صفر تا صد حقوق صاحبان سهام در صورت های مالی
طبق گفته ی شرکت حسابداری ، ترکیب این بخش از ترازنامه واحدهای تجاری را شکل حقوقی آنها مشخص می کند. به طور کلی واحدهای تجاری به دو گروه سهامی و غیر سهامی تفکیک می شوند. از آنجا که منظور ما از واحدهای تجاری شرکت های سهامی است، تنها به توضیح بخش حقوق صاحبان سهام این شکل از واحدهای تجاری می پردازیم:
همانگونه که می دانید در معادله حسابداری تفاوت میان دارایی ها و بدهی ها، سرمایه مالکانه است که در شرکت های سهامی به آن حقوق صاحبان سهام می گویند. معمولا حقوق صاحبان سهام برمبنای منبع تامین کننده آن تفکیک می گردد. قانون تجارت نیز مبنای دیگری برای تفکیک مولفه های تشکیل دهنده حقوق صاحبان سهام می باشد. براساس قانون تجارت، مبلغ سرمایه قانونی و افزایش و کاهش آن دارای الزامات خاصی است و بنابراین باید به طور مجزا انعکاس یابند. همچنین براساس مواد 138 و 140 قانون تجارت، یک بیستم از سود قابل تخصیص باید به اندوخته قانونی منتقل شود تا زمانی که اندوخته قانونی به ده درصد سرمایه شرکت برسد. این اندوخته قابل انتقال به سرمایه نیست و تحت هیچ شرایطی به جز شرایط تصفیه قابل تقسیم نمی باشد.
سرمایه
زمانی که یک شرکت سهامی برای تامین مالی اقدام به انتشار سهام می کند. در حقیقت سرمایه و دارایی هایش را معادل وجه نقد دریافتی افزایش می دهد. تفاوت میان مبلغ اسمی سهم و مبلغ دریافتی شرکت را صرف/کسر سهام می گویند.
شرکت های سهامی مجاز به انتشار دو نوع سهام عادی و ممتاز هستند. در ایالات متحده و کشورهای غربی سهام ممتاز به سهامی اطلاق می شود که دارنده آن حداقل نسبت به دریافت مبلغ ثابتی براساس درصدی از ارزش اسمی سهام خود محق است، همچنین به هنگام تصفیه نسبت به سهامداران عادی در اولویت قرار دارند. ولی در ایران به دلیل ضرورت مطابقت قوانین با شرع مقدس اسلام، ایمن گونه حقوق برای سهامداران سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ ربوی تلقی می شود و تنها امتیازاتی مربوط به حق رای برای آنها در نظر گرفته می شود. در حقیقت، سهام ممتاز تصریح شده در قوانین ایران، بیش از آنکه شبیه به سهام ممتاز باشد، نوعی سهام عادی با امتیاز ویژه می باشد.
اندوخته ها
اندوخته ها مبالغی هستند که شرکت به منظور تقویت بنیه مالی، ملاحضات مدیریتی، الزامات قانونی و همچنین حفظ حقوق بستانکاران، یا استفاده از مزایای مالیاتی از سود قابل تقسیم شرکت ها کسر می شود. توزیع این مبالغ بین سهامداران محدود یا ممنوع می باشد. مثلا تهیه اندوخته قانونی براساس قانون تجارت الزامی است و تقسیم آن بجز در زمان تصفیه ممنوع می باشد، اما تهیه اندوخته طرح و توسعه اختیاری است و شرکت می تواند به شرط تصویب مجمع به تقسیم آن اقدام نماید. در صورتی که افزایش سرمایه شرکت ها از محل اندوخته های اختیاری یا سود انباشته صورت گیرد در حقیقت سهامداران از مزایای مالیاتی عدم تقسیم سود استفاده نموده اند.
اندوخته قانونی، اندوخته طرح و توسعه و اندوخته عمومی از جمله اندوخته هایی هستند که معمولا در ترازنامه شرکت ها یافت می شود.
سود (زیان) انباشته
عنوان سود (زیان) انباشته، مجموع سود های تقسیم نشده یا تخصیص نشده را پس از کسر زیان های وارده نشان می دهد. این مبلغ نشان دهنده ی سرمایه گذاری مجدد سهامداران از محل درآمدهای حاصل از فعالیت های شرکت می باشد.
صورت سود و زیان
صورت سود و زیان گزارش، عملکرد مالی مربوط به یک دوره مالی واحد تجاری می باشد. براساس استاندارد نحوه ارائه صورت های مالی، صورت سود و زیان باید حداقل حاوی اقلام اصلی زیر باشد:
2.هزینه های عملیاتی
3.سود یا زیان عملیاتی
4.هزینه های مالی
5.سایر درآمدها و هزینه های غیر عملیاتی
6.مالیات بر درآمد
7.سود یا زیان فعالیت های عادی
8.اقلام غیر مترقبه
10.سود یا زیان خالص
براساس همین استاندارد، علاوه بر موارد بالا، ممکن است به موجب سایر استاندارد های حسابداری ارائه اقلام اصلی و جمع های فرعی دیگری نیز در صورت سود و زیان الزامی باشد یا برای ارائه عملکرد مالی واحد تجاری به نحو مطلوب، ضرورت داشته باشد.
چنانچه وقوع برخی رویدادها، صرف نظر از ماهیت غیر معمول یا تناوب آن، در محیط حاکم بر عملیات واحد تجاری (اعم از اقتصادی،مقرراتی،جغرافیایی و غیره) مورد انتظار باشد، آثار آنها بر عملیات واح تجاری در زمره فعالیت های عادی تلقی می شود. اقلام غیر مترقبه نیز، اقلامی با اهمیت و بسیار غیر معمول هستند که منشا آنها رویدادهایی خارج از فعالیت های عادی شرکت می باشد و انتظار نمی رود به طور منظم یا مکرر واقع شود. مصادره اموال شرکت در یک کشور خارجی و یا بلایای طبیعی نمونه هایی از این اقلام هستند. بنابراین دو ویژگی تکرارشوندگی و معمول بودن، وجه تمایز درآمدها و هزینه ها از یکدیگر می باشند.
درآمد
درآمد را افزایش در حقوق صاحبان سهام به استثنای آورده صاحبان سرمایه تعریف می کنند. مفهوم درآمد، هر دو گروه ((درآمد عملیاتی)) و ((درآمد غیر عملیاتی)) را در بر می گیرد. درآمد عملیاتی، درآمدی است که از فعالیت اصلی و مستمر واحد تجاری حاصل می گردد و با عناوین مختلفی از قبیل فروش، حق الزحمه، سود تضمین شده، سود سهام و حق امتیاز نشان داده می شود.
نوشته شده توسط شرکت حسابداری و مالی آینده سازان فراز کام
ماهور سیدی
شرکت حسابداری حسابداری آینده سازان فراز کام با مدیریت آقای منوچهری خدمات مالی را با کمترین قیمت ارائه میکند لطفا در خصوص حسابداری تلفیق هم صحبت کنید .
تکنیک های تجزیه و تحلیل نسبت های مالی
این افراد برای اینکه نهایت استفاده را از صورتهای مالی بکنند، باید توانایی تجزیه و تحلیل مالی را از روی ارقام مندرج در صورتهای مالی را داشته باشند. بنابراین در این پست این نسبتها و نحوه استفاده از آنها را به کوتاهترین شکل ممکن بیان میشود .
برای تجزیه و تحلیل نسبت های مالی چهار روش وجود دارد :
- روش تجزیه و تحلیل داخلی : که شامل مقایسه اقلام مندرج در یک صورتحساب با یکدیگر است .
- روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای : که شامل مقایسه اقلام مندرج در صورتحسابهای چند دوره با یکدیگر است .
- روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش : که شامل شناسایی عوامل موثر در تغییرات وضعیت مالی و کاهش و افزایش پول مورد نیاز موسسه است .
- روش تجزیه و تحلیل خطر : که شامل سنجش خطراتی که سرمایه گذاری موسسه با آن مواجه است، می باشد .
بنابراین نسبتهای زیر برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از نوع روش تجزیه و تحلیل داخلی هستند .
اما برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکتها چهار نوع نسبت مالی وجود دارد :
۱ . نسبتهای نقدینگی :
نشان دهنده توانایی شرکت برای پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت است :
نسبت جاری : از تقسیم داراییهای جاری بر بدهی های جاری بدست می آید .
هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد، قدرت بازپرداخت بدهی جاری افزایش می یابد و طلبکاران با اطمینان خاطر بیشتر وام یا خدمات یا کالا در اختیار شرکت قرار خواهند داد. نسبت جاری به تنهایی ملاک تحلیل قرار نمی گیرد و نسبت مزبور همیشه با نسبت آنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد .
نسبت آنی : از تقسیم دارایی های جاری منهای موجودی ها بر بدهی های جاری بدست می آید. این نسبت توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت، با استفاده از دارایی های با نقدینگی بسیار زیاد را اندازه گیری می کند. زیرا در مقایسه با سایر دارایی های جاری، از نقدینگی کمتری برخوردارند .
این نسبت با متوسط صنعت مقایسه می شود تا تجزیه و تحلیل شود
۲ . نسبتهای ساختار سرمایه
نسبت هایی که نشان دهنده توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت است .
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه : در محاسبه این نسبت کل بدهی اعم از جاری و بلند مدت را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. تجاوز این نسبت از ۱۰۰ درصد حکایت از آن می کند که حقوق مالی طلبکاران برسهامداران فزونی گرفته است .
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه : برای بدست آوردن این نسبت بدهی جاری را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. هرگاه میزان این نسبت از ۸۰ درصد تجاوز کند موسسه را مبتلای به مشکلات اقتصادی تشخیص می دهند .
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه : این نسبت میزان ظرفیت وامگیری از منابع وام دهندگان را بیان می کند هر قدر این نسبت کوچک باشد، امکان اخذ وام برای موسه بیشتر خواهد شد .
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه : از تقسیم دارایی ثابت خالص بر ارزش داراییهای مشهود حاصل می شود. معمولا حد بالای این نسبت را در صنایع ۱۰۰ درصد و در سایر موسسات تجاری ۷۵ درصد می دانند .
نسبت توان پرداخت بهره : از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر بهره بدست می آید. این نسبت معرف قدرت شرکت در پرداخت بهره از محل سود شرکت است .
۳ . نسبتهای فعالیت :
این نسبتها، کاربرد منابع مالی یا دارایی های در اختیار مدیران را نشان می دهند .
نسبت دوره وصول مطالبات : معیار اندازه گیری مدت زمان لازم برای جمع آوری وجه نقد حاصل از فروش مشتریان است. ابتدا فروش خالص سالانه را بر ۳۶۵ روز سال تقسیم کرده و متوسط فروش روزانه را به دست می آوریم. سپس جمع مطالبات را اعم از حسابها و اسناد دریافتنی ( ولو این که تنزیل شده باشند) بر متوسط فروش روزانه تقسیم نموده و حاصل را حاکی از چگونگی وصول مطالبات می دایم. عده بسیاری معتقدند که دوره وصول مطالبات نباید ده تا پانزده روز بیشتر از مهلتی باشد که معمولا در فروش کالا به نسیه اعطا می شود. در مقایسه دوره وصول مطالبات شرکت ها مسلما می باید اختلاف شرایط فروش آنان را از لحاظ مهلت هایی که در فروش قائل می شوند، در نظر گرفت .
نسبت دوره گردش کالا و دفعات گردش کالا : برای محاسبه دفعات گردش کالا، اطلاعات لازم از صورتحساب سود وزیان (عملکرد سود و زیان) استخراج می شود. موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای پایان دوره و بهای تمام شده کالای فروش رفته اطلاعاتی هستند که لازم می باشند. ابتدا از تقسیم مجموع موجودی کالای اول و آخر دوره بر عدد دو، میانگین کالا را مشخص می کنند و سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را بر متوسط موجودی کالا تقسیم می کنند تا دفعات گردش کالا معین شود. از تقسیم نمودن ۳۶۵ روز بر دفعات گردش کالا، دوره گردش کالا حاصل می گردد .
دوره گردش عملیات : موسسات فروشنده کالا دو نوع هستند. نوع اول موسساتی هستند که کالا را از منابع دیگر خریداری و به مشتری عرضه می کنند که این موسسات صرفا بازرگانی یا تجاری هستند. در این قبیل موسسات دوره گردش عملیات عبارتست از مجموع دوره گردش کالا و دوره وصول مطالبات .
دوره گردش عملیات در موسسات تجاری= دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
دسته دوم موسسات فروشنده کالا، موسساتی هستند که کالاها را راسا می سازند و سپس می فروشند که به آنها تولیدی می گویند. دوره گردش عملیات در این موسسات بایستی شامل مدت زمانی که کالا ساخته می شود نیز باشد .
دورگردش عملیات در موسسات تولیدی= دوره ساخت کالا + دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
نسبت فروش کالا یا گردش موجودی کالا : این نسبت را از تقسیم فروش خالص بر موجودی کالا به میزانی که در ترازنامه پایان سال منعکس است، بدست آورده اند. گرچه این نسبت را نمی توان حاکی از گردش واقعی کالا محسوب داشت زیرا صورت و مخرج کسر متناجس نیستند ولی مقایسه آن با شرکتهای مشابه زمینه ای را برای اظهار نظر پدید می آورد .
نسبت کالا به سرمایه در گردش : برای بدست آوردن این نسبت موجودی کالا بر سرمایه در گردش تقسیم شده است و نتیجه را مقیاسی برای سنجش میزان موجودی کالا و کم و زیاد بودن آن محاسبه میکنند. معمولا این نسبت نباید از ۸۰ درصد تجاوز کند .
نسبت گردش سرمایه جاری : نسبت گردش سرمایه جاری یا سرمایه در گردش بیان کننده چگونگی استفاده از سرمایه جاری در امر خرید و فروش کالا یا در مسیرهای اصلی شرکت است. نسبت مزبور در مقایسه با همین نسبت در سال های قبل مورد تحلیل قرار می گیرد. برای تعیین نسبت گردش سرمایه جاری بایستی فروش خالص را بر سرمایه در گردش تقسیم کنند تا نسبت گردش سرمایه جاری معین گردد .
دوره بازپرداخت بستانکاران : دوره پرداخت به بستانکاران برای برنامه ریزی و بودجه بندی پرداخت به بستانکاران در هر ماه و میزان وجه نقدی که شرکت باید هر ماه برای پرداخت به بستانکاران فراهم سازد، به کار می رود. ضمنا بستانکاران نیز محاسبه تاریخ دریافت طلب خود از شرکت را پیش بینی می کنند. برای محاسبه بایستی ایام یکسال را بر دفعات پرداخت به بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین دفعات بازپرداخت به بستانکاران بایستی قیمت تمام شده کالای خریداری شده دوره را بر متوسط بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین متوسط بستانکاران، مجموع مانده حسابهای پرداختنی تجاری و اسناد پرداختنی تجاری یا بستانکاران تجاری را در ابتدا و پایان دوره مالی را بر دو تقسیم می نمایند .
