چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟


طــــرزفکرتــان را تغییـر دهیـــد،
تا زندگی تان متحول شود.

حل مشکلات مالی باعث ارتقاء سطح هوش شما می‌شود

وقتی نوجوان بودم پدر پولدارم به من گفت: «اگر مشکلات پولی را حل کنی، این مشکلات تو را با هوش‌تر می‌کند». او همچنین گفت که: «اگر مشکلات پولی‌ات را حل کنی، از لحاظ مالی با هوش‌تر می‌شوی. وقتی هوش مالی تو ارتقاء یابد، پولدارتر می‌شوی. اما اگر مشکلات مالی خود را حل نکنی، فقیرتر می‌شوی. اگر این مشکلات مالی را حل نکنی، آنها به مشکلات بیشتری تبدیل می‌شوند».

اگر می‌خواهید هوش مالی خود را افزایش دهید باید مشکلات مالی خود را خودتان حل کنید. چنانچه مشکلات پولی خود را حل نکنید هرگز پولدار نخواهید شد. در واقع هرچه این مشکلات تداوم بیشتری داشته باشند شما فقیرتر خواهید شد.

پدر پولدارم برای توضیح چگونگی این موضوع که یک مشکل به مشکلات بیشتری منتهی می‌شود، رنج بردن از دندان درد را برایم مثال زد.

او گفت: «مشکل بی‌پولی مثل دندان درد است. اگر دندان درد را برطرف نکنی باعث می‌شود که حال بدی داشته باشی و اگرحال خوبی نداشته باشی نمی‌توانی کارت را به خوبی انجام دهی، چون بدخلق هستی. از سوی دیگر، اگر این مشکل را حل نکنی ممکن است به معضلات پزشکی دیگری تبدیل شود، زیرا میکروب‌ها می‌توانند به آسانی در دهان تکثیر شده و پخش شوند.

یک روز شغلت را از دست می‌دهی تنها به این خاطر که بیماری مزمن تو نگذاشته است کارت را به خوبی انجام دهی. بدو ن شغل نمی‌توانی اجاره خانه خود را بپردازی، اگر نتوانی مشکل اجاره خانه‌ات را حل کنی، باید خیابان خواب شوی درحالی که سلامتی‌ات به خطر می‌افتد و درسطل‌های زباله دنبال چیزی برای خوردن می‌گردی و همچنان دندان درد داری».

این مثال آنقدر تاثیرگذار بود که همیشه در ذهن من باقی ماند. با همان سن کمی که داشتم متوجه شدم که حل مشکلات تا چه اندازه با اهمیت است و عدم حل مشکلات می‌تواند تاثیری زنجیروار بر دیگر امور زندگی، داشته باشد.

بسیاری ازمردم مشکلات مالی خود را در مرحله‌ای که بسیار کوچک بوده و همچون یک دندان درد ساده هستند، حل نمی‌کنند. به جای حل این مشکل، آن را انکار می‌کنند و به دنبال برطرف کردن ریشه این مشکل نیستند و به این ترتیب مشکلی ساده را به یک معضل تبدیل می‌کنند. به عنوان مثال، بسیاری از مردم در مواقع بی‌پولی از کارت‌های اعتباری خود برای سرپوش گذاشتن بر این ضعف استفاده می‌کنند. زمانی نمی‌گذرد که با حجم زیادی از صورتحساب‌های پرداخت کارت اعتباری‌شان روبرو می‌شوند و افراد مسئول کارت‌های اعتباری دائماً برای پرداخت این صورتحساب‌ها به آنها فشار می‌آورند. آنها برای حل این مشکل یک وام به پشتوانه ملک خود می‌گیرند تا بدهی‌های کارت اعتباری‌شان را تسویه کنند.

مشکل اینجاست که همچنان به استفاده از کارت‌های اعتباری خود ادامه می‌دهند. حالا آنها علاوه بر قسط‌های وامی که با رهن گذاشتن خانه خود گرفته‌اند، با کارت‌های اعتباری بیشتر و در نتیجه صورتحساب‌های سنگین‌تری روبرو هستند.

