برای این که بتوانید از طریق تحلیل بنیادی سهام مناسب را پیدا کنید، باید با مفاهیمی آشنا باشید. در ادامه مفاهیم اولیه تحلیل بنیادی را بررسی خواهیم کرد.
تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) (حضوری)
تحلیلگر بنیادی یک دوره آموزشی بسیار کاربردی و علمی زیر گروه شاخه مالی بازرگانی در آموزشگاه فنی حرفه ای آزاد پارس می باشد. علاقه مندان به دوره تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) پس از ثبت نام در دوره شرکت در کلاسهای حضوری و آزمون پایان دوره ، تاییدیه گواهینامه فنی حرفه ای را ، از آموزشگاه فنی حرفه ای آزاد پارس دريافت نمایيد.
آموزشگاه فنی و حرفه ای آزاد پارس با توجه به روند افزایش علاقمندی مهارت آموزی دوره آموزشی تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) را جهت کسب اطلاعات تخصصی در این زمینه آماده و ارائه نموده است . شرکت دراین دوره آموزشی می تواند امکان کسب و اطلاعات جامع را به علاقمندان تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) ارائه نماید.
سرمایه گذاری موفق در بازار سرمایه نیازمند دانش سرمایه گذاری است. اگر چه بشر از قرنها قبل با مقولهی سرمایهگذاری سر و کار داشته، ولی تفکر در انتخاب سرمایهگذاری در سهام شرکتها از میان شرکتهای رقیب با استفاده از تحلیل بنیادی، از اواسط قرن نوزدهم قابل پیگیری است.تحلیلگران بنیادی بهدنبال آن هستند که تغییرات قیمت آتی (آینده) سهام را با بررسی عاملهایی که بر روی قیمت سهام تأثیر دارند پیشبینی نمایند. فاندامنتالیست ها برای بررسی بازار و انتخاب سهام برتر باید کلیه اطلاعات شرکت و اطلاعات رقبا را بررسی نمایند، قادر به تحلیل نسبت های مالی و سود آوری شرکت باشند و بتوانند وقایع آتی رويدادهای مالی شرکت را تحلیل وبررسی کنند.
فاندامنتال یا تکنیکال، کدام تحلیل بهتری است؟
دو مجموعه گسترده از کاربران در فضای کریپتو وجود دارد: معاملهگران و سرمایهگذاران.
این دو گروه تنها به افراد محدود نمی شوند. معامله گران و سرمایه گذاران نهادی به همان اندازه کاربران فعال در فضای کریپتو هستند.
به عنوان معاملهگران یا سرمایهگذاران، آیا باید به تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال پروژههای رمزنگاری تکیه کنیم؟
معامله گران و سرمایه گذاران چگونه باید این نوع پروژه ها را با جزئیات عمیق تر با تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال تحلیل کنند؟
تحلیل فاندامنتال
به طور سنتی، تحلیلگران بنیادی با بررسی صورت های مالی آن، از جمله صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد، به ارزش دارایی اهمیت می دهند.
در صنعت کریپتوکارنسی، اکثر شرکت ها یا خصوصی هستند یا دارای DAO هستند. در این زمینه، تحلیل بنیادی به دنبال پارامترهایی مانند:
- ارزش بازار
- نقدینگی
- توکنومیکس (Tokenomics)
- نسبت قیمت به درآمد (P/E)
- تیم سازنده
- ابزار توکن
- جامعه
ارزش بازار
این مخفف برای بازار سرمایه است. با ضرب قیمت کوین یا توکن اصلی یک پروژه کریپتو در عرضه در گردش محاسبه می شود.
قانون کلی در اینجا این است که ارزش بازار بالا نشان می دهد که پروژه سالم است و به راحتی در معرض دستکاری بازار توسط نهنگ ها یا طرح های pump و dump نیست.
نقدینگی
سهولت در خرید و فروش هر رمزارز اهمیت زیادی دارد. ارزهای دیجیتال معمولاً برای معامله در صرافی ها در دسترس هستند.
اسپرد قیمت پیشنهادی هر ارز در معاملات نشان می دهد که چقدر نقدشونده هستند.
اسپرد پیشنهاد و تقاضا شکاف بین بالاترین پیشنهاد و کمترین قیمت است. به طور کلی، اسپرد کمتر نشان دهنده نقدینگی بالاتر است.
توکنومیکس (Tokenomics)
اندازه توکن، تخصیص و سیاست پولی هر ارز دیجیتال خاص را پوشش می دهد.
یک توکن با عرضه بیش از حد در گردش نشان می دهد که کمیاب نیست. نحوه تخصیص توکن ها نیز بر میزان موفقیت پروژه کریپتو تأثیر می گذارد.
پروژهای با یک تیم چند نفره که مقدار زیادی از عرضه ی کل را کنترل میکنند نشان میدهد که آن توکن ممکن است با خطر تمرکز مواجه شود، جایی که خارج کردن توسط هر یک از معدود دارندگان بزرگ، ممکن است بر قیمت توکن تأثیر بدی بگذارد.
در نهایت، سیاست پولی هر پروژه ارز دیجیتال نیز ضروری است.
اینکه چگونه تورمی را کنترل می کند که ممکن است قیمت های رمز را در طول زمان کاهش دهد؟
برای مثال، بیتکوین از نصف کردن استفاده میکند.
بایننس یک بازخرید سه ماهه را دنبال میکند.
نسبت P/E
نسبت قیمت به درآمد به صورت درصد بیان می شود و به این معنی است که بازار چقدر حاضر است برای هر دلار تولید شده توسط شرکت بپردازد.
دانستن اینکه آیا یک کوین/توکن قبلاً بیش از حد خرید شده یا فروخته شده است کمک می کند.
راه دیگر با محاسبه ارزش خالص تراکنش ها (NVT) است.
نسبت NVT = ارزش بازار / حجم معاملات زنجیره ای در 24 ساعت.
نسبت NVT پایین یک خرید خوب را نشان می دهد، زیرا به این معنی است که توکن ها در مقایسه با استفاده از شبکه بیش تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) از حد ارزش گذاری نمی شوند.
تیم سازنده
بنیانگذاران یا تیم مدیریت هر پروژه رمزنگاری به طور قابل توجهی بر نحوه عملکرد آن در صنعت تأثیر می گذارد.
به عنوان مثال، اتریوم را در نظر بگیرید. ویتالیک بوترین، در کنار توسعه دهندگان برجسته ای مانند گاوین وود، چارلز هاسکینسون، اتریوم را راه اندازی کرد که امروزه رشد فوق العاده ای داشته است.
گاوین وود، پولکادوت را تأسیس کرد در حالی که چارلز، کاردانو را ایجاد کرد.
هرکسی که هنگام تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در حوزه ارزهای دیجیتال به تحلیل بنیادی فکر کند، به احتمال زیاد از پروژه های جدید ایجاد شده توسط بنیانگذاران اولیه اتریوم به دلیل پیشینه آنها حمایت می کند.