۴ . نسبتهای سودآوری :
بازده سرمایه در گردش : می دانیم سرمایه در گردش ما به التفاوت دارایی جاری وبدهی جاری اطلاق می شود و حاکی از مبلغی است که می توان آن را برای تامین هزینه های روزمره و همچنین تهیه مواد اولیه و کالا مورد استفاده قرار داد. این نسبت از تقسیم سود خالص ( پس از وضع مالیات ) بر سرمایه در گردش بدست می آید .
نسبت بازده فروش : سود خالص پس از وضع مالیات را تعیین و آن را بر فروش خالص تقسیم کرده اند . بازده فروش را مقیاس سودآوری محسوب و با نسبت بازده ارزش ویژه مرتبط می دانند .
نسبت بازده ارزش ویژه : ارزش ویژه به معنی اعم آن یعنی حقوق صاحبان سهام که از کم کردن بدهیها از کل داراییهای به دست آمده است، البته موسسات داراییهای نامشهود را هم از آن می کاهند تا ارزش ویژه داراییهای مشهود بدست آید. آنگاه سود خالص (پس از وضع مالیات) را بر ارزش ویژه داراییهای مشهود، که به شرح بالا بدست امده، تقسیم کرده، حاصل را بازده ارزش ویژه نامیده است. اگر نتیجه را در ۱۰۰ ضرب کنیم درصد بازده ارزش ویژه بدست می آید .
از نقطه نظر صاحبان سهام این نسبت اهمیت بسیاری دارد . بطور کلی عده ای عقیده دارند بازده صد در صد را برای ارزش ویژه می توان قابل قبول دانست زیرا سود سهام و رشد سرمایه در گردش را تا حدودی تامین می نماید. مسلما تورم، به تناسب افزایش شاخص هزینه زندگی و یا در واقع کاهش قدرت خرید پول، از اعتبار این ضابطه می کاهد .
درصد بازده دارایی : این درصد برای سنجش بازدهی داراییها و یا در واقع برای بکارگیری داراییها جهت کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرد و در واقع شاخص نهایی برای سنجیدن استفاده بهینه از داراییها می باشد. تفاوت این در صد و درصد بازده ارزش ویژه، میزان سود آوری بدهیها یا سود آوری اهرمی نامیده می شود. برای تعیین درصد بازده داراییها، سود ویژه را بر جمع داراییها به صورت خالص تقسیم نموده و در عدد ۱۰۰ ضرب می کنند
نسبت های مالی را به چهار گروه کلی می توان طبقه بندی کرد :
۱ نسبت های نقدینگی : به نسبت هایی اطلاق می شوند که توانایی واحد تجاری را در واریــــز بدهی های کوتاه مدت نشـــــان می دهد. مهمترین این نسبت ها عبارتند از : نسبت جاری و نسبت آنی
۲نسبت های فعالیت : این نسبت ها کارایی مدیران را در کاربرد دارایی ها ( منابع مالی در اختیار مدیران ) نشان می دهند.یا به عبارت دیگر می توان درجه کارایی شرکت را از نظر استفاده موثر از منابع تعیین کرد .
هر کسری که در صورت آن مبلغ فروش واحد تجاری یا بهای تمام شده کالای فروش رفته قرار داشته باشد و در مخرج آن یکی از اقلام ترازنامه قرار بگیرد را می توان نسبت فعالیت نامید .
مهمترین نسبت های فعالیت عبارتند از دوره وصول مطالبات ، نسبت گردش کالا ، نسبت کالا به سرمایه در گردش و نسبت گردش سرمایه جاری .
۳ نسبت های سرمایه گذاری : این نسبت ها نشان می دهند که هر گاه واحد تجاری زیان به بار بیاورد و کار به تصفیه بکشد ، تا چه اندازه طلبکاران ووام دهندگان به آن واحد تجاری به مطالبات خود می رسند. همچنین این نسبت ها طرز ترکیب سرمایه شرکت را به معنی آن که کلیه منابع مالی را در بر می گیرد نشان می دهد .
این نسبت ها خود به دو دسته کوچکتر تقسیم می شوند :
نسبتی که در آن میزان سرمایه گذاری در دارایی ثابت سنجیده می شود
نسبت هایی که رابطه منابع مالی مورد استفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهی های جاری و بلند مدت با ارزش ویژه تعیین می کنند که در واقع به این دسته نسبت های بدهی یا اهرمی گفته می شود .
۴ نسبت های سود آوری : این نسبت ها مـــیزان موفقیت واحد تجاری را در کسب ســـود نشان می دهند. که مهمترین آن عبــــارتند از :بازده فروش ، بازده دارایی ، بازده سرمایه در گردش و …
نسبت های نقدینگی
این نسبت ها از مقایسه دارایی های جاری یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهی جاری بدست می آیند و بیشتر به صورت عدد و یا درصد نشان داده می شوند .
نسبت جاری
نسبت جاری از تقسیم مجموع دارایی های جاری بر مجموع بدهی های جاری بدست می آید.این نسبت نشان می دهد که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری چه میزان دارایی جاری وجود دارد .
اهمیت این نسبت از توجه به تعریف دارایی جاری و بدهی جاری روشن می شود . دارایی جاری آنچه را که در مدتی کوتاه که معمولا کمتر از یک سال است به صورت نقد در اختیار واحد تجاری قرار می گیرد نشان می دهد و بدهی جاری مبالغی را که باید از محل دارایی جاری تامین و در کوتاه مدت پرداخت گردد نشان می دهد .
در گذشته عدد ۲ را برای این نسبت مهم در نظر می گرفتند اما اکنون بدون توجه به ترکیب اقلام مختلف دارایی جاری و در نظر نگرفتن این نسبت در طی چند سال گذشته ، این نسبت را بی معنی می دانند. به طور کلی می توان گفت هر اندازه نسبت جاری شرکت بزرگتر باشد ، آن شرکت در پرداخت بدهی های جاری با مشکل کمتری مواجه خواهد بود یا به عبارت دیگر بستانکاران تامین بیشتری خواهند داشت .
در تفسیر نسبت جاری باید به نوسانات آن در طول مدت ، توجه داشت . زیرا امکان دارد که شرکت ها در پایان سال مالی با حساب آرایی و واریز موقت بعضی از اقلام بدهی و برگشت این اقلام در اوایل سال بعد این حساب را بهتر جلوه دهند .
نسبت آنی
مشکل بزرگی که در نسبت جاری وجود دارد این است که این نسبت از لحاظ نقدینگی همه اقلام دارایی جاری را یکسان در نظر می گیرد. در صورتی که از نظر نقدینگی دارایی جاری را به دو دسته می توان تقسیم کرد :
- A آنچه نقد و یا در حکم نقد است .مانند وجه نقد و بانک و حسابها و اسناد دریافتنی . که به این دسته دارایی های آنی گفته می شود .
- B گروهی که از طریق فروش به نقد تبدیل می شوند . مانند موجودی های جنسی اعم از مواد و کالا .سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟
با توجه به تعاریف بالا می توان دریافت که دارایی آنی بیشتر از موجودی کالا می تواند در تامین طلب بستانکاران محور اتکا قرار گیرد.بنابراین از نسبت دیگری به نام نسبت آنی استفاده شده است که در این نسبت همه اقلام دارایی جاری به جز موجودی کالا را منظور می کنند .
نسبت آنی از تقسیم دارایی آنی بر بدهی جاری بدست می آید. این نسبت بدین مفهوم است که در مقابل یک ریال بدهی جاری ، یک ریال دارایی جاری آن هم به صورت نقد و یا حساب قابل وصول و تبدیل به نقد در مدتی کوتاه وجود دارد. نسبت آنی شرکت ها باید برابر با ۱ و یا بیشتر از آن باشد تا شرکت بتواند از محل دارایی های آنی بدهی های جاری خود را بپردازد. استدلال تحلیلگرانی که استاندارد نسبت آنی را ۱ می دانند این است که این عدد مرز بین قدرت نقدینگی کافی و قدرت نقدینگی ناکافی شرکت است .
