حسابداری
شناخت : متضمنمشخصكردن عنوان و مبلغ پولي يكعنصر و احتساب آن مبلغ در جمع اقلام صورتهاي مالي است. شناخت از نقطهاي آغاز ميشود كه يك رويداد گذشته موجب تغييري قابل اندازهگيري در داراييها يا بدهيهاي واحد تجاري شود بديهي است كه رويداد آغازگر شناخت بايد قبل از تاريخ ترازنامه اتفاق افتاده باشد.
شناخت داراييها و بدهيها در سه مرحله انجام ميشود : شناخت اوليه ، تجديد اندازهگيري بعدي ، قطع شناخت
شناخت اوليه
يك عنصر بايد در صورتهاي مالي شناسايي شود اگر:
الف ـ شواهد كافي مبنيبر وقوع تغيير در داراييها يا بدهيهاي مستتر درآن عنصر (ازجمله درصورت لزوم، شواهدي مبنيبر اينكه يك جريان آتي ورودي يا خروجي منافع اتفاق خواهد افتاد) وجود داشته باشد
ب ـ آن قلم را بتوان با قابليت اتكاي كافي به مبلغ پولي اندازهگيري كرد.
تجديد اندازهگيري بعدي
تغيير در مبلغ دفتري دارايي يا بدهي بايد شناسايي شود اگر:
الف ـ شواهد كافي مبنيبر وقوع تغيير در مبلغ دارايي يا بدهي وجود داشته باشد
ب ـ مبلغ جديد دارايي يا بدهي را بتوان با قابليت اتكاي كافي اندازهگيري كرد.
قطع شناخت
ادامه شناخت يك دارايي يا بدهي در صورتهاي مالي بايد قطع شود اگر شواهد كافي مبنيبر دستيابي به منافع اقتصادي آتي يا تعهد انتقال منافع اقتصادي (ازجمله درصورت لزوم، شواهدي مبني براينكه جريان آتي ورودي يا خروجي منافع اتفاق خواهد افتاد) ديگر وجود نداشته باشد.
شناخت درآمد و هزينه
در هر مرحله از فرايند شناخت، درصورتي كه يك تغيير در جمع داراييها با تغييري مساوي و متقابل در جمع بدهيها يا آورده و ستانده صاحبان سرمايه خنثي نشده باشد، درآمد يا هزينهاي حاصل ميشود.
شناخت درآمد متضمن ملاحظه اين امر است كه آيا شواهد كافي مبنيبر وقوع يك افزايش درخالص داراييها (يعني حقوق صاحبان سرمايه) قبل از پايان دوره مورد گزارش وجود دارد ياخير
شناخت هزينه متضمن ملاحظه اين امر است كه آيا شواهد كافي مبنيبر وقوع كاهش در حقوق صاحبان سرمايه قبل از پايان دوره مورد گزارش وجود دارد يا خير. اعمال احتياط موجب ميگردد كه براي شناخت هزينه در مقايسه با شناخت درآمد، به شواهد وقوع و ميزان اتكاپذيري اندازهگيري كمتري نياز باشد.
هرگاه نتوان بين مخارج انجام شده و ايجاد درآمدهاي مشخص در آينده ارتباط موجهي برقرار نمود، مخارج مزبور بايد در دوره وقوع، بهعنوان هزينه شناسايي شود. اين گونه مخارج شامل مبالغي است كه به انتظار منافع آتي خرج شده ليكن رابطه آنها با اين منافع درحدي دچار ابهام است كه شناسايي يك دارايي را مجاز نميشمرد. ازجملهاين مخارج، ميتوان از برخي مخارج تحقيق و توسعه نام برد.