برای پروژه های رمزنگاری با رشد سریع، موفقیت آنها در درجه اول به دلیل کیفیت تیم آنها بوده است.
Binance به خاطر درخشش در تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) اجرا معروف است و بزرگترین صرافی ارزهای دیجیتال را از نظر حجم معاملات روزانه رهبری می کند.
ابزار توکن
ابزار توکن به ضمانت دارندگانی اطلاق میشود که کوین/توکن پروژه را برای مصرف برخی از محصولات شبکه با چنین توکنهایی خریداری میکنند.
اتر که برای پرداخت کارمزد تراکنش استفاده میشود، شبکه اتریوم را نیرو میدهد.
کاربران شبکه کاردانو با استفاده از ADA، توکن بومی شبکه، هزینهها را پرداخت میکنند.
ابزار هر پروژه رمزنگاری باید کاملاً دقیق باشد. در غیر این صورت، این فقط یکی از بسیار نشانه های دیگر است که این کوین/توکن برای سرمایه گذاری مناسب نیست.
اندازه جامعه
اندازه نیز به عنوان یک معیار قابل توجه در تحلیل بنیادی مهم است.
یک جامعه بزرگ به احتمال زیاد به این معنی است که توکن پروژه یک ابزار حیاتی است.
ورود کاربران بیشتر به یک پروژه رمزنگاری خاص، دستیابی به ایجاد یک شبکه را آسانتر میکند.
بنابراین، تجزیه و تحلیل بنیادی، اندازه جامعه پروژه رمزنگاری را برای ارزیابی عملکرد بلندمدت در نظر میگیرد.
این پارامترهای گفته شده در فاندامنتال، گزینه های اولیه برای تحلیل بینادی یک کوین/توکن به حساب می آیند.
برای شناخت بیشتر و کاربردی ترین پارامترهای جدید در بازار کریپتوکارنسی میتوانید از دوره آموزشی کریپتو استارتر همیار کریپتو استفاده کنید.
تحلیل تکنیکال
تحلیلگران تکنیکال خود را با داده های قیمت و حجم مورد بررسی قرار می دهند و الگوهایی را در نمودار ایجاد شده توسط قیمت مطالعه می کنند تا بر اساس عملکرد تاریخی تعیین کنند که بازار به کجا خواهد رفت.
تجزیه و تحلیل تکنیکال شامل مطالعه دقیق نمودارهای قیمتی است که در فواصل مختلف مانند دقیقه، ساعت، روز و ماه را شامل می شود.
برخی از تحلیلگران سطوح کلیدی به دنبال سطوح حمایت و مقاومت هستند که حمایت به عنوان یک کف در پایین محدوده قیمت فعلی و مقاومت به عنوان سقف بالای آن عمل می کند.
به عنوان مثال، اگر بیت کوین بین 53000 تا 57000 دلار باشد، 53000 دلار حمایت و 57000 دلار مقاومت خواهد بود.
اگر قیمت توکن به زیر سطح حمایت بشکند، این یک سیگنال نزولی خواهد بود، در حالی که شکستن بالاتر از مقاومت صعودی خواهد بود.
بسیاری از تحلیلگران تکنیکال از شاخص هایی مانند میانگین متحرک، باندهای بولینگر و MACD برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد قیمت و پیش بینی بهتر استفاده می کنند.
تحلیل تکنیکال در مقایسه با تحقیقات بنیادی کمی تسلط می طلبد. قاعده کلی در اینجا این است که روندهای طولانی تر نتایج قابل اعتمادتری نسبت به روندهای کوتاه تر ایجاد می کنند.
از تحلیل فاندامنتال استفاده کنیم یا تکنیکال؟
تحلیل فاندامنتال و تکنیکال هر دو به دنبال پیش بینی حرکت قیمت با استفاده از رویکردهای مختلف هستند.
تفاوت بین این دو در این است که در حالی که تحلیل فاندامنتال در کریپتو ممکن است پارامترهای غیر پولی مانند تیم پشت پروژه، کاربرد توکن و اندازه جامعه را در نظر بگیرد.
تحلیل تکنیکال صرفاً بر حرکت قیمت ارزهای دیجیتال بر اساس گذشته و سوابق متمرکز است.
همانطور که گفته شد، اکثر کاربران کریپتو در دو دسته قرار می گیرند، معامله گران یا سرمایه گذاران.
حتی معاملهگران میتوانند برای دورههای طولانیتر معامله کنند تا دورههای بسیار کوتاه مانند معاملات روزانه.
از سوی دیگر، سرمایهگذاران با در نظر گرفتن ارزهای دیجیتال، چشمانداز بلندمدتی دارند.
صرف نظر از روش تحلیلی که ترجیح می دهید، هر دو مزایا و معایب خود را دارند.
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال
مزایای تحلیل فاندامنتال
مناسب برای سرمایه گذاران بلندمدت
تحلیلگران فاندامنتال به جای رویدادهای گذشته که به صورت نمودار قیمت نشان داده می شوند، استنباط هایی را از پیش بینی های آینده می گیرند.
از این رو، تجزیه و تحلیل بنیادی برای طرف هایی که به دنبال تصمیم گیری سرمایه گذاری بلندمدت یا گزارش در مورد صنعت ارزهای دیجیتال هستند، بهتر عمل می کند.
سختتر از تحلیل تکنیکال
از آنجایی که این کار لزوماً به مهارتهای تخصصی مانند خواندن و تفسیر نمودارها و خطوط روند نیاز ندارد، تحلیل فاندامنتال آسانتر از تحلیل تکنیکال است.
می تواند چشم انداز جامع تری را در مورد یک پروژه ارائه دهد
گردآوری تمام اطلاعات موجود در مورد یک پروژه از طریق تجزیه و تحلیل فاندامنتال تصویر وسیع تری نسبت به تجزیه و تحلیل تکنیکال برای کمک به تصمیم گیری می دهد.
برای پروژههای بزرگ، یافتن این اطلاعات میتواند آسان باشد
دایرکتوریهایی مانند تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) Coinmarketcap، Glassnode و چندین منبع دیگر به ارائه اطلاعات آفلاین و زنجیرهای کافی برای پروژههای ارزهای دیجیتال بزرگتر و معتبر کمک میکنند.
معایب تحلیل فاندامنتال
پیشبینی حرکات کوتاهمدت قیمت دشوار است
از آنجایی که با استفاده از نمودارها بر حرکت قیمت تمرکز نمیکند، تحلیل بنیادی نمیتواند حرکت کوتاهمدت قیمت را که اکثر معاملهگران ارزهای دیجیتال درگیر میکنند، پیشبینی کند.
ذهنی تلقی می شود
چیزی که یک فرد به عنوان یک تیم قوی/جامعه خوب می بیند با آنچه که دیگران در نظر می گیرند برای یک بنیاد مستحکم در یک پروژه رمزنگاری یکسان نیست.