این نسبت یکی از مفید ترین نسبت هاست. وبه وضوح نشان می دهد که آن قسمت از دارایی جاری که از لحاظ ارزش ، ثـــبات بیشتری دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزان می تواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار گیرد .
تولید ناخالص داخلی یا GDP چیست؟
امیر شاملویی
- اشتراکگذاری
تولید ناخالص داخلی یا همان GDP از مهمترین متغیرهای اقتصادی است و یکی از معیارهای مهم برای سنجش وضعیت اقتصاد کلان یک کشور به شمار میرود. علاوه بر این، از تولید ناخالص داخلی برای مقایسه وضعیت اقتصادی کشورها نیز استفاده میشود.
احتمالا تاکنون بارها کلمه رشد اقتصادی یا تولید ناخالص داخلی را شنیده باشید. یکی از مفاهیمی که بسیار در زندگی روزمره مردم خود را نشان میدهد، همین رشد اقتصادی است. اما برای این که بدانید رشد اقتصادی چیست و چه اهمیتی دارد، ابتدا باید بدانید تولید ناخالص داخلی یا همان GDP چیست و مفهوم آن را متوجه شوید. در ادامه این مفاهیم را بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم.
تعریف تولید ناخالص داخلی یا GDP
تولید ناخالص داخلی یا همان GDP از مهمترین متغیرهای اقتصادی است و یکی از معیارهای مهم برای سنجش وضعیت اقتصاد کلان یک کشور به شمار میرود. علاوه بر این، از تولید ناخالص داخلی برای مقایسه وضعیت اقتصادی کشورها نیز استفاده میشود. اما تولید ناخالص داخلی چیست؟ در اقتصاد، تولید ناخالص داخلی یا همان GDP به مجموع ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده در یک سرزمین در بازه زمانی مشخصی (که عمدتا یک سال است) گفته میشود. همان طور که گفتیم تولید ناخالص داخلی برای تمام کالاها و خدمات به کار میرود، یعنی کالاهای مصرفی اعم از خوراکیها و سایر اقلام مصرف شدنی یا خدماتی مانند آرایشگاه یا خرید کالاهای سرمایهای مانند خودرو را در بر میگیرد. به علاوه، در این تعریف از کلمه نهایی استفاده شده است. در واقع کالا یا خدمات نهایی آخرین زنجیره از آن کالا است که به مصرف نهایی تعلق پیدا میکند و دیگر در ایجاد خدمات یا کالای دیگری مورد استفاده قرار نمیگیرد. شاید این جملات ابتدا کمی گنگ باشند اما با ذکر یک مثال این موضوع را روشن میکنیم. نان را در نظر بگیرید. برای تهیه نان آرد، آب و برخی موارد دیگر لازم است تا برای مصرف کننده قابل استفاده باشد. از آنجا که مردم نان را مصرف میکنند، ارزش آرد و سایر موارد در آن منظور شده است و نباید اجزای تشکیل دهنده را جدا جدا در تولید ناخالص داخلی منظور کرد. اگر چنین کاری کنیم دچار دوباره شماری ارزش آن میشویم و تولید ناخالص داخلی بیشتر از اندازه واقعی آن میشود.
نحوه محاسبه تولید ناخالص داخلی و روشهای آن
برای محاسبه تولید ناخالص داخلی عموما 3 روش پیشنهاد شده است. معروفترین راه روش ارش افزوده است. در این روش ارزش افزوده همه کالاها و خدماتی که در یک اقتصاد تولید میشود، اندازهگیری میگردد. مزیت روش ارزش افزوده این است که به راحتی مساله دوباره شماری ارزش کالاها را حل میکند. در واقع در این روش اختلاف میان هزینه صرف شده برای مواد اولیه یا یا کالاهای نیمه ساخته شده با قیمتی که مصرف کنندگان پرداخت میکنند، به راحتی ارزش افزوده نهایی را مشخص میکند. به عنوان مثال فرض کنید یک تولیدکننده با هزینه 20 هزار تومان ترانزیستور میسازد و آن را به قیمت 30 هزار تومان به یک کارخانه رادیوسازی میفروشد. تولید کننده رادیو علاوه بر آن، مواد اولیهای را به قیمت 50 هزار تومان تهیه میکند و آنها را به رادیو تبدیل میکند. اگر هر رادیو را 100 هزار تومان به فروش برساند، ارزش افزوده هر مرحله به این صورت به دست میآید: ارزش افزوده ترانزیستورساز 10 هزار تومان و ارزش افزوده رادیوساز 20 هزار تومان است، یعنی در مجموع تولید یک رادیو 30 هزار تومان ارزش افزوده دارد. تولید ناخالص داخلی نیز همین میزان خواهد بود زیرا مجموع ارزش فروش 130 هزار تومان و مجموع ارزش مواد اولیه و کالاهای نیمه ساخته و واسطهای برای تولید رادیو 50 + 30 +20 یعنی 100 هزار تومان است. بنابراین اختلاف این دو همان 30 هزار تومان میشود.
روش دوم محاسبه تولید ناخالص داخلی روش درآمدی است. در این روش درآمدهای افراد در سراسر کشور جمع میشود و شامل مواردی مانند حقوق، دستمزد، اجاره و سود است.
روش سوم به روش هزینه معروف است. در این روش بر اساس یک فرمول استاندارد عمل میکنیم. بر اساس این فرمول، میزان تولید ناخالص داخلی برابر است با مجموع هزینه در بخش مصرف، هزینههای دولتی، مبالغ سرمایهگذاری شده و خالص صادرات (یعنی کل صادرات منهای واردات).
نکاتی در مورد تولید ناخالص داخلی
درست است که تولید ناخالص داخلی برای مقایسه کشورها مورد استفاده قرار میگیرد و ارجاع زیادی به آن میشود اما این به معنای آن نیست که این متغیر بیعیب و نقص است. در محاسبه تولید ناخالص داخلی برخی از فعالیتهای اقتصادی مورد محاسبه قرار نمیگیرد و برخی از محاسبات هم با ایراداتی همراه است. این مساله به ویژه در برخی از کشورهایی که ساختار اقتصادی متفاوتی دارند، موجب میشود در مورد رقم GDP اعلام شده آنها بیشتر احتیاط کنیم. یکی از موارد فعالیتهای خانگی است که در محاسبه تولید ناخالص داخلی منظور نمیشوند. به این ترتیب ارزش فعالیتهای زنان خانهدار در این متغیر نشان داده نمیشود و این موضوع در محاسبه GDP کشورهایی با زنان خانهدار زیاد یا فعالیتهای غیربازاری اهمیت دارد.
یک نکته دیگر این است که فعالیتهای غیرقانونی مانند قاچاق کالاهای مختلف یا مواد مخدر در تولید ناخالص داخلی منظور نمیشوند اما از سوی دیگر مبارزه با آنها و بودجهای که صرف این مبارزه میشود، در تولید ناخالص داخلی محاسبه میشود.
علاوه بر این موارد، تنها کالاهایی در GDP به حساب میآیند که در آن سال مالی تولید شده باشند. به این ترتیب کالاهای تولید شده در سالهای قبل، حتی در صورت معامله در آن سال مالی جزو تولید ناخالص داخلی محسوب نمیشوند، چون پیشتر یک بار در سالهای قبل به حساب آمدهاند. تنها کارمزد معامله آنها در سال جدید است که وارد GDP سال مالی جدید میشود.