آنها برای حل مشکل کارت اعتباری، کارت‌های اعتباری جدیدی می‌گیرند تا بدهی کارت‌های اعتباری قبلی را تسویه کنند. از آنجا که کوهی از مشکلات مالی آنها را افسرده کرده است، از کارت اعتباری جدیدشان برای رفتن به تعطیلات استفاده می‌کنند. زمان زیادی می‌گذرد که آنها دیگر قادر به پرداخت قسط‌های وام و یا هزینه‌های کارت‌های اعتباری خود نیستند و تصمیم می‌گیرند که اعلام ورشکستگی کنند. اعلام ورشکستگی دردی از دردهای آنها دوا نمی‌کند زیرا ریشه مشکلات همچون همان دندان درد ساده، همچنان پا برجاست. ریشه این مشکل نداشتن هوش مالی است و مشکلی که به واسطه عدم هوش مالی ایجاد می‌شود.

ناتوانی، در حل مشکلات مالی است. بسیاری از مردم طبق عادت همیشگی خود به جای ریشه‌یابی، وجود مشکل را انکار می‌کنند. اگر علف هرز را از ریشه در نیاورید و تنها به چیدن قسمتی که بیرون از خاک قراردارد اکتفا کنید مجدداً به سرعت رشد کرده و بزرگتر از چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟ قبل می‌شود. این موضوع در مورد مشکلات مالی شما نیز کاملاً‌ صادق است.

شاید این نمونه ها کمی اغراق آمیز به نظر برسند اما به هیچ وجه غیرعادی نیستند. نکته مهم این است که مشکل اصلی، همین مشکلات مالی هستند در حالی که خود آنها راه‌حل نیز هستند. اگر مردم این مشکلات را حل کنند باهوش‌تر می‌شوند. هوش مالی آنها افزایش می‌یابد. با بالا رفتن هوش مالی می‌توانند مشکلات بزرگتری را حل کنند و چنانچه مشکلات مالی بزرگتر را حل کنند پولدارتر می شوند.

در اینجا می‌خواهم به عنوان مثال به ریاضیات اشاره کنم. بسیاری از مردم از ریاضیات متنفرند . همانطور که می‌دانید اگر تکالیف ریاضی خود (تمرین مسائل ریاضی) را انجام ندهید نمی‌توانید مسائل ریاضی خود را حل کنید. چنانچه نتوانید مسال ریاضی خود را حل کنید، نمی‌توانید درامتحان ریاضی قبول شوید. و اگر در امتحان ریاضی قبول نشوید،‌ نمره مردودی برای درس ریاضی شما ثبت می‌شود. مردود شدن در واحد ریاضی به این معنا است که نمی‌توانید از دبیرستان فارغ التحصیل شوید. در این شرایط تنها شغلی که در انتظار شما است، کار در رستورانهای زنجیره‌ای «مک دونالد» با حداقل دستمزد است. این مثال نیز به خوبی نشان می دهد که یک مشکل کوچک چگونه به معضلی بزرگ تبدیل می‌شود.

از سوی دیگر ، چنانچه با سعی و تلاش به تمرین حل مسائل ریاضی بپردازید. به مراتب با هوش تر می شوید وقادر به حل معادلات پیچیده تر خواهید بود پس از چند سال کار و تلاش ، به یک نابغه ریاضی تبدیل شده اید و مسائلی که قبلاً دشوار به نظر می رسید هم اکنون برایتان آسان است. همه ما ریاضی را از یک جمع و تفریق ساده شروع می کنیم. اما آنهایی که در این سطح متوقف نمی شوند، به موفقیت می رسند.

دلیل فقر

فقر یعنی بیش تر بودن تعداد مشکلات از تعداد راه حل ها فقر از آنجا ناشی می شود که شخص به علت عدم توانایی درحل مشکلات از پا درمی آید.

همه دلایل ایجاد فقر به مشکلات مالی مربوط نمی شود این دلایل ممکن است مشکلاتی همچون اعتیاد به مواد مخدر، ازدواج اشتباه ،زندگی در محله ای اکنده از جرم و جنایت، نداشتن مهارت های شغلی، نداشتن وسیله نقلیه برای رسیدن به محل کار، و یا ناتوانی در تامین مخارج خدمات درمانی باشد.

برخی ازمشکلات مالی کنونی از قبیل بدهی های گزاف و حقوق کم، ناشی از شرایطی است که حل آنها از توانایی فرد خارج است . مشکلاتی که در اصل به دولت و اقتصاد ما مربوط می شود.