نكته: استفاده از براوردهاي معقول در تهيه صورتهاي مالي امري عادي است و بهشرط آنكه بتوان براوردي معقول از يكقلم انجام داد، آنقلم بايد شناسايي شود
نكته: قبل از اجراي مفاد قرارداد، يك دارايي (يابدهي) بهاستناد قرارداد قابل شناسايي است، بهشرط آنكه معيارهاي عمومي شناخت رعايت شده باشد، يعني:
الف ـ شواهد كافي مبنيبر جريان آتي منافع وجود داشته باشد. اين امر مستلزم اين است كه بتوان قرارداد را در عمل بهاجرا درآورد و طرفين بهسهولت و بدون تحمل جريمه قابل ملاحظه نتوانند قرارداد را فسخ كنند.اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟
ب ـ مبلغ قرارداد را بتوان با قابليت اتكاي كافي اندازهگيري نمود. اين معيار در مورد قراردادهايي صدق ميكند كه موضوع آنها خريد و فروش اقلامي باشد كه ارزش بازار مشخص دارند و لذا ممكن است در مورد محصولات خاص كه طبق سفارش ساخته ميشود، صدق نكند.
اتكاپذيري اندازهگيري تحت تأثير سه عامل است:
الف ـ توانايي اندازهگيري منافع مستتر در قلم مورد نظر برحسب مبالغ پولي،
ب ـ تغييرپذيري ميزان اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ اين منافع (پراكندگي سطوح مختلف منافع و نيز احتمال وقوع يك سطح منفعت خاص)، و
ج ـ وجود يك مبلغ حداقل.
مباني شناخت و اندازه گيري:
الف- مفروضات بنياني: تفكيك شخصيت، تداوم فعاليت، دوره مالي، واحد اندازه گيري
ب- اصول حسابداري: اصل بهاي تمام شده، اصل شناخت درآمد، اصل تطابق، اصل افشا
ج- اصول محدودكننده: محافظه كاري، اهميت، فزوني منافع بر مخارج، خصوصيات صنعت
فرض تفکیک شخصیت( Separate Entity Assumption ): یعنی هر واحد اقتصادی به عنوان یک واحد مستقل از مالک یا مالکان آن و نیز جدا از موسسات دیگر در نظر گرفته می شوند.
فرض تداوم فعالیت( Going Concern Assumption ) : یعنی واحد اقتصادی تا آینده قابل پیش بینی به فعالیتهای خود ادامه دهد مگر آنکه عکس آن ثابت شود.
فرض دوره مالی (Time- Period Assumption) : عمر یک واحد اقتصادی به دوره های زمانی نسبتا کوتاهی به نام دوره حسابداری تقسیم می شود.این دوره ها ممکن است یک ماهه، سه ماهه، شش ماهه یا یکساله باشد. اما متداولترین آنها دوره مالی یکساله است که اصطلاحا سال مالی خوانده می شود. اين امر قابلیت مقایسه را فراهم کرده و امکان سنجش و ارز یابی نتایج حاصل از فعالیتهای موسسات اقتصادی را در دوره های زمانی مختلف ایجاد میکند.
فرض واحد اندازه گیری (Unit-of- measure Assumption) : یعنی عملیات، معاملات و رویدادهای مالی باید بر حسب پول مورد سنجش قرار گرفته و گزارش شود.
اصل بهای تمام شده (Cost Principle) : طبق این اصل، داراییهای تحصیل شده در مبادلات باید به جای قیمتهای جاری بازار، بر حسب بهای تمام اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ شده ثبت و بر همین اساس نیز در صورتهای مالی منعکس كرد. بهای تمام شده که به آن بهای تمام شده تاریخی نیز می گویند مبلغی است که نشان دهنده ارزش اقلام تحصیل شده در معاملات حقیقی و شرایط عادی بوده و به هیچ وجه مبتنی بر برآورد و یا حدس و گمان نمی باشد.
اصل شناخت درامد (Revenue Realization Principle) : بر اساس این اصل درآمد هنگامی شناسایی می شود که فرآیند کسب سود کامل شده باشد و مبادله ای انجام گرفته باشد . البته در قراردادهای بلندمدت پیمانکاری، درآمد متناسب با پیشرفت کار یا خدمات مورد قرارداد و قبل از تکمیل عملیات شناسایی می شود که استثنایی بر اصل تحقق درآمد تلقی می گردد.