معیارهای تحلیل بنیادی همیشه به عملکرد قیمت تبدیل نمی شوند
اگرچه اصول اولیه هنگام تجزیه و تحلیل یک پروژه تصویری جامع ارائه می دهند، اما لزوماً به عملکرد قیمت ترجمه نمی شوند. یک مثال خوب، اندازه جامعه است، که ممکن است حتی بر قیمت یک توکن تأثیر بگذارد یا نه.
دریافت درک عمیق از یک پروژه، به خصوص پروژه های کوچکتر که در آن این اطلاعات به صورت عمومی در دسترس نیست، می تواند زمان بر باشد.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال
مزایای تحلیل تکنیکال
محاسبه تحلیل تکنیکال نسبتا ساده تر از تحلیل بنیادی است
معیارهای کمتری مانند دادههای قیمت و حجم داراییهای کریپتو را در نظر میگیرد.
دستورالعملهای موجود در مورد معنی سیگنالهای تکنیکال مختلف وجود دارد
در حالی که تحلیل فاندامنتال برای تفسیر سرمایهگذار باز است، سیگنالهای تکنیکال بر اساس دادههای قیمت گذشته ایجاد میشوند، به این معنی که سرمایهگذاران دستورالعملی دارند که هنگام شروع یک سیگنال چه انتظاری داشته باشند.
این به کاربران کمک می کند تا روندهای جدید را شناسایی کنند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال در درجه اول بر شناسایی روندهای جدید و معکوس شدن روند متمرکز است.
بنابراین زمانبندی ورود و خروج برای معاملات با استفاده از تحلیل تکنیکال آسانتر است.
معایب تحلیل تکنیکال
ابزارهای تجزیه و تحلیل تکنیکال ممکن است سیگنال های مختلف را گزارش کنند
نتایج در تحلیل تکنیکال گاهی اوقات با هم مخلوط می شوند و هر کدام به تصمیمات تجاری گیج کننده ختم می شود.
تحلیل تکنیکال به دانش تخصصی نیاز دارد
اگرچه جمعآوری دادهها در تحلیل تکنیکال بسیار آسان است، اما برای درک نحوه تفسیر نمودارها و روندها به تمرین نیاز دارد.
مستعد اشتباهات ناشی از نوسانات شدید
برای اینکه هر شاخص مورد استفاده در تحلیل تکنیکال به درستی کار کند، باید روندهای آینده را به دقت پیش بینی کند.
اکثر ارزهای دیجیتال به دلیل نوسانات شدید خود بدنام هستند، که می تواند بر نتایج هر شاخصی که اتخاذ می شود نیز تأثیر بگذارد.
در این مقاله سعی کردیم از اهمیت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال در بازار کریپتوکارنسی صحبت کنیم.
باید خاطر نشان کرد استقاده از تحلیلهای مربوط به این بازار، لازمه یادگیری و داشتن علم آن تحلیل است که بدون آموزش درست حاصل نمیشود.
برای یادگیری صحیح و کاربردی تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال، تیم متخصص همیار کریپتو در کنار شماست تا بتوانید پرسود باشید.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست ؟ (آشنایی با تحلیل بنیادی بورس)
یکی از راههای موفقیت در بازار سرمایه ، پیشبینی قیمتها و آینده سهام در بازار میباشد. روشهای مختلفی برای پیشبینی بازار و حرکت قیمتی سهام وجود دارد. یکی از مهمترین روشها برای انجام این کار تحلیل سهام شرکتها از روشهای مختلف است؛ دو روش مهم و متداول برای تحلیل قیمتها تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی یا فاندامنتال ( Fundamental analysis ) میباشد. در این مطلب قصد داریم توضیحی کامل راجع به انجام و تعریف تحلیل بنیادی ارائه دهیم.
تفاوت کلی تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال:
در تحلیل تکنیکال، سعی در پیشبینی قیمت سهام در آینده با توجه به قیمتهای آن در گذشته میباشد. در واقع تکنیکالیستها که به آنها چارتیست نیز گفته میشود، تلاش دارند یک سهم را بر اساس اتفاقاتی که در قیمت یک سهم در گذشته اتفاق افتاده است بررسی کنند و آن را مبنایی بر پیشبینی قیمت آن سهم در آینده قرار دهند. این پیشبینیها معمولا کوتاه مدت است و کاربرد چندانی برای پیشبینی آینده بلند مدتی سهم نخواهد داشت؛ اما برعکس تحلیلگران تکنیکال، تحلیلگران بنیادی یک شرکت را بر اساس گزارشهای مالی و سلامت مالی شرکت، مدیریت، وضعیت اقتصادی و مواردی از این دست تحلیل مینمایند. در واقع تحلیل بنیادی بر محاسبه ارزش واقعی قیمت یک سهم در بازار تمرکز دارد. در تحلیل بنیادی، شما با در نظر گرفتن مسائلی مثل درآمد و فروش شرکت، هزینههای محقق شده و سود و زیان شرکت در یک دوره، رشد سهام را در آینده پیشبینی میکنید.
ویدیوی معرفی تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تعریف تحلیل بنیادی یا فاندامنتال:
تجزیه و تحلیل بنیادی (FA) روشی برای اندازهگیری ارزش ذاتی سهم با بررسی عوامل اقتصادی و مالی است. تحلیلگران بنیادی هر چیزی را که میتواند بر ارزش یک سهم تأثیر بگذارد، مطالعه میکنند، از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل خرد اقتصادی مانند اثربخشی مدیریت شرکت. هدف نهایی رسیدن به عددی است که یک سرمایهگذار میتواند آن را با قیمت فعلی یک سهم مقایسه کند تا ببیند آیا قیمت سهم پایین آمده یا بالا رفته است.
دوره های آموزش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال آکادمی بورس پشوتن:
- دوره کامل آموزش تحلیل فاندامنتال (مدرس یاسر مهرآور)
- دوره کامل آموزش تحلیل فاندامنتال
- وبینار تحلیل فاندامنتال
- دوره حضوری تحلیل فاندامنتال (مدرس یاسر مهرآور)
- دوره حضوری تحلیل فاندامنتال (مدرس مازیار فتحی)
- دوره حضوری تحلیل فاندامنتال پیشرفته (مدرس مازیار فتحی)
درک کلی تحلیل بنیادی:
همه تحلیلگران بازار سرمایه سعی میکنند تا تعیین کنند که آیا یک سهم در بازار با ارزش واقعی معامله میشود یا خیر. تحلیلگران به طور معمول، قبل از تمرکز بر عملکرد شرکتها، به منظور دستیابی به ارزش عادلانه قیمت سهام، ابتدا وضعیت کلی اقتصاد و سپس قدرت صنعت مورد نظر را مطالعه و بررسی میکنند.