به عنوان مثال ، یکی از دلایل دستمزهای کم، منتقل شدن شغل های تولیدی به آن سوی مرزها است . امروزه شغل های بسیاری وجود دارد که همگی دربخش خدمات تولید. وقتی بچه بودم شرکت «جنرال موتورز» بزرگترین کارفرمای کشور محسوب می شد. امروز شرکت «وال مارت» بزرگترین کارفرمای کشور است . ما همگی می دانیم که وال مارت شغل هایی با حقوق بالا و یا حقوق های بازنشستگی سخاوتمندانه ندارد.

پنجاه سال بعد پیش، هرشخصی بدون داشتن تحصیلات زیاد می توانست به خوبی از پس مسائل مالی برآید. یک جوان حتی با داشتن تحصیلات مقطع دبیرستان می توانست شغلی با درآمدی نسبتاً بالا درزمینه تولید ماشین آلات یا فولاد پیدا کند. امروزه آن شرکت ها جای خود را به شرکت های تهیه همبرگر و شرکت هایی از این دست داده اند.

پنجاه سال پیش، شرکت های تولیدی ، تسهیلات بازنشستگی و خدمات درمانی خوبی ارائه می دادند. امروزه میلیون ها نفر از کارگران حقوق کمی دریافت می کنند. درحالی که برای تامین هزینه های پزشکی و پس انداز کافی برای بازنشستگی ،نیازمند پول زیادی هستند هر روز که این مشکلات مالی حل شوند به مشکلات بزرگتری تبیدل می شوند. این مشکلات از مشکل بزرگتری سرچشمه می گیرند که تغییر یا حل آن فراتر از توانایی یک فرد است . این مشکلات از سیاست های اقتصادی ضعیف و پارتی بازی های موجود در بدنه اصلی جامعه نشات می گیرند.

چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟

تغییر در قوانین پول و فقیرتر شدن شما به واسطه آن تغییرات، و از سوی دیگر غیرقابل کنترل بودن آن تغییرات، ممکن است ناعادلانه به نظررسد، که دقیقاً نیز همینطور است . عامل اصلی پولدار شدن درک ناعادلانه بودن این سیستم ، یادگیری قوانین آن ،‌و استفاده از آنها به نفع خود می باشد . این کار مستلزم هوش مالی است و هوش مالی تنها به واسطه حل مشکلات مالی حاصل می شود.

پدر پولدار می گفت: «پولدارها پولدارتر میشوند چون یاد می گیرند که مشکلات مالی را حل کنند. پولدارها به مشکلات مالی به عنوان فرصتی برای یادگیری، پیشرفت، با هوش تر شدن و پولدارتر شدن نگاه می کنند. پولدارها می دانند که هرچه هوش مالی انها بالاتر باشد مشکلات بزرگتری را می توانند حل کنندو علاوه بر آن پول بیشتری به دست می آورند. پولدارها به جای فرار، اجتناب و یا انکارمشکلات پولی، از این مشکلات استقبال می کنند، زیرا می دانند با این مشکلات فرصت هایی برای با هوش ترشدن هستند. به همین خاطر است که پولدارتر می شوند».

افراد فقیر چگونه مشکلات پولی خود را حل می کنند؟

در توصیف افراد فقیر، پدر پولدار می گفت : «فقرا به مشکلات پولی تنها به عنوان مشکلی همچون دیگر مشکلات می نگرند. بسیاری از آنها احساس می کنند که قربانی پولا شده اند. بسیاری دیگر فکر می کنند تنها آنها هستند که از مشکلات پولی رنج می برند . آنها فکر می کنند که اگر پول بیشتری داشتند، مشکلات پولی آنها تمام می شد. تقریباً هیچکدام از آنها نمی دانند که مشکل اصلی آنها شیوه نگرش آنها به مشکلات پولی است . این نگرش آنها است که باعث بوجود آمدن مشکلات پولی آنها می شود. ناتوانی درحل این مشکلات و یا اجتناب از رویارویی با آنها فقط باعث می شود که این مشکلات طولانی تر شده و به مشکلات بزرگتری تبدیل شوند. به این ترتیب است که چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟ به جای پولدارتر شدن ،‌ فقیرتر می شوند. به جای افزایش هوش مالی خود فقط باعث افزایش مشکلات مالی شان می شوند».