اصل تطابق (Matching Principle) : هزینه های یک دوره مالی بايد از درآمدهای همان دوره كسر گردد.
اصل افشا (Disclosure Principle) : واحدهای اقتصادی موظفند کلیه واقعیتها و اطلاعات با اهمیت مربوط به فعالیتهای مالی خود را به نحو مناسب در متن مناسب در متن صورتهای مالی اساسی و در صورت عدم امکان, در یادداشتهای پیوست صورتهای مالی گزارش و افشا نمایند.
محافظه کاری ( (Conservatism : واحدهای تجاری نباید از روشهایی استفاده نمایند که آن روشها درآمدها و داراییها را بیش از واقع و هزینه ها و بدهیها را کمتز از واقع نمایش دهد.
اهمیت (Materiality) : واحدهای اقتصادی مجازند در خصوص اقلامی که با توجه به وضعیت، محیط و عملکرد واحد از جهت ارزش ناچیز و کم اهمیت می باشند از بکار گرفتن روشهای صحیح تئوریک اجتناب نموده و به حای آن از روشهایی استفاده کنند که کم هزینه تر, عملی تر و راحت تر باشد.
فزونی منافع بر مخارج ( Cost-benefit Constraint ): تهیه اطلاعات حسابداری باید توجیه اقتصادی داشته باشد.
خصوصیات صنعت( Industry Peculiarities ) : در صنایع مختلف با توجه به ویژگیها و خصوصیات خاص آن صنعت می توان اقدام به تعدیل و با اصلاح روشهای حسابداری نموده و یا از روشهای جدیدی استفاده کرد به شرط آنکه اثبات گردد روشهای اصلاح شده و یا جدید اطلاعات سودمندتری نسبت به روشهای پذیرفته شده حسابداری ارائه نموده و یا جهت جلوگیری از نتیجه گیریهای گمراه کننده, ضروری می باشد.
حسابداری
اصول حسابداری قواعد کلی است که حسابداران به عنوان مبنای اجرای کار در کلیه مراحل اجرای عملیات حسابداری مورد استفاده قرار می دهند ، عبارتند از :
الف- اصل بهای تمام شده تاریخی
ب- اصل افشاء حقایق
ج- اصل تحقق درآمد
د- اصل تطابق هزینه ها با درآمد ها
الف- اصل بهای تمام شده تاریخی : به موجب اصل بهای تمام شده تاریخی ، تمام رویدادهای مالی به بهای تمام شده در تاریخ وقوع ثبت و در صورت های مالی منعکس می شود و چنانچه بعدا ارزش پولی آنها افزایش یابد ، این افزایش شناسایی و ثبت نمی شود.
در به کارگیری این اصل ، بهای تمام شده دارایی ها بر اساس قیمت نقد یا معادل قیمت نقد ، اندازه گیری می شود . در مواردی که یک قلم دارایی یا یک خدمت در ازای واگذاری دارایی دیگری تحصیل می شود ، دارایی تحصیل شده به ارش عادلانه یعنی معادل قیمت نقدی دارایی واگذار شده در دفاتر ثبت می شود . اگر ارزش عادلانه دارایی واگذار شده به نحوی معقول قابل اندازه گیری نباشد ، ارزش عادلانه دارایی تحصیل شده مبنای ثبت قرار می گیرد . همیشه فرض بر این است که در معامله قضاوت صحیح به کار رفته و موسسه نمی توانسته است دارایی یا خدمت را به قیمت کمتر خریداری کند . بهای تمام شده تاریخی مبلغی است که در ازای آن خریدار و فروشنده آگاه و مایل ، در شرایط عادی یک دارایی را با پول مبادله می کنند . بهای تمام شده تاریخی دو نارسایی عمده دارد.
اول آنکه ، ارزش دارایی های هر موسسه پس از گذشت مدت نسبتا طولانی ، تغییر می کند و به این ترتیب بهای تمام شده تاریخی به عنوان مقیاس اندازه گیری منابع موجود، اعتبار خود را ازدست می دهد .