تحلیل بنیادی از دادههای عمومی برای ارزیابی ارزش سهام یا هر نوع سهم دیگر استفاده میکند. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار میتواند با نگاهی به عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد، تحلیل بنیادی را روی ارزش اوراق بهادار انجام دهد؛ برای مثال مطالعه اطلاعات در مورد صادرکننده اوراق قرضه و تغییرات احتمالی در رتبهبندی اعتبار آن.
برای سهام بررسی درآمد، سود، پیش بینی رشد آینده، بازده سهام، حاشیه سود و سایر دادهها برای تعیین ارزش اساسی شرکت و پتانسیل رشد در آینده تاثیر گذار است. همه این دادهها را در صورتهای مالی یک شرکت میتوان مشاهده نمود.
سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی:
یک تحلیلگر در ایجاد مدل برای تعیین ارزش تخمینی قیمت سهم یک شرکت بر اساس دادههای در دسترس تلاش میکند. این ارزش فقط یک تخمین است. از نظر یک تحلیلگر بنیادی، اینکه قیمت سهم شرکت در مقایسه با قیمت فعلی بازار معاملاتی چه مقدار باید ارزش داشته باشد بسیار مهم است. برخی از تحلیلگران ممکن است قیمت تخمینی خود را به عنوان ارزش ذاتی شرکت معرفی کنند.
اگر یک تحلیلگر محاسبه کند که ارزش سهام باید به میزان قابل توجهی بالاتر از قیمت فعلی سهام باشد، میتواند یک سیگنال خرید برای سرمایهگذاران سهم تلقی شود و برعکس آن هم مصداق دارد؛ یعنی اگر یک تحلیلگر ارزش ذاتی پایینتری را نسبت به قیمت فعلی بازار محاسبه کند، میتواند به عنوان سیگنالی برای فروش تلقی شود.
به هر صورت سرمایهگذارانی که این توصیهها را رعایت میکنند انتظار دارند که بتوانند با توصیههای یک تحلیلگر بنیادی سهام ارزشمندی خریداری کنند؛ زیرا انتظار دارند سهام مورد نظر، احتمالا افزایش قیمت بالاتری را با گذشت زمان تجربه کند. این روش تجزیه و تحلیل سهام بر خلاف تحلیل تکنیکال است که جهت قیمتها را از طریق تجزیه و تحلیل دادههای تاریخی بازار مانند قیمت و حجم پیشبینی میکند.
تحلیل بنیادی کمی و کیفی:
مشکل در تعریف کلمه بنیاد این است که میتواند هر چیزی را که مربوط به رشد و توسعه اقتصادی یک شرکت باشد را در برگیرد. بدیهی است که این دادهها اعدادی مانند درآمد و سود را شامل میشوند؛ اما این دادهها میتوانند هر چیز دیگری را نیز شامل شوند: از تعداد معاملات سهام یک شرکت گرفته تا کیفیت مدیریت آن. عوامل اساسی و تاثیرگذار در تحلیل بنیادی را میتوان به دو دسته کمی و کیفی طبقهبندی کرد. معنای مالی این لغات تفاوت چندانی با تعاریف استاندارد آنها ندارد.
تحلیل کمی : بزرگترین منبع دادههای کمی صورتهای مالی است. درآمد، سود، دارایی و غیره را میتوان با دقت بسیار زیاد اندازهگیری کرد.
تحلیل کیفی : اصول کیفی ملموستر هستند. ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت، نام تجاری شناخته شده، ثبت اختراعات و فناوری خاص آن شرکت باشد.
البته هیچ کدام نسبت به یکدیگر برتری ندارند، بسیاری از تحلیلگران این دو اصل را در کنار هم اندازهگیری میکنند و در تحلیلهای خود از هر دوی آنها استفاده میکنند.
*چهار اصل اساسی در تحلیل بنیادی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در مورد یک شرکت در نظر میگیرند:
مدل تجاری: شرکت دقیقاً چه کاری انجام میدهد؟ فهمیدن این موضوع آنقدر که به نظر میرسد ساده نیست. اگر الگوی تجاری یک شرکت مبتنی بر فروش مرغ فست فود باشد، آیا درآمد خود را از این طریق بدست می آورد یا خیر؟ یا این که فقط حق امتیاز آن را در اختیار دارد؟ بنابراین فهمیدن موضوع اصلی فعالیت شرکت بسیار حیاتی است.
مزیت رقابتی: موفقیت طولانی مدت یک شرکت عمدتاً به دلیل توانایی آن شرکت در حفظ مزیت رقابتی آن است. مزایای قدرتمند رقابتی، مانند نام تجاری کوکا کولا و یا تسلط شرکت مایکروسافت در تولید سیستم عامل رایانههای شخصی از نمونههای بارز در مزیت رقابتی هستند. هنگامی که یک شرکت بتواند به یک مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن میتوانند برای دههها از سودهای دریافتی خود لذت ببرند.
مدیریت: برخی معتقدند مدیریت مهمترین ملاک برای سرمایهگذاری در یک شرکت است. در حالی که ارزیابی واقعی برای سرمایه گذاری در شرکتهای کوچک میتواند کار سختی باشد، در عوض در مورد شرکتهای بزرگ، خصوصا سهامی عام میتوانید به وبسایت شرکتها نگاه کنید و رزومههای اعضای هیئت مدیره را بررسی کنید که ببینید آنها در مشاغل قبلی چقدر خوب عمل کردهاند؟ آیا آنها در شرکتهای قبلی موفق بودهاند یا اینکه شکستی دیگر در راه است؟
حاکمیت شرکتی: حاکمیت شرکت سیاستهای موجود در یک سازمان را نشان میدهد که حاکی از روابط و مسئولیتهای بین مدیریت و ذینفعان است. این سیاستها در منشور شرکت و آئیننامههای داخلی آن به همراه قوانین و مقررات شرکت تعریف و تعیین میشود. شما میخواهید با شرکتی کار کنید که از نظر اخلاقی، عادلانه ، شفاف و کارآمد اداره شود. به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع سهامداران احترام میگذارد یا خیر. اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آنها با سهامداران شفاف، واضح و قابل درک است. اگر متوجه نشوید، احتمالاً به این دلیل است که آنها به شما احترام نخواهند گذاشت.
در نظر گرفتن صنعت یک شرکت نیز مهم است: پایگاه مشتری، سهم بازار در بین بنگاهها، رشد در سطح صنعت، رقابت، مقررات و چرخههای تجاری. کسب اطلاعات در مورد نحوه کار صنعت، درک عمیقتری از سلامت مالی یک شرکت به سرمایهگذار خواهد کرد.
صورتهای مالی: مبانی کمی که باید در نظر گرفت
صورتهای مالی گزارشهایی است که یک شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را فاش میکند و در تحلیل بنیادی از اهمیت خاصی برخوردار است. سه صورت مالی مهم عبارتند از صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان گردش وجه نقد.