تولید ناخالص داخلی سرانه چیست؟
تولید ناخالص داخلی سرانه از تقسیم تولید ناخالص داخلی بر جمعیت کل کشور به دست میآید. همانگونه که گفته شد تولید ناخالص داخلی مهم ترین سنجه برای مقایسه رشد اقتصادی کشورها است. برای اینکه بدانیم کدام کشورها از لحاظ تولید ناخالص داخلی وضعیت بهتری دارند باید به سرانه تولید ناخالص داخلی این کشورها مراجعه کنیم. زیرا ممکن است کشوری تولید ناخالص داخلی بالایی داشته باشد، اما از سویی دیگر جمعیت بسیار بالایی نیز داشته باشد. در نتیجه چنین اتفاقی میافتد که تولید ناخالص داخلی برای هر فرد کم شود. به بیان دیگر میتوان گفت که سرانه تولید ناخالص داخلی بیان کننده استاندارد زندگی در سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ آن کشور است و به طور کلی هر کشوری که تولید ناخالص سرانه بالاتری داشته باشد استاندارد زندگی بالاتری دارد.
به عنوان مثال چین و هند را در نظر بگیرید. این دو کشور تولید ناخالص داخلی بالایی دارند، به طوری که چین با 17.7 هزار میلیارد دلار در سال 2021 در رده دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریکا قرار داشت. به این ترتیب، چین بالاتر از ژاپن، آلمان، بریتانیا و بسیاری از کشورهای دیگر جای میگیرد. اما این موضوع زوایای اقتصاد را به درستی نشان نمیدهد. تولید اقتصادی عمدتا تابعی از سرمایه و نیروی کار است و به همین دلیل بهتر است برای سنجش رفاه جامعه تولید را سرانه کنیم.
اگر تولید ناخالص داخلی را به طور سرانه در نظر بگیریم، میبینیم که به طور متوسط به هر فرد آمریکایی حدود 69 هزار دلار میرسد، در حالی که این مقدار برای هر چینی مقداری بیش از 12 هزار دلار است. ماجرا اینجا جالبتر میشود که بدانیم تولید ناخالص داخلی سرانه برای هر ژاپنی 39 هزار دلار، برای هر آلمانی حدود 51 هزار دلار و برای هر بریتانیایی حدود 47 هزار دلار میشود که بسیار بهتر از چینیها است. این عدد برای هندیها که ششمین اقتصاد بزرگ دنیا هستند نیز تنها اندکی بیش از 2 هزار دلار است. البته در سنجش رفاه باید هزینههای زندگی در آن کشور را هم در نظر داشت. به عنوان مثال درست است که سرانه تولید ناخالص داخلی در هند پایین است اما به این معنا نیست که لزوما ژاپنیها 18 برابر آنها مرفهترند. هزینههای زندگی در هند نیز پایینتر از ژاپن است. برای رفع چنین مشکلی از روش ppp یا برابری قدرت خرید استفاده میکنند.
تفاوت تولید ناخالص داخلی (GDP) با تولید ناخالص ملی (GNP)
در تعریف تولید ناخالص داخلی اشاره کردیم که ارزش کل کالاها و خدماتی است که در یک سال مالی در «یک سرزمین» ایجاد شدهاند. این به معنی آن است که تولید صورت گرفته در چارچوب مرزهای یک کشور است که در این متغیر اهمیت دارد. بنابراین فرقی ندارد که این تولید در یک کشور را یک فرد خارجی انجام داده باشد یا فردی از همان کشور. این در حالی است که در GNP یا همان تولید ناخالص ملی افراد تابعه آن کشور اهمیت دارند. در واقع، اگر فردی ایرانی در کشور دیگری زندگی میکند و از درآمدش مبلغی پول به داخل کشور واریز کند، این پول در تولید ناخالص ملی ایران یا همان GNP منظور میشود.
رشد اقتصادی و محاسبه آن
همان طور که گفتیم برای محاسبه رشد اقتصادی باید ابتدا تولید ناخالص داخلی را بشناسیم و محاسبه کنیم. پس از محاسبه تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی به راحتی قابل محاسبه است. در واقع میزان رشد تولید ناخالص داخلی همان رشد اقتصادی است. فرمول محاسبه رشد هم این است که GDP سال قبل را از GDP امسال کم میکنیم. سپس حاصل را بر تولید ناخالص داخلی سال قبل تقسیم میکنیم. نتیجه حاصل میزان رشد اقتصادی آن کشور را نشان میدهد که میتواند منفی، صفر یا مثبت باشد. رشد مثبت نشان بهبود وضعیت اقتصادی و به طور کلی درآمدی در آن کشور است و منفی شدن رشد نشانهای از دشواریهای اقتصادی در آن سرزمین. صفر شدن رشد هم به معنی بدون تغییر ماندن تولید در یک اقتصاد است.
تولید ناخالص داخلی اسمی و حقیقی
گاهی وقتها میخواهیم میزان تولید صورت گرفته در یک کشور را در طول زمان مقایسه کنیم. این کار به دلیل تورم با مشکل روبرو میشود. دلیل آن هم این است که در اغلب موارد تورم باعث میشود میزان پرداختی در ازای کالاها یا خدمات در طول زمان افزایش یابد و بنابراین همواره تولید ناخالص داخلی روند صعودی داشته باشد. در حالی که ممکن است در عین حال میزان تولید کالاها و خدمات کمتر شده باشد و تنها این افزایش به واسطه افزایش قیمت و تورم باشد. به این میزان، تولید ناخالص داخلی اسمی میگویند. برای رفع این مشکل و برای آن که بتوان تولید را در طول زمان مقایسه کرد باید راهی برای خنثی کردن اثر تورمی پیدا کرد. برای این منظور، تورم را از تولید ناخالص داخلی اسمی بیرون میآوریم و به این ترتیب تولید ناخالص داخلی در سالهای مختلف قابل مقایسه خواهد بود.
در اقتصاد، تولید ناخالص داخلی یا همان GDP به مجموع ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده در یک سرزمین در بازه زمانی مشخصی (که عمدتا یک سال است) گفته میشود.
در تعریف تولید ناخالص داخلی اشاره کردیم که ارزش کل کالاها و خدماتی است که در یک سال مالی در «یک سرزمین» ایجاد شدهاند. این به معنی آن است که تولید صورت گرفته در چارچوب مرزهای یک کشور است که در این متغیر اهمیت دارد. بنابراین فرقی ندارد که این تولید در یک کشور را یک فرد خارجی انجام داده باشد یا فردی از همان کشور. این در حالی است که در GNP یا همان تولید ناخالص ملی افراد تابعه آن کشور اهمیت دارند. در واقع، اگر فردی ایرانی در کشور دیگری زندگی میکند و از درآمدش مبلغی پول به داخل کشور واریز کند، این پول در تولید ناخالص ملی ایران یا همان GNP منظور میشود.
تحلیل آنچین ارز دیجیتال ۴ اکتبر (۶ تا ۱۲ مهر)
در این هفته بازار بیت کوین شاهد رالی صعودی پرقدرتی بود و از ناحیه انباشت در محدوده قیمت ۴۰٫۹۳۱ دلاری خارج شد و در روز دوشنبه به محدوده قیمت ۴۹٫۰۴۴ دلار رسید. پس از سپتامبر خونینی که گذراندیم این حرکت خوشبینی تازهای را برای سه ماهه سوم سال ۲۰۲۱ به وجود آورد.
مشابه چیزی که در رالی اواخر ماه ژوئیه مشاهده کردیم، در محدوده انباشت اخیر هم حجم غیرعادی از بیت کوین در معاملات دست به دست شد. این موضوع از طریق بررسی حجم بیت کوینهایی که حالا دوباره به محدوده سود تحققنیافته بازگشتهاند، مشاهده شده است.
