ارائه صورتهاي مالي“ برقرار باشد.
تاريخ اجرا
19 . الزامات اين استاندارد در مورد كليه صورتهاي مالي كه دوره مالي آنها از تاريخ 1/1/1380 و بعد از آن شروع ميشود، لازمالاجراست.
مطابقت با استانداردهاي بينالمللي حسابداري
20 . با اجراي الزامات اين استاندارد، مفاد استاندارد بينالمللي حسابداري شماره 1 با عنوان نحوه ارائـه صورتهاي مالي نيز رعايت ميشود.
موسسه حساب جم با بیش از ۲۳ سال سابقه در ارائه گزارش حسابرسی شرکتها، موسسات و اشخاص در حداقل زمان ، دفاعیه مالیاتی، همچنین کاهش قطعی مالیات مشاغل و اشخاص طبقه بندی دارایی های غیرجاری حقیقی و رسیدگی به جرائم مالیات تراکنشهای بانکی توانسته است رضایت کامل شما عزیزان را جلب نماید. حساب جم با تهیه و تنظیم اظهارنامه های مالیاتی در اسرع وقت و استقرار بهینه حسابداری منطبق با استانداردهای حسابداری در بین برترین موسسات حسابرسی کشور قرار گرفته است. تخصصی ترین خدمات حسابرسی و حسابداری را از متخصصین و مشاوران مالیاتی حساب جم بخواهید.
دیدگاه شما