دوم آنکه دارایی های یک موسسه معمولا در طول زمان ، تحصیل می شود و بهای تمام شده آن بر مبنای قیمت های زمان تحصیل است و قیمت ها معمولا با گذر زمان تغیر اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ می یابد . بنابراین اقلامی که به عنوان دارایی با هم جمع و در ترازنامه یک جا ارایه می شوند به علت تغییرات مقیاس اندازه گیری آنها نمی توانند به عنوان ارقامی که تفسیر دقیقی را ممکن می سازد تلقی شود . با وجود نارسایی های فوق معمولا مبلغ دارایی ها به دلایل زیر بر اساس تجدید ارزیابی ، ارزش جاری و یا قیمت بازار تعیین نمی شوند :
اول : بهای تمام شد تاریخی در زمان تحصیل دارایی ، معرف ارزش عادلانه یا متعارف دارایی است .
دوم : بهای تمام شده تاریخی بر معادله فرضی مبتنی نیست و در نتیجه واقعی و قابل اندازه گیری و تعیین می باشد .
سوم : سود یا زیان حاصل از واگذاری دارایی باید در تاریخ فروش شناسایی شود و نمی تواند بر فرض و پیش بینی مبتنی باشد .
ب)اصل افشاء حقایق: اصل افشا ایجاب می کند کلیه واقعیت های با اهمیت مربوط به رویدادها و فعالیت های مالی موسسه به نحو مناسب و کامل افشاء شود . بر اساس این اصل باید تمامی اطلاعاتی که به نحوی می تواند در تصمیم گیری استفاده کنندگان از اطلاعات مالی تاثیر گذار باشد ، افشاء شود . افشای اطلاعات می تواند در متن صورت های مالی یا یادداشت های همراه آن صورت پذیرد .
ج)اصل تحقق درآمد: بر اساس اصل تحقق درآمد ، درآمد ها بدون توجه به زمان دریافت وجه نقد مربوط ،در زمان تحقق شناسایی می شود . معمولا زمانی درآمد را تحقق یافته فرض می کنند که فرایند کسب سود کامل با حداقل قسمت اعظم ان کامل شده باشد . فرایند کسب سود عبارت است ازمجموعه ای از عملیات است که از خرید مواد اولیه و سایر عوامل تولید تا تبدیل آنها به کالای ساخته شده و نهایتا فروش محصولات و دریافت جه آنها را در بر می گیرد . به عبارت دیگر فرایند کسب سود زمانی تکمیل شده است که چرخه عملیات واحد تجاری کامل شده یا حداقل قسمت اعظم آن کامل شده یا حداقل قسمت اعظم آن کامل شده باشد . اغلب هنگام فروش محصول ، فرایند کسب سود را تکمیل شده می دانند ، بنابراین زمان تحقق درآمد را همان موقع فروش در نظر می گیرند . البته بر این نظریه استثنائاتی وارد است .
د)اصل تطابق هزینه با درآمد: بر اساس اصل تطابق برای اندازه گیری سود هر دوره باید هزینه های هر دوره را با درآمد های همان دوره مقابله نمود . به عبارت دیگر برای تعیین سود هر دوره باید هزینه هایی که برای کسب درآمد های همان دوره تحمیل شده اند را از درآمد ها کسر نمود . بنابراین به موجب اصل تطابق هر گاه درآمدی در صورت سود و زیان یک دوره منعکس می گردد باید هزینه هایی که به آن در آمد ها مربوط می شوند نیز در همان صورت سود و زیان منعکس گردند .
حسابداری
هزینه ی استهلاک چیست و چرا یک دارایی را مستهلک می کنیم؟
در حسابداری یک اصل داریم با نام "اصل تحقق درآمد". طبق این اصل می بایست همه درآمد ها را در هنگام تحقق شناسایی (و یا به عبارتی ثبت) کنیم .
در استانداردها و کتابهای حسابداری زمانی یک درآمد را محقق شده فرض می کنند که :
الف ـ وجه نقد مربوطه دریافت شده باشد و یا احتمال دریافت وجود داشته باشد .