ترازنامه
ترازنامه نشان دهنده داراییها، بدهیها و سهام شرکت در یک نقطه خاص از زمان است. در واقع تعادل بین دارایی، بدهی و سرمایه ترازنامه را تشکیل می دهند که شکل زیر نمایانگر این تعادل است:
دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام
داراییها منابعی را نشان میدهند که شرکتها در یک زمان معین در اختیار دارند یا کنترل میکنند که شامل مواردی مانند وجه نقد، موجودی کالا، ماشین آلات و ساختمانها میباشد. طرف دیگر این معادله نشاندهنده کل ارزش مالی است که شرکت برای به دست آوردن آن داراییها استفاده کرده است. تأمین مالی در نتیجه بدهی یا حقوق صاحبان سهام شکل میگیرد. بدهیها بدهی را نشان میدهند (که البته باید بازپرداخت شود)، در حالی که حقوق صاحبان سهام بیانگر ارزش کل پولی است که مالکان و سرمایهگذاران در آن مشارکت داشتهاند.
صورت سود و زیان
در حالی که ترازنامه برای بررسی شرایط مالی شرکتهای از یک تصویر لحظهای استفاده میکند، صورت سود و زیان، عملکرد یک شرکت را در یک بازه زمانی خاص اندازهگیری میکند. از نظر فنی، شما میتوانید ترازنامه را برای یک ماه یا حتی یک روز تهیه کنید. صورت سود و زیان اطلاعات مربوط به درآمدها، هزینهها و سود حاصل از عملکرد شرکتهای را برای یک دوره خاص نشان میدهد.
صورت جریان گردش وجه نقد
صورت جریان وجه نقد نشانگر سابقه ورود وجوه نقدی یک شرکت تجاری در طی یک دوره زمانی زمانی است. به طور معمول، گزارشهایی از جریانهای نقدی فعالیتهای زیر در این صورت مشاهده میشود:
صورت جریان وجه نقد از آن جهت حائز اهمیت است که دست بردن و تغییر وضعیت نقدی شرکت بسیار دشوار است. موارد زیادی وجود دارد که حسابداران می توانند برای تغییر در درآمدها انجام دهند؛ اما جعلی بودن پول در بانک کار سختی است. به همین دلیل، برخی از سرمایهگذاران از صورت جریان وجه نقد به عنوان یک صورت اصلی برای تصمیمگیری مالی استفاده میکنند.
بنابراین بررسی و تحلیل تمامی این موارد توسط تحلیلگران بنیادی ، جهت محاسبه و بدست آوردن ارزش واقعی(ارزش ذاتی) یک سهم در بازار سرمایه است. در نتیجه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال میتوانند مانند دو بال یک پرنده و مکمل یکدیگر عمل کنند. یکی ارزش واقعی را بررسی و ثابت میکند و دیگری آینده قیمتی را بر اساس این ارزش مشخص میکند.
تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال)
رسیدن به قیمتی است که سرمایهگذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند و مطلع شود که آیا اوراق بهادار کمتر از مقدار منصفانه ارزشگذاری شده یا بیشتر از آن.
دوره آموزش مجازی تحلیلگری بنیادی-فاندامنتال برای شما توسط بنیاد آموزش مجازی ایرانیان تهیه شده، تا به آسانی اینترنتی ثبت نام کنید.
بنیاد آموزش مجازی ایرانیان با اعتبار بسیار بالا برای شما شرایطی فراهم آورده که در مدت زمان کوتاه میتوانید مدرک تحلیلگری بنیادی-فاندامنتال را اخذ نمایید.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
«تحلیل فاندامنتال» یا «تحلیل بنیادی» (Fundamental Analysis) روشی برای اندازهگیری ارزش ذاتی اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط با آن است. تحلیلگران بنیادی هر آنچه را که میتواند بر ارزش سهام تأثیر بگذارد، مطالعه میکنند؛ از عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصادی و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت.
هدف نهایی تحلیل فاندامنتال، رسیدن به قیمتی است که سرمایهگذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند و مطلع شود که آیا اوراق بهادار کمتر از مقدار منصفانه ارزشگذاری شده یا بیشتر از آن. تحلیل فاندامنتال معمولاً از منظر کلان تا خرد برای شناسایی اوراق بهاداری انجام میشود که قیمت درستی از آنها در بازار وجود ندارد.
تحلیل بنیادی از دادههای عمومی برای ارزیابی ارزش سهام یا هر نوع دیگر از اوراق بهادار استفاده میکند. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار میتواند با بررسی عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد، تحلیل فاندامنتال را برای تعیین ارزش اوراق قرضه انجام دهد.
چرا باید از تحلیل فاندامنتال استفاده کنیم؟
درک تحلیل فاندامنتال برای تعیین ارزشگذاری صحیح سهام در بازار ضروری است. تحلیلگران معمولاً عوامل کلان و خرد را برای شناسایی سهامهایی که با قیمتهای بالاتر و پایینتر از ارزش واقعی معامله میشوند، بررسی میکنند.
اگر یک سهام به درستی قیمتگذاری نشود، میتواند ارزش پولی بیشتری داشته باشد و سود بالاتری کسب کند. این امر به ویژه در مواردی که ارزش سهام زیر قیمت منصفانه ارزشگذاری شده باشد، صادق است.
تحلیلگران تصویر کلان را میبینند و وقتی صحبت از تحلیل فاندامنتال میشود، به جزئیات میپردازند. آنها علاقه دارند وضعیت اقتصاد را به طور کلی ارزیابی کنند و سپس به بررسی صنعت خاص مربوط به سهام بپردازند. البته عکس این ترتیب نیز ممکن است انجام شود.
تحلیلگران بنیادی عوامل جزئی مانند عملکرد فروش شرکت را بررسی میکنند. از طریق این تحقیقات است که تحلیلگر میتواند ارزش منصفانه بازار را برای یک سهام خاص مشخص کند. این تحلیلگر فاندامنتال است که با مطالعه عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و عملکرد ناشر اوراق قرضه (مانند تغییرات گذشته رتبهبندی اعتبار) ارزش اوراق قرضه را تعیین میکند.
تحلیل بنیادی سهام از سود، رشد در آینده، درآمد، بازده حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود و انواع دادههای دیگر برای مشاهده عملکرد و ارزشگذاری شرکت بهره میگیرد. این امر عمدتاً شامل بررسی صورتهای مالی مربوط به چند ماه یا سال یک شرکت است.
اغلبِ تحلیلگران از عوامل بنیادی برای ارزیابی اوراق بهادار استفاده میکنند. اگر تصویر گستردهتری از اقتصاد و صنعت را میبینید و منابع مالی شرکت را بررسی میکنید، در واقع، یک تحلیل فاندامنتال انجام دادهاید.