طبقه متوسط چگونه مشکلات پولی خود را حل می کنند؟

درحالی که فقرا قربانیان پول هستند،طبقه متوسط جامعه زندانیان پول هستند . پدر پولدار در توصیف طبقه متوسط می گفت: «طبقه متوسط، مشکلات پولی خود را به گونه دیگری حل می کنند. آنها فکر می کنند که به جای حل مشکلات پولی می توانند درمقابل این مشکلات زرنگ بازی در آورند. طبقه متوسط برای رفتن به مدرسه پول خرج می کنند و به این ترتیب می توانند شغل مطمئنی پیدا کنند. اغلب آنها به اندازه کافی با هوش هستند که پول بدست آورند و سیر و محافظی را میان خود و مشکلات پولی شان ایجاد چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟ کنند. آنها خانه می خرند. هر روز سرکار می روند و به خانه برمی گردند، کار خود را به خوبی انجام می دهند، مسیر ترقی مشترکی را طی می کنند،و با خرید سهام، اوراق قرضه و واحدهای صندوق های سرمایه گذاری ، برای دوران بازنشستگی خود پس انداز می کنند. آنها بر این باورند که تحصیلات آکادمیک یا تخصصی آنها، برای ایمن نگاه داشتن آنها از دنیای خشن و بی رحم پول، کافی است؟

پدر پولدار می گفت: «بسیاری از افراد طبقه متوسط درسن ۵۰ سالگی متوجه می شوند که در دفتر کار خود زندانی شده اند. بسیاری از آنها کارمندان بسیار برجسته ای هستند،با تجربه هستند، پول کافی درمی اورند و امنیت شغلی مناسبی دارند . با این حال می دانند که از لحاظ مالی به شدت گیر افتاده اندو هوش مالی لازم برای فرار از دفتر کار خود که برایشان به صورت زندان شده است را ندارند. انها به دنبال تحمل این روند تا ۱۵ سال دیگر هستند تا بتوانند درسن ۶۵ سالگی بازنشسته شوند و تازه زندگی واقعی را آغاز کنند، البته با بودجه مالی بسیارکمتر».

پدر پولدار می گفت: «طبقه متوسط فکرمی کنند که با کسب آگاهی از طریق آکادمیک و تخصصی، می توانند با زرنگی از پس مشکلات پولی خود برآیند. به علت کمبود اموزش مالی است که ا غلب افراد تمایل دارند امنیت مالی را به روبرو شدن با چالشهای مالی ترجیح دهند. به جای آنکه خودشان کارآفرین شوند،برای کارآفرینان کار می کنند. به جای آنکه پول خود را سرمایه گذاری کنند،آنرا به کارشناسان مالی می سپارند تا آنها پولشان را مدیریت کنند. به جای افزایش هوش مالی خود، درحالی که در دفاتر کار خود پنهان شده اند خود را با کارهای بیهوده مشغول می کنند».

پولدارها چگونه از پس مشکلات پولی برمی آیند؟

با بررسی هوش مالی به آسانی درمی یابیم که پنج بخش اصلی درمورد هوش وجود دارد که هر شخص برای پولدار شدن با ید به بارور ساختن انها بپردازد. این کتاب درباره این پنج بخش از هوش مالی است .

این کتاب همچنین درمورد «یکپارچگی » است. اغلب مردم با شنیدن این واژه به مفهوم اخلاقی آن فکر می کنند.اما منظور من از این واژه تمامیت و یکپارچگی است . در فرهنگ لغت وبستر این واژه به مفهوم کیفیت یا حالتی از کمال یا یکپارچگی توضیح داده شده است . من در این کتاب از شخصی صحبت می کنم که بر پنج جنبه هوش مالی تسلط یافته است و به کمال مالی رسیده است .