در تحلیل آنچین ارز دیجیتال ۴ اکتبر قصد داریم بازگشت هولدرها به سود را برررسی کرده و چرخه فراکتال بازار فعلی را با چرخه قبلی مقایسه کنیم. همچنین وضعیت ماینرها را پیگیری میکنیم که پس از مهاجرت بزرگ آنها در ماه مه حالا به روند بهبود خود ادامه میدهند.
نمودار تغییر قیمت بیت کوین در هفته گذشته
بازگشت به سود
در تحلیل آن چین عموما به بررسی وضعیت کوینهای فروخته شده میپردازیم، یعنی بررسی میکنیم که آیا کوینهایی که فروخته میشود و در دست هولدرهای جدید قرار میگیرد در سود بوده یا در ضرر هستند. وقتی قیمت در یک بازه زمانی طولانیمدت انباشته میشود، حجم زیادی از کوینها آن چین معامله میشود. به این ترتیب میتوانیم این محدوده را برای بسیاری از خریداران مبنای قیمت تمام شده یا هزینه پایه در نظر بگیریم.
با افزایش قیمت بیت کوین از این محدوده معاملاتی در این هفته، وضعیت نزدیک به ۱۰/۳ درصد از موجودی در گردش به سود تحققنیافته تغییر کرد.
بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که علاوه بر محدوده رنج ۲۹ تا ۴۰ هزار دلار ماههای مه تا ژوئیه، محدوده ۴۰ تا ۴۱ هزار دلار اخیر هم به یک منطقه ارزش افزوده «Value Add» برای خریدارانی است که اقدام به خرید در کیف قیمتی کردهاند. به این ترتیب ۸۶/۶ درصد از کل موجودی در گردش در حال حاضر در وضعیت سود تحققنیافته قرار دارند.
میزان موجودی در وضعیت سود
اگر نسبت سود بین هولدارهای بلند مدت (LTH) و هولدرهای کوتاه مدت (STH) را مقایسه کنیم، میبینم که هولدرهای کوتاهمدت بیشترین سود را از این افزایش قیمت اخیر کسب کردهاند. نزدیک به ۱۵/۶ درصد از موجودی بیت کوین در حال حاضر در دست سرمایهگذارانی است که کوین خود را در ۱۵۵ روز گذشته خریداری کرده و حالا در سود تحققنیافته قرار دارند.
هولدرهای بلندمدت در سود هم در حال حاضر ۷۳/۴ درصد از موجودی را در اختیار دارند و ۱۱ درصد مابقی (به نسبت ۳۱ درصد هولدر کوتاه مدت و ۶۹ درصد هولدر بلند مدت) همچنان در ضرر هستند. از آنجایی که بخش بیشتری از بازار حالا در سود قرار دارند این انگیزه را خواهند داشت تا به کسب سود بپردازند، اما همچنین ممکن است بر نگهداری دارایی در سود خود هم اعتقاد داشته باشند.
وضعیت هولدرهای بلند مدت و کوتاه مدت در سود یا ضرر
میزان خالص سود تحققنیافته هم با بازگشت به ارزش ۰/۵ NUPL به نقطه عطف جالبی رسیده است. این نشان میدهد که کل سود تحققنیافته در عرضه کوین تقریباً معادل ۵۰ درصد از ارزش بازار (حدود ۴۵۰ میلیارد دلار سود ناخالص جهانی) است.
اگر بازار همچنان روند صعودی خود ادامه دهد و به قیمتهای بالاتر دست پیدا کند، این فراکتال مشابه بازار ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷ خواهد بود. در هر دو چرخه قبلی، ارزش NUPL ۰/۵ به عنوان سطح «پشتیبانی» در طول اصلاح عمده عمل کرد، و پس از اینکه سودآوری بازار و اعتقاد به هولد کردن مورد آزمایش قرار گرفت، با برخورد به این سطح برگشت خورد و سپس افزایش یافت.
در طرف دیگر در صورتی که این شاخص به زیر ۰/۵ NUPL کاهش یابد به طور بالقوه میتواند باعث شود هولدارها با ترس کاهش سود تحقق نیافته خود کوینهای خود را بفروشند.
میزان سود خالص تحقق نیافته
رفتار فروشندگان آنچین
از آنجایی که بازار در حال افزایش قیمت است، فرصت مناسبی است تا رفتار گروههای مختلف که در آن چین مشغول انجام معاملات هستند را از نظر ورود سرمایه،خروج سرمایه و احساس کلی بازار بررسی کنیم.
در این کفه شاهد کاهش چشمگیر فروش کوینهای در ضرر از طرف سرمایهگذاران بودیم. به این ترتیب ضرر تحققیافته به پایینترین سطح چند هفته گذشته یعنی ۱۷۵ میلیون دلار در روز رسید. از طرف دیگر میزان سود تحققیافته به شدت افزایش پیدا کرد و به ۹۹۶ میلیون دلار در روز رسید.
این مشاهدات به احتمال زیاد تابعی از موارد زیر است:
- به طور کلی کوینهای بیشتری به وضعیت در سود بازگشتهاند.
- کسب سود توسط تریدرهایی که در کاهش اخیر خریداری کرده بودند.
- سرمایهگذارانی که در قله قیمتی ماه مارس تا مه خریداری کرده بودند حالا نزدیک به هزینه تمام شده یا هزینه پایه خود رسیدهاند یا حتی کمی بالاتر هستند.
با توجه به این که بازار همچنان بیشترین سوددهی هفتگی را حفظ کرده است، نشان میدهد که حدود ۱/۷۵ میلیارد دلار سرمایه به عنوان تقاضای خرید در روز به بازار سرازیر میشود.
نمودار سود یا ضرر تحققیافته
روند نزولی دامیننس کوینهای قدیمی در این هفته هم ادامه پیدا کرد و به پایینترین سطح در چند سال اخیر یعنی نزدیک به ۲ درصد رسید. در مرحله پیش از بازار گاوی سال ۲۰۱۹ – ۲۰۲۰ کوینهای قدیمی نزدیک به ۴ درصد از کل حجم پایه آنچین را نشان میداد. این عدد در اواخر سال ۲۰۲۰ و اوایل سال ۲۰۲۱ با توجه به کسب سود سرمایهگذاران بلندمدت به طور قابلتوجهی افزایش پیدا کرد.
با توجه به اینکه دامیننس کوینهای قدیمی به پایینترین سطح چند سال گذشته رسیده است، نشان میدهد دو اتفاق در حال رخ دادن است:
- هولدرهای قدیمی اعتقاد قوی به نگه داشتن دارایی خود دارند و با قیمتهای فعلی حاضر به فروش کوینهای خود نیستند.
- دامیننس کوینهای جدید به بالاترین سطح چند سال اخیر رسیده است که نشان دهنده عرضه نقدینگی است که احتمالا توسط خریدارهای جدید جذب میشود.
با بررسی حجم آن چین و تجزیه و تحلیل آن بر اساس حجم تراکنشها خواهیم دید که معاملات بزرگ (بیشتر از ۱۰ میلیون دلار) همچنان بخش مهمی از معاملات را تشکیل میدهد.
به طور کلی حجم معاملات تعدیل شده توسط شرکتها تا حد زیادی به محدوده سقف ۱۳/۶ تا ۱۶/۸ میلیارد دلار در روز بازگشته است. روند فزاینده معاملات بزرگ به افزایش بلوغ بیت کوین به عنوان یک دارایی در مقیاس کلان از طریق افزایش علاقه اشخاص حقیقی با ثروت خالص بالا، پلتفرمهای معاملاتی و موسسات اشاره میکند.