هدف تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
هدف نهایی از بررسی و تحلیل به این روش این است که برای دارایی مورد نظر (سهام، ارز، ارزدیجیتال یا …) بتوانیم ارزش کمی تعریف کنیم تا با مقایسه با قیمت فعلی بتوانیم نتیجه بگیریم این دارایی مناسب خرید و فروش یا مناسب برای سرمایه گذاری هست یا خیر. در واقع شما با دانستن ارزش واقعی و ذاتی یک دارایی به راحتی می توانید با ارزش فعلی مقایسه کنید و متوجه شوید که ارزش آن بالاتر می رود یا پایین تر خواهد آمد. معمولا از این نوع تحلیل برای معاملات میان مدت و بلند مدت استفاده می شود.
تحلیل فاندامنتال کمّی و کیفی چیستند؟
مشکلی که در تعریف کلمه فاندامنتال یا بنیاد وجود دارد این است که این کلمه میتواند هر آنچه را که مربوط به وجوه اقتصادی یک شرکت است، پوشش دهد. عوامل زیادی در بنیادهایی که باید تحلیل شود، نقش دارند. در واقع، تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) تحلیل فاندامنتال میتواند به معنای هر چیزی باشد که مربوط به شرایط اقتصادی پیرامون یک شرکت است.
بدیهی است که اعدادی مانند درآمد و سود نیز شامل این بنیادها میشوند. همچنین عواملی از سهم بازار یک شرکت تا کیفیت مدیریت نیز بنیادهای یک سهم هستند. عوامل بنیادی مختلف را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: کمی و کیفی.
تحلیل فاندامنتال کمّی
«تحلیل فاندامنتال کمّی» (Quantitative Fundamental Analysis) مربوط به اطلاعاتی است که میتوان آنها را در قالب اعداد و مقادیر کمی بیان کرد. بنیادهای کمّی ویژگیهای قابل اندازهگیری یک کسب و کار هستند. به همین دلیل، بزرگترین منبع دادههای کمّی صورتهای مالی است. درآمد، سود، دارایی و موارد دیگر را میتوان با دقت زیادی اندازهگیری کرد.
صورت مالی واسطهای است که توسط آن شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را افشا میکند. تحلیلگران بنیادی از اطلاعات تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) کمّی صورتهای مالی برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری استفاده میکنند. سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد. پارامترهای مهم تحلیل فاندامنتال کمّی را در ادامه معرفی خواهیم کرد.
تحلیل فاندامنتال کیفی
«تحلیل فاندامنتال کیفی» (Qualitative Fundamental Analysis) مربوط به ماهیت یا استانداردها است و عددی نیست. بنیادهای کیفی کمتر ملموس هستند. این تحلیل بنیادی ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت، شناسایی نام تجاری، حق ثبت اختراع، فناوری انحصاری آن و… باشد.
بنیادهای کیفی مهمی که همواره برای هر شرکت باید در نظر داشت، به شرح زیر هستند:
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی بازار بورس
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، یکی از روشهای تحلیل بازار بورس است. این روش تحلیلی به کمک ابزار خاص خود وضعیت یک شرکت را بررسی میکند تا ارزش واقعی هر سهم آن را محاسبه کند. پس از مقایسه ارزش واقعی و قیمت فعلی سهام شرکت میتوان برای انجام معاملات تصمیمگیری نمود. بنابراین تحلیل بنیادی میتواند به شما برای یافتن سهام مناسب کمک کند. پس میتوانید با بررسی دورهای وضعیت شرکت برای رسیدن به موفقیت معاملاتی شانس خود را به میزان زیادی افزایش دهید. در ادامه قصد داریم تا به آموزش گام به گام تحلیل بنیادی بورس بپردازیم. با ما همراه باشید.
رویکردها و ابعاد تحلیل بنیادی
رویکردهای تحلیل بنیادی به دو دسته از بالا به پایین و از پایین به بالا تعریف میشوند که روند حرکت متفاوتی با یکدیگر دارند. در روش از بالا به پایین، تحلیلگر باید از صنعت یا اقتصاد بررسی را آغاز کرده تا به شرکت برسد. اما در رویکرد از پایین به بالا جهت نگاه تحلیلگر تغییر میکند. در این روش باید از شرکت شروع و ابعاد بررسی خود را به سمت صنعت و اقتصاد گسترش دهید. از آنجایی که رویکرد از بالا به پایین به دادههای کلانی نیاز دارد که مهیا کردن و استفاده از آنها دردسرهای خاص خود را داشته و زمان زیادی از تحلیلگر میگیرد، بسیاری از تحلیلگران ترجیح میدهند که از رویکرد پایین به بالا استفاده کنند.
به این ترتیب در این روش از شرکت شروع کرده و از دادههای مالی آن برای بررسی استفاده میکنید. در رویکرد از بالا به پایین تحلیلگر سعی دارد تا با بررسی حجم کلی بازار و صنعت مورد نظر، عرضه و تقاضا و … به شکل حدودی به جایگاه شرکت در بازار و صنعت برسد.
شما نمیتوانید شرکتی را بدون بررسی کل بازار و اقتصاد به تنهایی تحلیل کنید. تحلیل بنیادی علاوه بر این که بررسی میکند که مواد اولیه شرکت چگونه تامین میشود یا محصولات به چه مشتریانی عرضه میشوند، باید به عوامل بیرون از شرکت اما موثر بر وضعیت شرکت نیز توجه داشته باشد. برخی از شرکتها حتی به دلیل صادرات محصولات خود نیاز به بررسی در گستره اقتصاد جهانی نیز دارند. بنابراین با ورود شرکت به اقتصاد جهانی باید تاثیر نرخهای جهانی، عرضه و تقاضای خارجی، وضعیت شرکتهای برتر فعال در صنعت، تصمیمات سیاسی و اقتصادی و . را مورد توجه قرار داد.
در گستره اقتصاد داخلی نیز هر شرکتی میتواند از تغییرات صنعت و اقتصاد تاثیر بگیرد. فردی که در بازار سرمایه فعالیت دارد، باید به درک درستی از وضعیت اقتصادی کشور و تاثیر تصمیمات اقتصادی بر معاملات رسیده باشد. تغییر در نرخ تورم، نرخ ارز، سود بانکی و … در تحلیل بنیادی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا این دسته از تغییرات به سرعت میتوانند روی عملکرد شرکت تاثیرگذار باشند.تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال)
مفاهیمی که برای تحلیل بنیادی باید بدانید
برای این که بتوانید از طریق تحلیل بنیادی سهام مناسب را پیدا کنید، باید با مفاهیمی آشنا باشید. در ادامه مفاهیم اولیه تحلیل بنیادی را بررسی خواهیم کرد.
- صورتهای مالی: صورتهای مالی میتوانند جزئیات اطلاعات مالی واحد تجاری را نمایش دهند. داراییها، بدهیها، درآمد، هزینهها و جریان وجوه نقد از جمله مهمترین اطلاعاتی هستند که در صورت مالی یافت میشوند. البته صورت مالی خود به انواع مختلفی تقسیم میشود.