ب ـ کلیه کارهای لازم جهت نهایی شدن درآمد انجام شده باشد.(برای مثال اگر قرار است کالایی در کشوری دیگر تحویل گردد تا زمانی که کالا تحویل نشده باشد ثبت درآمد نخواهیم داشت)
به دو دلیل فوق ، ما ثبت پیش دریافت داریم . یعنی زمانی که پول گرفتیم و کار انجام نشده است (یعنی شرط ب رعایت نشده است) اجازه ی شناسایی درآمد را نداریم ؛ و نیز زمانی که کالا فروخته شده و مطمئن باشید که وجه نقد دریافت نخواهید کرد اجازه ی شناسایی درآمد را ندارید (یعنی شرط الف برقرار نباشد) .
در حسابداری همچنین یک اصل دیگر با نام "اصل تطابق هزینه با درآمد" داریم . طبق این اصل می بایست همه ی هزینه هایی که با درآمد های شناسایی شده طبق تحقق درآمد مطابق دارد (ارتباط دارد) شناسایی و سند بخورد . یک مثال می زنم : یک کالایی به بهای 100 ریال خریداری می شود :
1- اگر این کالا تا پایان سال بفروش نرود ؛ آنگاه مبلغ 100 ریال بعنوان موجودی کالا در ترازنامه نشان داده می شود با عنوان موجودی کالای پایان دوره . چرا خرید کالا را به هزینه تبدیل نمی کنیم . چون درآمدی وجود ندارد (تحقق درآمد) یعنی کالا را نفروختیم و لذا هزینه ای وجود ندارد (تطابق هزینه با درآمد).
2- اگر همین کالا به مبلغ 120 ریال بفروش رود آنگاه بدلیل اینکه درآمد محقق شده است لذا مبلغ 120 ریال بعنوان درآمد شناسایی و مبلغ 100 ریال بعنوان هزینه شناسایی می شود.
3- اگر همین کالا بمحض دریافت شکسته و از بین رود مبلغ 100 ریال اولیه به زیان تبدیل شده و شناسایی می شود. در این حالت بدلیل اینکه درآمد شناسایی نشده لذا هزینه نیز شناسایی نمی شود و بجای هزینه از حساب زیان استفاده می شود. حال برگردیم به سوال :
چرا دارایی ها را مستهلک می کنیم و سند هزینه استهلاک شناسایی می کنیم؟ جواب : ما از دارایی ها استفاده می کنیم تا منافعی بدست آوریم. بدلیل بدست آمدن منافع ، دارایی های در طی سال تحقق درآمد رخ داده (اصل تحقق درآمد) و لذا می بایست هزینه های مربوطه نیز شناسایی شود (اصل تطابق هزینه با درآمد) این هزینه ها دقیقا همان هزینه استهلاک است . البته می توانستیم سوال را طور دیگری مطرح کنیم :
چرا کل دارایی را در هنگام خرید به هزینه تبدیل نمی کنیم و دارایی شناسایی می کنیم ؟
جواب : بدلیل اینکه از یک دارایی در سالهای مختلف استفاده می شود و منافع آن در چند سال و نه فقط سال اول بدست می آید (تحقق درآمد) لذا می بایست یک دارایی در سالهای مختلف به هزینه تبدیل شود (تطابق هزینه با درآمد) و این هزینه همان هزینه استهلاک است که در قسمت فوق توضیح داده شده است .
نکته : البته موارد فوق در مورد زمین صدق نمی کند ؛ زیرا علاوه بر اصول حسابداری می بایست دارایی به مرور زمان از بین رود و چون زمین از بین نمی رود آنرا مستهلک نمی کنیم .