نمودار اندازه تراکنش های آن چین
در مورد رفتار فروش هولدرهای بلند مدت، میزان سودآوری کلی کوینهای فروختهشده به سطح نسبتا پایینی کاهش یافته است. شاخص LTH-SOPR به مقدار ۲ بازگشته است که نشان میدهد کوینهای فروخته شده دارای سود ۲۰۰ درصدی هستند ( برای مثال کوینهای که با هزینه تمام شده ۲۴ هزار دلار خریداری شدهاند حالا در محدوده ۴۸ هزار دلار فروخته میشوند).
به عنوان یک شاخص چرخهای بلند مدت، LTH-SOPR معمولا در اواخر بازار خرسی و اوایل بازار گاوی در این محدوده قرار میگیرد. این موضوع ناشی از حرکت سایدوی قیمت در طولانی مدت است که برای سرمایهگذاران بلند مدت سودآوری چندبرابری را فراهم میکند.
نمودار sopr هولدرهای بلند مدت
برای هولدرهای کوتاهمدت هم سیگنالهای مثبتی وجود دارد برای مثال شاخص STH-SOPR که نشان دهنده بازگشت به محدوده سوددهی است. در بازارهای صعودی، بازگشت STH-SOPR به محدوده ۱ به طور کلی نشان میدهد:
- هولدرهای کوتاه مدت (STHs) کسب سود را متوقف کردهاند، در غیر اینصورت شاخص افزایش خواهد یافت. به این معنی که همچنان اعتقاد به نگهداری وجود دارد.
- برخی از هولدرهای کوتاه مدت اقدام به فروش ناشی از ترس کردهاند و ضرر متحمل شدهاند که باعث میشود STH-SOPR در زمان پولبک قیمت به آرامی به زیر ۱ کاهش پیدا کند.
در نتیجه مقدار ۱ برای SOPR معمولا نشاندهنده حمایت بازار است که این بار هم به همین ترتیب عمل کرده است. بازگشت به سودآوری در کنار پرایس اکشن مثبت یا پایدار نشان میدهد که تقاضای کافی برای جذب کوینهای فروخته شده وجود دارد و در بسیاری از نمودارهای بحث شده در بالا ، تلاقی ایجاد می شود.
نمودار sopr هولدرهای کوتاه مدت
نکته هفته: بهبود ماینینگ
صنعت استخراج یا همان ماینینگ بیت کوین، شدیدترین اختلال کوتاه مدت تاریخ خود را تجربه کرد به طوری که بیش از ۵۰ درصد از قدرت هش شبکه در طول ماه مه خاموش شد. با وجود تاثیر قابل توجه این موضوع بر پایگاه صنعتی ماینینگ قدرت هش شبکه بیت کوین از ماه مه بعد در مسیر بهبود و بازیابی قرار گرفته است.
پس از کاهش شدید در اواخر ژوئیه، سختی پروتکل ماینینگ نزدیک به ۳۹ درصد افزایش یافته است که انتظار میرود این هفته هم در حدود ۳/۹ درصد دیگر هم بهبود پیدا کند. سختی استخراج بیت کوین اکنون به سطح سال ۲۰۲۰ بازگشته است و برای حل یک بلاک به ۸۰ سکتلیون هش نیاز است. ( ۸۰ سکتلیون برابر است با یک عدد ۸ و ۲۲ صفر)
اگر به نمودار نگاه کنید متوجه خواهید شد نوار سختی شبکه در حال بازگشت قرار دارد که نشان از بهبود کامل است، چرا که میانگین متحرک کندتر ۲۰۰ روزه از میانگین متحرک سریعتر ۹ روزه عبور کرده است. آخرین باری که شاهد اینچنین حرکتی از سختی شبکه بودیم مربوط به کاهش شدید قیمت در دسامبر سال ۲۰۱۸ است که قیمت بیت کوین به ۳۰۰۰ دلار کاهش یافت.
بازیابی کامل بازار خرسی ماینینگ در سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ نزدیک به ۱۶۴ روز طول کشید. اما در چرخه فعلی بازار این موضوع نزدیک به ۱۲۰ روز طول کشید و احتمال پس از تعدیل جزئی شاهد سطح سختی جدیدی خواهیم بود.
نمودار نوار سختی شبکه
در نهایت، کل درآمد ماینرها را برای ارزیابی درآمد کلی صنعت استخراج بررسی میکنیم. با وجود کاهش ۵۰ درصدی پاداش بلاک از ۱۲/۵ بیت کوین به ازای هر بلاک به ۶/۲۵ بیت کوین در ماه مه ۲۰۲۰ ، مجموع درآمد دلاری ماینرها به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
به یاد داشته باشید که ماینرها دارای هزینههای ثابت (سخت افزار، امکانات و لجستیک و .. ) و همچنین هزینههای جاری (برق، نیروی انسانی، هزینه نگهداری و …) هستند که با ارز فیات محاسبه میشود. در مقایسه با درآمد فعلی ماینرها که حدود ۴۰ میلیون دلار به صورت روزانه برآورد میشود. با وجود کاهش پاداش ماینینگ پس از رخداد هاوینگ در ماه مه سال ۲۰۲۰ میبینیم که درامد ماینرها افزایش قابل توجهی داشته است:
- نسبت به دوره ما قبل هاوینگ که روزانه ۱۴ تا ۱۸ میلیون دلار بود، افزایش ۲۷۵ درصدی را شاهد هستیم.
- نسبت به دوره پس از هاوینگ که در حدوده ۶ تا ۸ میلیون دلار بود، افزایش قیمت ۶۳۰ درصدی را شاهدیم.
با وجود مهاجرت گسترده ماینرها، اصلاحهای قیمتی عمیق و رخداد هاوینگ در ماه مه، ارزش پاداش بلاک بیت کوین در حال افزایش است که انگیزههای زیادی را برای سازگاری، نوآوری و بهبود به وجود میآورد.
درآمد کل ماینرهای بیت کوین از پاداش بلاک
جمعبندی
در تحلیل آنچین ارز دیجیتال ۴ اکتبر بازار را از نظر سوددهی بازار، رفتار فروشندگان و وضعیت ماینینگ بررسی کردیم که نشان میدهد. در هفته گذشته نزدیک به ۱۰ درصد کوینهای در گردش به وضعیت سود تحقق نیافته بازگشتند و به طور کلی۸۶/۶ درصد از کل موجودی در گردش در حال حاضر در وضعیت سود تحقق نیافته قرار دارند. رفتار فروشندگان نشان میدهد دامیننس کوینهای جدید به بالاترین سطح چند سال اخیر رسیده است که میتواند به ورود سرمایههای جدید به بازار اشاره کند. همچنین نکته مهم این هفته بازیابی کامل وصعیت هش ریت شبکه بیت کوین است، همچنین درامد ماینرهای بیت کوین هم به ۴۰ میلیون دلار در روز افزایش پیدا کرده است.
همچنین برای بدست آوردن دید کاملتر نسبت به وضعیت ارزهای دیجیتال، از لینک زیر میتوانید تحلیل هفته گذشته آکادمی کوین نیک مارکت را هم مطالعه کنید:
- تحلیل آنچین ارز دیجیتال ۲۷ سپتامبر (۳۰ شهریور تا ۵ مهر)
برای خرید مستقیم و بیواسطه ارزهای دیجیتال نیز از این لینک وارد کوین نیک مارکت شوید. کوین نیک مارکت یک بازار معاملاتی بیواسطه ارزهای دیجیتال است که احراز هویت آن کمتر از ۳۰ دقیقه انجام میشود. همچنین میتوانید آخرین اخبار دنیای ارزهای دیجیتال را در شبکههای اجتماعی ما در تلگرام، اینستاگرام و توییتر دنبال کنید.