صورت سود و زیان یکی از انواع صورتهای مالی است که اطلاعات مالی اصلی شرکت را که شامل: درآمدها، هزینهها و سود یا زیان شرکت است، طی مدت زمان مشخص گزارش میکند.
تحلیل فاندامنتال در بستر صورتهای مالی شرکت اهمیت زیادی دارد. برای این که بتوانید وضعیت شرکت را به درستی تحلیل کنید، به اطلاعات مختلفی نیاز دارید. اما در این بین تخمین سود و جریانات نقدی باید در اولویت بررسیها قرار بگیرند. بررسی صورتهای مالی برای تخمین سود و زیان شرکت جزو مهمترین بخشهای تحلیل بنیادی به شمار میآید.
- ترازنامه: این آیتم قادر به نشان دادن داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام در پایان دوره زمانی است. در این نمایش جزئیات به صورت کامل عنوان شده است. با حذف بدهی از کل دارایی میتوانید ارزش خالص شرکت را به دست آورید. به همین دلیل از ترازنامه تحت عنوان صورت وضعیت مالی نیز یاد میشود.
-
صورت جریان وجوه نقد: یکی از صورتهای مالی که حرکت وجه نقد را در شرکت نمایش میدهد، صورت جریان وجوه نقد است که به تحلیلگران بنیادی برای درک مسیر عملکرد واحد اقتصادی کمک میکند. صورت جریان وجوه نقد از سه بخش جریان نقدی عملیات، جریان نقدی سرمایهگذاری و جریان نقدی تامین مالی تشکیل شده است.
نسبتهای مالی با مقایسه نسبتهای یک شرکت با سالیان گذشته و مقایسه شرکت با شرکتهای دیگر، به تحلیلگران کمک میکنند. استفاده از این نسبتها با این وجود که اطلاعات ارزشمندی در اختیار تحلیلگران قرار میدهند، اما به تنهایی برای تصمیمگیری در خصوص خرید و فروش سهام شرکت کافی نیست.
همانطور که عنوان کردیم نسبتهای مالی انواع مختلفی دارند. مهمترین نسبتهای مالی عبارتند از: نسبت سرمایه در گردش، نسبت سود هر سهم ( EPS )و نسبت قیمت به درآمد ( P/E ) که در ادامه آنها را بررسی میکنیم.
_ نسبت سرمایه در گردش یا نسبت جاری از ﺗﻘﺴﯿﻢ داراییها و بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید که نشان از توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای جاری با استفاده از داراییهای جاری خواهد بود. این نسبت برای بررسی حرکت درست و طبق اصول مالی واحد تجاری است. همچنین نسبت جاری میتواند توانایی شرکت را در پرداخت بدهیهای خود طی یک سال اندازهگیری کند.
_ نسبت سود هر سهم یا EPS: شرکتها موظف به پرداخت بخشی از سود خود به سهامداران هستند. شما سهامدار و در واقع مالک قسمتی از کل سهام شرکت محسوب میشوید. نسبت سود هر سهم نشاندهنده سودی است که شرکت به ازای هر سهم خود پیشبینی کرده است. EPS با تقسیم درآمد خالص شرکت بر تعداد سهام عادی به دست میآید و میتواند با مقدار سود واقعی که در نهایت در مجمع به سهامداران پرداخت میشود، متفاوت باشد.
_ نسبت قیمت به درآمد یا P/E نشان دهنده مبلغی است که سرمایهگذاران به ازای هر ریال سود از هر سهم حاضر به پرداخت هستند. این نسبت با تقسیم قیمت هر سهم از شرکت بر سود هر سهم به دست میآید و یکی از متداولترین معیارهای ارزشگذاری سهام شرکتها در روش تحلیل بنیادی است.
آموزش تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی روشی جذاب برای بررسی وضعیت یک شرکت است که مخاطبان خاص خود را دارد. یادگیری تحلیل بنیادی انتهای راه نیست که پس از مطالعه چند کتاب بتوان به راحتی سهام شرکتها را بررسی کرد. این روش تحلیلی نیاز به کسب تجربه و استفاده از دانستهها دارد. مسیر یادگیری در این حوزه انتها نداشته و هر روز تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) نکتهای جدید برای یادگیری وجود خواهد داشت. برای خبره شدن در تحلیل بنیادی باید بتوانید صورتهای مالی را بررسی کنید و از طریق علم حسابداری با مطالعه اطلاعات شرکت و محاسبه نسبتها در کنار تحلیل ریسک موقعیت مناسب برای سرمایهگذاری را کشف کنید.
اگر به عنوان یک سرمایهگذار به بازار وارد میشوید و انتظار کسب سودهای بزرگ از طریق خرید و فروش سهام دارید، باید از روشهای تحلیلی بازار استفاده کنید. در تحلیل بنیادی سرمایهگذار به دنبال کشف ارزش است. به عبارتی تحلیل بنیادی قصد دارد تا به شما کمک کند تا شرکتی که سهام آن را میخرید بیشتر بشناسید و ارزش آن را به دست آورید. ارزش مفهوم بسیار مهمی در تمام انواع سرمایهگذاری است. این ارزش است که خرید یک کالا را بااهمیت میسازد. اما دقت داشته باشید که ارزش نباید با قیمت یکسان در نظر گرفته شود. قیمت مبلغی است که بابت یک کالا یا خدمت پرداخت میکنید. اما ارزش چیزی است که در این فرآیند به دست میآورید.
سرمایهگذاران همواره به دنبال پرداخت قیمت کم در ازای به دست آوردن ارزش بالاتر هستند. کالا یا خدمتی که قیمتی بالاتر از ارزش خود داشته باشد را گران تلقی میکنیم. البته اگر در جایگاه فروشنده قرار بگیرید، تمایل به گرانتر فروختن کالا یا خدمت خود دارید. یعنی علاقه دارید تا دارایی را با قیمت بالاتر از ارزش آن به فروش رسانید. اما قیمت داراییها روی خط ارزش ذاتی آنها حرکت نکرده و اکثر مواقع تمایل دارد تا بالاتر یا پایینتر از ارزش ذاتی خود در نوسان باشد. این حرکت قیمت میتواند باعث سود یا ضرر سرمایهگذاران شود.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی ابزاری برای انتخاب سهام مناسب بازار است که شاید بدون استفاده از آن به سادگی نتوان به موفقیت در بازار رسید. مزایای اصلی این روش تحلیلی به شرح ذیل است:
_ امکان شناسایی بازار و صنعت یکی از بزرگترین ویژگیهای تحلیل بنیادی است. این روش پیچیدگیهای بازار را شناسایی کرده و عوامل تغییر قیمت دارایی را تشخیص میدهد. با استفاده از شناخت تغییرات قیمت دارایی میتوان به نتیجه رسید که خرید یک دارایی به صرفه و آیندهدار است یا خیر.