حسابداری
تعریف صورت مالی چیست؟ صورت های مالی گزارشاتی هستند که فعالیتهای تجاری و عملکرد مالی یک شرکت را نشان می دهند. برای اطمینان از صحت و درستی گزارشات، اهداف مالیاتی ، مالی یا سرمایه گذاری توسط موسسات حسابرسی کنترل می شوند. صورت های مالی اساسی شامل موارد زیر است: ترازنامه صورت سود و زیان صورت …
مخارج سرمایه ای (CapEx)
تعریف مخارج سرمایه ای (CapEx) چیست؟ مخارج سرمایه (CapEx) وجوهی هستند که توسط یک شرکت برای به دست آوردن، ارتقاء، و حفظ دارایی های فیزیکی مانند زمین، ساختمان ها، فناوری، یا تجهیزات مورد استفاده قرار می گیرند. CapEx اغلب برای انجام پروژه ها یا سرمایه گذاری های جدید توسط یک شرکت استفاده می شود. این مخارج …
هزینه
تعریف هزینه چیست؟ مجموع مخارج اقتصادی که یک کسب و کار در طول عملیات خود برای کسب درآمد متحمل میشود، هزینه گفته میشود. برای بیشینه کردن سود، شرکت ها باید اقدام به کاهش هزینههای خود بدون کاهش درآمدها نمایند. از آنجا که هزینه، شاخص بسیار مهمی از عملیات کسب و کار ها است، قوانین حسابداری …
مالیات گیری مضاعف
تعریف مالیات گیری مضاعف چیست؟ مالیات مضاعف یک اصل مالیاتی است و به مالیات بر درآمدی اشاره دارد که دو بار از یک منبع درآمد دریافت میشود. مالیات گیری مضاعف به این دلیل اتفاق میفتد که شرکتها بهعنوان نهادهای قانونی مجزا از سهامدارانشان در نظر گرفته میشوند. همچنین، شرکتها مالیات را از محل درآمدهای سالانه …
جریان نقدی
تعریف جریان نقدی چیست؟ جریان نقدی مقدار خالص پول نقد یا مشابههای پول نقد است که به یک کسبوکار وارد و از آن خارج میشوند. جریان نقدی مثبت نشان میدهد که داراییهای نقدی یک شرکت در حال افزایش بوده و اجازه پرداخت بدهی ها، سرمایه گذاری مجدد در شرکت، بازگرداندن پول به سهامداران، پرداخت هزینه …
هزینه انتشار
تعریف هزینه انتشار چیست؟ هزینه انتشار شامل هزینه هایی است که یک شرکت سهامی عام با توزیع اوراق بهادار جدید متحمل میشود. هزینه انتشـار به وسیله شرکتی که اوراق قرضه جدید منتشر و در بازار توزیع میکنند پرداخت شده و شامل هزینه هایی چون هزینه های تعهد، هزینه های قانونی و هزینه های ثبت است. …
عمر فیزیکی مطلق
تعریف عمر فیزیکی مطلق چیست؟ مدت زمانی که طول میکشد تا یک دارایی کاملاً مستهلک شود که در آن زمان دیگر هیچ استفادهای نداشته باشد، عمر فیزیکی مطلق نام دارد. عمر فیزیکـی مطلق اغلب زمانی که شرکتها دارایی هایی خریداری میکنند در نظر گرفته میشود. این معیار معمولاً با دارایی هایی که ریسک کمتری برای …
وجه نقد
تعریف وجه نقد چیست؟ وجه نقد پول یا سکه رایج قانونی است که میتواند برای مبادله و خرید کالاها، پرداخت بدهی یا بهرهمندی از خدمات مورداستفاده قرار گیرد. وجهنقد بعضیاوقات شامل ارزش داراییهایی است که میتوانند به سرعت به وجه نقد تبدیل شوند، آنچنانکه شرکتها معمولاً این داراییها را بهعنوان داراییهای نقد یا معادل (شبه) …
عمر مفید (useful life)
تعریف عمر مفید چیست؟ عمر مفید تخمینی است که نشان میدهد یک شخص چه مدت میتواند انتظار داشته باشد تا از وسیلهای که برای او ایجاد درآمد میکند، استفاده کند و معمولاً به زمانی که در آن یک کالا برای کسب و کار مورد استفاده قرار گرفته می شود، اشاره دارد و نه کل طول …