تحلیل بنیادی سهام خمحور/ انحصار در بازارها چگونه به سهامداران آسیب میزند؟
اکوایران: شرکت محور خودرو (خمحور) در فروش 5 ماهه سال جاری رشد 155 درصدی را به نسبت 5 ماهه سال قبل نشان داده است. خمحور با وجود رشد درآمد زایی و سودآوری خود در سال جاری، به دلیل پایین بودن حاسیه سود ناخالص نتوانسته است سود خالص قابل توجهی را در به دست آورد.
به گزارش اکوایران، خمحور یکی از نماد های مؤثر بر شاخص صنعت خودرو و قطعات بورس تهران به شمار می رود. ارزش بازاری خمحور 2.5 هزار میلیارد تومان بوده و این نماد در روز معاملاتی 23 شهریور ماه با ورود پول حقیقی بی سابقهای مواجه بوده است. قیمت سهام خمحور در معاملات روز 23 شهریور 5 درصد افزایش داشت و این سهم ورود پول حقیقی 8.45 میلیارد تومانی را تجربه کرده که مجموع خالص جریان پول حقیقی را برای خمحور در سه روز انتهای هفته به بیش از 13 میلیارد تومان رسانده است.
مجمع عمومی شرکت تولید محور خودرو در اواسط تیر ماه برگزار شد و با تصویب صورت های مالی به پایان رسید. این شرکت در سال 1400 به نسبت سال 99 کاهش سود خالص 30 درصدی داشته که از افت حاشیه سود ناخالص خمحور نشأت گرفته و این روند نزولی در سه ماهه سال جاری نیز ادامه داشته است.
قیمت گذاری دستوری و انحصار تقاضا، دو ترمز صنعت خودروسازی
شرکت تولید محور خودرو در سال های اخیر با مشکلی اساسی روبهرو بوده که در سال جاری نیز این مشکل بیش از پیش گریبان گیر این شرکت شده است. پایین بودن حاشیه سود ناخالص این شرکت باعث شده تا با وجود افزایش فروش، این شرکت نتواند سود خالص قابل توجهی را به دست آورد. این مشکل نه تنها برای خمحور، بلکه برای تمام شرکت های خودروسازی که درگیر قیمت گذاری دستوری و یا انحصار تقاضا هستند و نمیتوانند محصولات خود را به قیمت اصولی آن در بازار عرضه کنند وجود دارد. برای مثال شرکت های ایران خودرو و سایپا به علت قیمت گذاری دستوری در سال های اخیر نه تنها همان سود کم خمحور را نداشته اند، بلکه درگیر زیان بوده اند. عرضه خودرو در بورس کالا که در ماه اخیر اجرایی شده است می تواند آن بخش از خودروسازان که از قیمت گذاری دستوری ضربه می خورند را سودآور کند اما شرکت های ساخت قطعات مانند خمحور که انحصار تقاضا در بازار فروش منجر به نرخ پذیری از خریدار محصولاتشان می شود، هنوز درگیر پایین بودن حاشیه سود ناخالص هستند.
عملکرد مالی شرکت تولید محور خودرو از ابتدای سال 99
محور خودرو در سال 1400 به نسبت سال 99 رشد درآمدی 82 درصدی داشته است. سود خالص خمحور در سال 1400 به دلیل افزایش 94 درصدی بهای تمام شده درآمد های عملیاتی افت 31 درصدی داشته است. با وجود کاهش حاشیه سود ناخالص این شرکت، خمحور توانسته است با کاهش 41 درصدی هزینه های عملیاتی و 28 درصدی هزینه های مالی در کنار افزایش 97 درصدی خالص سایر درآمد ها و هزینه های خود، به سود آوری سال 1400 بهبود بخشد. هزینه مالیات برای خمحور در سال گذشته افزایش 70 درصدی به نسبت سال 99 داشت و در نهایت سود خالص سال 1400 از 31.3 میلیارد تومان سال 99 با کاهش 30 درصدی به 22 میلیارد تومان رسید.
صورت های مالی سه ماهه محور خودرو در سال جاری نشان دهنده رشد سود ناخالص و خالص این شرکت با وجود تداوم روند کاهشی در حاشیه سود ناخالص است. خمحور در بهار امسال به نسبت بهار 1400 با وجود افزایش 148 درصدی بهای تمام شده درآمد های عملیاتی، رشد 92 درصدی را در سود ناخالص تجربه کرده است. این شرکت در کنترل هزینه های خود عملکردی خوبی را نشان داده و در هزینه های عملیاتی و مالی خود به ترتیب کاهش 51 درصدی و 44 درصدی را به ثبت رسانده است. سود خالص بهار امسال برای خمحور به 1.23 میلیارد تومان رسیده و به نسبت زیان خالص 2.23 میلیارد تومانی بهار 1400 رشد 155 درصدی داشته است.
فروش محصولات محور خودرو در سال جاری رشد قابل توجهی داشته است. این شرکت در سال قبل 934.6 میلیارد تومان فروش داشته و متوسط فروش ماهانه خمحور کمتر از 78 میلیارد تومان بوده است. در 5 ماهه سال جاری متوسط فروش ماهانه خمحور بیش از 135 میلیارد تومان بوده که نشان از رشد 74 درصدی میانگین فروش تا ماه پنجم 1401 دارد. مجموع فروش سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ 5 ماهه سال قبل برای خمحور 251.6 میلیارد تومان بوده که در 5 ماهه امسال این عدد با رشد 170 درصدی به 676.9 میلیارد تومان رسیده است. با توجه به حاشیه سود ناخالص خمحور که از ابتدای سال 1400 کمتر از 5 دهم درصد بوده، نمی توان ارزش بنیادی بالایی را برای این رشد فروش درنظر گرفت. با این وجود در صورت افزایش حاشیه سود، این رشد فروش می تواند اثر زیادی بر صورت های مالی داشته باشد و از این لحاظ حائز اهمیت است.
بازدهی ماهانه نماد خمحور در 12 ماه اخیر
سهام خمحور در انتهای شهریور 1400، کف کانال صعودی که پس از برگذاری مجمع این نماد شکل گرفته بود را شکست و قیمت این سهم تا 10 آبان ماه افت 52 درصدی داشت. در روز 10 آبان سهام خمحور به حمایت قدرتمندی برخورد کرد و با ورود پول حقیقی قابل توجهی تغییر روند قیمتی داد. روند صعودی خمحور تا 20 آذر ماه ادامه داشت و بخش زیادی از افت قبلی خود را جبران کرد. با این اوصاف بازدهی پاییز سال 1400 برای خمحور منفی بود. زمستان 1400 مشابه پاییز نتوانست سود قیمتی برای سهام داران خمحور داشته باشد و این سهم تا 20 اسفند ماه در یک کانال نزولی قرار داشت. با نزدیک شدن به عید نوروز سقف کانال نزولی خمحور شکسته شد و این سهام فروردین 1401 را صعودی آغاز کرد. قیمت سهام خمهور از ابتدای سال در یک کانال صعودی نوسان می کند و به همین دلیل در 5 ماه از 6 ماه گذشته بازدهی مثبت داشته است. در نهایت می توان بازدهی خمحور را در سال جاری شگفت انگیز دانست زیرا این سهم از ابتدای فروردین تا 23 شهریور ماه رشد 76.5 درصدی را در قیمت خود تجربه کرده است. با وجود بازدهی بالای خمحور در شش ماهه امسال، افت قیمت 46.4 درصدی پاییز و زمستان سال 1400 کاری تر بوده و بازدهی یکساله این سهام را تا 23 شهریور ماه 1401به منفی 5.3 درصد رسانده است.
دیدگاه شما