هنگامی که پولدارها با مشکلات پولی روبرو می شوند، از کمال مالی خود (که درطول سالها مواجهه با مشکلات و حل آنها به واسطه پنج جنبه هوش مالی کسب کرده اند) برای حل آن مشکلات استفاده می کنند. چنانچه پولدارها راه حلی برای مشکلات پولی شان نداشته باشند، عقب نشینی نکرده و تسلیم نمی شوند. آنها به دنبال کارشناسانی می روند که بتوانند درحل مشکلاتشان به انها کمک کنند. در این فرآیند پولدارها از لحاظ مالی با هوش شده و به هنگام مواجهه با مشکل بعدی از امادگی بیشتری برخوردار هستند پولدارها از این کار دست نمی کشند،دائماً درحال یادگیری هستند و از این طریق پولدارتر می شوند.

حل مشکلات مالی افراد دیگر

پدر پولدار همچنین می گفت: «بسیاری از مردم برای افراد پولدار کار می کنندو مشکلات مالی افراد پولدار را حل می کنند» به عنوان مثال، یک حسابدار به سرکار می رود تا به مسائل مالی فرد پولدار رسیدگی کند. یک فروشنده، محصولات فرد پولدار را
می فروشد یک رئیس دفتر به مدیریت کارهای شخص پولدار می پردازد. یک منشی پاسخ تلفن های شخص پولدار را می دهد و با مشتریان او با احترام برخورد می کند. یک نگهبان مسئولیت حفظ و نگهداری از ساختمان ها و ماشین های شخص پولدار را به عهده می گیرد یک وکیل از شخص پولدار دربرابر وکلای دیگر و دادخواهی های حقوقی حفاظت می کند . یک حسابدار خبره از سرمایه فرد پولدار دربرابر مالیات ها محافظت می کند. و یک بانکدار پول شخص پولدار را درجایی امن نگاه می دارد.

منظور پدر پولدار این بودکه اغلب مردم کار می کنند تا مشکلات مالی دیگران را حل کنند. اما چه کسی مشکل مالی خود این افراد را حل می کند؟ بسیاری از مردم به خانه می روند و با کوهی از مشکلات روبرو می شوند که پول یکی از آنها است. چنانچه شخصی از پس مشکلات مالی موجود درخانه برنیاید این مشکل همچون یک دندان درد ساده ، به مشکلات دیگر منتهی می شود.

بسیاری از فقرا و افراد طبقه متوسط برای پولدارها کار می کنند و از پس مشکلات پولی موجوددرخانه خود بر نمی آیند. انها به جای آنکه به مشکلات مالی به عنوان فرصت هایی برای افزایش هوش خود نگاه کنند ،به خانه می روند، بر روی صندلی راحتی لم می دهند، نوشیدنی می نوشند، استیکی بر روی کباب پز می گذارند ومشغول تماشای تلویزیون می شوند. صبح روز بعد به محل کار خود باز می گردند و مجدداً به حل مشکلات شخصی دیگرو پولدارتر کردن او می پردازند.

راه حل پدر فقیر

پدر فقیرم تلاش کرد تا با برگشتن به دانشگاه ، مشکلات پولی خودر ا حل کند. او دانشگاه را دوست داشت .او در دانشگاه موفق بود و احساس امنیت می کرد پدرم به درجات بالاتر رسید و مدرک دکتری دریافت کرد. با اخذ مدارک بالاتر به دنبال شغلی با درآمد بیشتر بود.

همچنین تلاش کرد تا با هوشیارترشدن از لحاظ آکادمیک و تخصص، مشکلات پولی خود را برطرف کند،اما نتوانست هوش مالی خود را ارتقاء دهد . او مردی زحمتکش و تحصیلکرده بود.اما متأسفانه تحصیلکرده بودن و سختکوشی او مشکلات پولی اش را حل نکرد. مشکلات پولی او با افزایش درآمدش بزرگتر شدند زیرا از رویارویی با مشکلات مالی اجتناب می کرد. او سعی کرد تا مشکلات مالی اش را از طریق راه حل های آکادمیک و تخصصی حل کند.