حسابداری تعهدی (Accrual Accounting)
تعریف حسابداری تعهدی چیست؟ حسابداری تعهدی (Accrual Accounting) یک روش حسابداری است که عملکرد و موقعیت یک شرکت را با شناسایی رویدادهای اقتصادی بدون توجه به زمان انجام معامله به صورت نقدی (پرداخت یا دریافت پول)، اندازهگیری میکند. ایده کلی این است که در رویدادهای اقتصادی تطابق درآمدها و هزینه ها (اصل تطابق درآمد و …
اطلاعات مالياتي
اصل تطابق هزینه ها با درآمد بر فرایند اندازه گیری سود تاکید دارد و حاکی از آن است که هزینه های انجام شده برای تحصیل درآمد باید در همان دوره ای که درآمد شناسایی می گردد ، با درآمد مربوطه مقابله شود تا سود یا زیان خالص دوره مشخص گردد. بنابراین شناخت هزینه تابعی از شناخت درآمد است ، یعنی ارتباط بین هزینه ها و درآمدها یک رابطه علت و معلولی است. با این وجود ، گاهی اوقات شناسایی این رابطه علت و معلولی دشوار است. به همین جهت در بکارگیری اصل تطابق هزینه ها با درآمد ، برای شناخت هزینه ها یکی از سه مبنای زیر مورد استفاده قرار میگیرد:
۱- ارتباط مستقیم علت و معلولی
برخی از هزینه ها یک رابطه مستقیم علت و معلولی با درآمد شناسایی شده دارند ، یعنی وقوع درآمد و هزینه بطور همزمان است. از این رو به موازات تحقق درآمد هزینه مربوطه نیز شناسایی می شود.
بهای تمام شده کالای فروش رفته ، هزینه کمیسیون فروش مبتنی بر فروش و هزینه حمل و تحمیل کالا به مشتریان نمونههایی از این قبیل هزینه هاست.
۲- تخصیص منظم و منطقی هزینه ها
در برخی موارد ، مخارج انجام شده در تحصیل درآمد چندین دوره مالی مشارکت دارند و ارتباط بین آنها با درآمدهای ایجاد شده را نمی توان بر اساس یک رابطه علت و معلولی تعین کرد. اینگونه مخارج بر مبنای زمان و به روشی منظم و منطقی بین دوره هایی که منافع آن حاصل می گردد ، سرشکن می شود. هزینه استهلاک داراییهای ثابت مشهود و هزینه سود تضمین شده (بهره) تسهیلات بلندمدت دریافتی نمونه هایی از این قبیل هزینه ها می باشند.
۳-شناخت بلادرنگ هزینه ها
در برخی موارد ، نمی توان بین مخارج انجام شده و درآمدهای ایجاد شده یک رابطه علت و معلولی برقرار نمود و همچنین مخارج مزبور فاقد منافع آتی باشند. اینگونه مخارج باید بلادرنگ در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی شوند. هزینه تبلیغات و آموزش کارکنان نمونه هایی از این قبیل هزینه ها می باشند.
بطور خلاصه می توان گفت که مخارج انجام شده بدوا باید بر مبنای رابطه علت و معلولی بین هزینه ها و درآمد ها شناسایی شوند و اگر بین هزینه ها و درآمد ها نتوان ارتباط علت و معلولی تعیین کرد ، مخارج بر اساس روش منظم و منطقی تخصیص می یابند و چنانچه کاربرد هیچ یک از روشهای مذکور مصداق نداشته باشد ، مخارج مربوط بلادرنگ به عنوان هزینه دوره شناسایی می شوند. پیش فرض استفاده از اصل تطابق هزینه ها با درآمد برای شناخت هزینهها و در نتیجه اندازه گیری سود خالص ، مبنای تعهدی در حسابداری ست. ، زیرا بر اساس مبنای تعهدی ، درآمد ها به محض تحقق و هزینه ها به محض تحمل با یکدیگر مقابله می شوند.
دیدگاه شما