_ با تحلیل بنیادی میتوان زمانی که بازار در هیجان به سر میبرد، بدون تفاوت با آشفتگی بازار، با اتکا بر نتیجه تحلیل خود در انتظار بهتر شدن شرایط ماند. تصمیمگیری در بازاری که نوسانهای شدید را تجربه میکند، میتواند منجر به نتایج اشتباه شود. این شرایط باعث میشود تا معاملهگران با تصمیمات احساسی در مدت کوتاهی ارزش دارایی خود را کاهش دهند. تحلیلگران بنیادی تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) برای تصمیمگیری در خصوص دارایی عجله نمیکنند و به نتایج بررسی ارزش ذاتی دارایی خود پایبند میمانند.
با وجود کارآمدی این روش برای تحلیل داراییهای افراد، نباید از خرده نقصهای آن غافل شد. در ادامه چند مورد از معایب یا همان نقصهای این نوع تحلیل را بررسی میکنیم:
_ اولین مسئله تضمینی نبودن نتایج تحلیل بنیادی است. همیشه در هر بازاری اطلاعاتی وجود دارند که امکان دسترسی به آنها تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) وجود ندارد. برخی دیگر از اطلاعات ممکن است زمانی از آینده در دسترس قرار بگیرند که عملا کارایی ندارند. این مسائل باعث میشود که نتوان تضمینی برای نتایج تحلیل بنیادی در نظر گرفت. البته این مسئله مختص به تحلیل بنیادی نیست. برای مثال در روش تحلیل تکنیکال نیز نتایج تضمینی نیستند.
_ نقص دیگر این روش تحلیلی زمانبر بودن آن است. به عبارتی بررسی حجم زیادی از اطلاعات مربوط به شرکت و محاسبه نسبتهای لازم، زمان زیادی نیاز دارد. فاکتورهای دخیل در تحلیل بنیادی متعدد بوده و بررسی آنها در کوتاهمدت ممکن نیست. زمان در بازار بورس اهمیت زیادی برای معاملهگران دارد. گاهی با گذشت زمان فرصتهای مناسب از دست میروند. بنابراین اگر شخصی حاضر به صرف زمان برای تحلیل بنیادی نیست، بهتر است به روشهای دیگر توجه بیشتری داشته باشد.
_ شرکتها منبع اصلی اطلاعات و دادههای مورد استفاده تحلیلگران بنیادی هستند. به همین دلیل هم باید نگران اطلاعات غلط یا غیر شفاف باشید. گاهی شرکت با اطلاعات ارائه شده سعی در نشان دادن وضعیت بهتری از خود دارد. تحلیلگر باید با دقت بسیاری اطلاعات را بررسی کند و تا جای ممکن از منابع دیگر نیز برای کسب اطلاعات مورد نیاز کمک بگیرد.
– تحلیل بنیادی در واقع هیچ اطلاعات خاصی از زمان ورود به سهام نمیدهد و به این دلیل باید از روشهای دیگر تحلیل به طور ترکیبی با تحلیل بنیادی استفاده کنید.
سخن پایانی
تحلیل بنیادی در درک فرآیندهای تجارت به سرمایهگذاران کمک میکند. پس از انجام تحلیل بنیادی، سرمایهگذار با عوامل اصلی تاثیرگذار بر درآمد و سود یک شرکت که در تعیین وضعیت شرکت اهمیت بسیاری دارند، آشنا خواهد شد. به این ترتیب سرمایهگذاران میتوانند از سرمایهگذاری در شرکتهایی که وضعیت خوبی ندارند و احتمالا در آینده ضرر و زیان شناسایی خواهند کرد، جلوگیری کنند. با یادگیری تحلیل بنیادی میتوانید در امر سرمایهگذاری ریسک خود را کاهش دهید. با این وجود این روش تحلیلی مانند دیگر روشهای تحلیل بازارها نتیجه تضمینی ارائه نمیکند.
سوالات متداول
تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاری بلند مدت بهتر است یا کوتاه مدت؟
معمولا تحلیلگران بنیادی برای سرمایهگذاریهای بلند مدت روی سهام حساب باز میکنند. اما این به معنی عدم استفاده از تحلیل بنیادی در معاملات کوتاه مدت نیست. شناسایی و پیشبینی روند بلند مدت یک شرکت در سرمایهگذاری با دید کوتاه مدت رابطه مستقیمی ندارد. سرمایهگذاری بر اساس تحلیل بنیادی به خصوص برای یافتن شرکتهایی که داراییهای ارزشمند، ترازنامه و درآمد مناسب دارند، بسیار مناسب است.
تحلیل بنیادی چه معایبی دارد؟
این روش تحلیل در کنار مزایای خود معایبی نیز دارد. برای مثال عیب اصلی آن را شاید بتوان زمانبر بودن آن و امکان ارائه اطلاعات غلط توسط شرکتها در نظر گرفت. اما این روش معایب دیگری نیز دارد که آن ها را میتوانید در متن مطالعه کنید.
آیا نتیجه تحلیل بنیادی تضمینی است؟
خیر. نتایج حاصل از تحلیل بنیادی مانند دیگر روشهای تحلیل تضمینی نبوده و با توجه به شرایط شرکت میتواند متغیر با نتیجه پیشبینی شده باشد.
صورتهای مالی چه اطلاعاتی را در دسترس تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) ما قرار میدهند؟
سود و زیان شرکتها طی دوره، جریان نقدینگی شرکت در دوره، وضعیت کلی داراییها، بدهیها و سرمایه شرکت در انتهای سال مالی و . از جمله اطلاعاتی هستند که صورتهای مالی در اختیار تحلیلگران قرار میدهند.
نسبت P/Eدر تحلیل بنیادی چیست؟
نسبت قیمت به درآمد یا P/E رابطه قیمت سهام با سود هر سهم را اندازه گیری میکند تا سهامداران نسبت به این که قیمت سهم نسبت به تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) سایر سهام کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی سهم معامله میشود، آگاه شوند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد شرکت پایین است. این مسئله سهام را برای سرمایه گذاران جذاب میسازد.
برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت چه مدلهایی استفاده میشوند؟
مدلهای ارزشگذاری مختلفی جهت تخمین ارزش ذاتی یک شرکت استفاده میشوند. ارزشگذاری باید بر اساس مقایسه یک دارایی با داراییهای مشابه یا ارزش فعلی متغیرهای وابسته انجام شود. به طور کلی روش محاسبه ارزش سهام به دو دسته کلی محاسبه ارزش بر اساس ارزش فعلی جریانات نقدی آتی و ارزشگذاری نسبی تقسیم میشود.
کارگزاری هوشمند رابین
کارگزاری فارابی
این مقاله به کوشش زهرا هادی زاده و دیگر اعضای تیم نظارت تولید شده است. تکتک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در بهبود کیفیت وب فارسی داشته باشیم.
دیدگاه شما