راه حل پدر پولدار

پدر پولدار به دنبال چالشهای مالی بود، از این رو کسب کار و سرمایه گذاری را به صورت فعالانه آغاز کرد. بسیاری از مردم بر این باور بودندکه اقدامات او برای کسب پول بیشتر است .اما درحقیقت او چنین کارهایی را به خاطر عشق به چالش های مالی انجام می داد. او به دنبال حل چالش های مالی بود چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟ و این کار را تنها به خاطر پول انجام نمی داد، بلکه به دنبال با هوش ترشدن و افزایش هوش مالی خود بود. پدر پولدار غالباً‌ از بازی گلف به عنوان استعاره ای برای تشریح فلسفه پولی اش استفاده می کرد. او می گفت: «پول امتیاز من است . صورتهای مالی من کارت امتیاز من است. پول و صورتهای مالی به من نشان می دهند که چه اندازه باهوش هستم و مهارتم دربازی به چه میزان است». به زبان ساده ، پدر پولدار پولدارتر شد زیرا بازی پول بازی او بود… و می خواست تا آنجا که می تواند دراین با زی بهترین باشد. هرچه سنش بالاتر می رفت. بهتر بازی می کرد. هوش مالی او بالارفت و پول به سوی او سرازیر شد.

رابرت کیوساکی : بیت کوین، طلا و نقره افراد را باهوش تر و ثروتمندتر می کنند

رابرت کیوساکی : بیت کوین، طلا و نقره افراد را باهوش تر و ثروتمندتر می کنند

آقای کیوساکی معتقد است که طلا ، نقره و بیت کوین به امریکایی ها در مقابل سیستم ذخیره فدرال فاسد کمک خواهد کرد. او همچنین اظهار داشت که این رمز ارز برتر افراد جوان را آگاه تر می کند.

رابرت کیوساکی نویسنده کتاب پدر پولدار، پدرفقیر مجددا بر عقیده اش نسبت به بیت کوین پافشاری کرده. او معتقد است که بیت کوین همان نقشی را برای افراد جوان بازی می کند که پیش تر طلا بازی می کرد. او همچنین می گوید که بیت کوین و فلزات گرانبها باعث می شوند افراد پولدار تر ، باهوش تر و در مقابل ذخیره فدرال قوی تر شوند.

کیوساکی : بیت کوین شما را باهوش تر و پولدار تر می کند

نویسنده کتاب پر فروش پدر پوادار، پدر فقیر نظرش درباره بیت کوین، طلا و نقره را در حساب توییترش منتشر کرده است.

"بیت کوین افراد جوان را اگاه می کند. افرادی که به دنبال طلا بوده اند حال دیگر مسن شده اند. بیت کوین به افراد جوان نشان می دهد که چرا قدیمی ها به دنبال طلا بودند. افراد چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟ مسن که طرفدار طلا بودند، سیستم فاسد ذخیره فدرال را دوست ندارند. افراد جوان ضد سیستم ذخیره فدرال با سرمایه گذاری بر روی طلا، نقره و بیت کوین در واقع باعث می شوند که مردم پولدارتر، باهوش تر و در مقابل ذخیره فدرال که برای وال استریت کار می کند قوی تر شوند."

کیوساکی می گوید که آنچه بیت کوین برای نسل جدید انجام داد مشابه انچه بوده که طلا برای طرفدارانش انجام داده و در واقع اینها همچون ابزاری برای مقابله با سیستم ذخیره فدرال بودند

مقایسه بین طلا و بیت کوین به سال ها قبل بر می گردد. از نظر فنی ، هر دو آنها به یک شکل استخراج می شوند، عرضه آنها محدود است و توسط CFTC کالا در نظر گرفته می شوند. بنا به گفته های کیوساکی این دو دارایی به همراه نقره باعث می شوند تا سرمایه گذاران باهوش تر و ثروتمند تر شوند و قدرت بیشتری هم در مقابله تصمیمات سیستم ذخیره فدرال داشته باشند.

اخیرا تحقیقی انجام شد که نظر آقای کیوساکی درباره اینکه افراد جوان طرفدار بیت کوین هستند و افراد مسن به دنبال طلا هستند را تایید می کند. این تحقیق نشان می دهد که نسل های جوان در حال خرید و یا در فکر خرید رمز ارزهای برتر هستند، در حالی که افراد 65 سال و بیشتر می گویند که طلا خودش را در طول زمان اثبات کرده و مستحق توجه بیشتری است.

علاوه براین آقای چارلز شواب در گزارش سال اخیرش آورده است که افراد جوان ( متولدین میانه دهه 1980 تا دهه 1990( به صورت ویژه ای علاقه مند به تراست بیت کوین گری اسکیل هستند (GBTC). با انجام نظر سنجی مشخص شد که نسل جوان بیت کوین گری اسکیل را به عنوان پنجمین ابزار سرمایه گذاری پر طرفدار انتخاب کرده اند.

نظرکیوساکی درباره بیت کوین

این نویسنده و مفسر پرطرفدار که برای مدت طولانی طرفدار طلا و نقره بوده اکنون به علاقه مندان بیت کوین، این رمز ارز برتر، تبدیل شده است. در ژانویه سال 2020 آقای کیوساکی در مصاحبه ای افراد را تشویق به خرید فلزات گران بها کرد اما گفت که بیت کوین ممکن است از بحران بعدی نتواند جان سالم به در برد.

بیت کوین

رابرت کیوساکی. منبع: پدر پولدار

هر چند که بحران بعدی اندکی بعد از این مصاحبه اتفاق افتاد و نظر آقای نویسنده را دوباره تغییر داد. همه گیری کوید 19 که تبدیل به یک بحران جهانی شد باعث شد تا بیشتر دارایی های مالی ضرر قابل توجهی را داشته باشند و ارزش آنها کم شود.

این در حالی بود که بازارهای بورس بخاطر دولت ها که مقادیر زیادی از ارزهای فیات را چاپ کردند تا با تزریق به آنها دو باره آنها را سرپا کنند دوباره راه افتادند اما بیت کوین جایگاهش را بدون مشکل باز پس گرفت. به این ترتیب کیوساکی هم به سمت این رمز ارز برتر تمایل پیدا کرد و تبدیل به یکی از طرفداران این رمز ارز برتر شد.

ایشان با شاره به زمانی که تریلیون ها دلار به اقتصاد آمریکا وارد شد، به مردم هشدار داد که از نگه داشتن پول دوری کنند چرا که ارزشش را از دست می دهد. او گفت به جای این پول آنها باید بیت کوین بیشتری را ذخیره و جمع اوری کنند. وی معتقد است که بیت کوین، "پول مردم" و طلا، "پول خداست".

مدتی بعد او پیش بینی کرد که طلا در یک سال به 3000 دلار خواهد رسید و این در حالی است که نقره در طی 5 سال به 40 دلار خواهد رسید. جالب اینکه پس از این پیش بینی هم طلا و هم نقره با افزایش ارزش روبرو بوده اند. پیش بینی آقای نویسنده برای بیت کوین بسیار خوش بینانه تر بوده ، او یک افزایش قیمت به 75000 دلار را در طی سه سال برای این رمز ارز دیده است.

روانشناسی پول ؛ از تعریف تا کاربرد آن در زندگی روزمره

آیا می‌خواهیم با پول بیشتر وسایل رفاهی بیشتری را در زندگی خود فراهم کنیم؟ می‌خواهیم بیشتر لذت ببریم یا ….؟! در این مطلب می‌خواهیم با بررسی روانشناسی پول به علت عطش خود برای داشتن آن پی ببریم.

مطمئناً با شناخت پول و روانشناسی پول می‌توانیم مقدار بیشتری از آن را نیز کسب کنیم. پس با ما همراه باشید تا بفهمیم چگونه می‌توانیم در کنار تقویت آگاهی خود نسبت به پول، در نهایت پولدارتر شویم.

پول چیست؟

پول همه چیز است؛ موافقید؟!

ممکن است بعضی از افراد موافقت کامل خود را با این جمله اعلام کنند و برخی نیز به شدت در برابر آن جبهه بگیرند. در کشور ما دو دیدگاه کاملاً متفاوت در مورد پول وجود دارد. دیدگاه اول مربوط به کسانی است که پول را چرک کف دست می‌دانند و هیچ توجهی به آن ندارند. این افراد اگرچه رفع تمام نیازهای زندگی‌شان در گرو پرداخت پول است، اما همچنان اصرار دارند که پول چیز بی‌ارزشی است.

ریشه این باور بیشتر به اعتقادات مذهبی جامعه ما باز می‌گردد که در آن پولدار بودن به معنی دور شدن از معنویات و اخلاق شناخته شده است. دیدگاه دوم مربوط به افرادی است که پول را برابر با همه چیز زندگی‌شان می‌دانند. این افراد احترام ویژه‌ای برای پول قائلند و آن را برتر از هرچیز دیگری در زندگی‌شان می‌دانند. شما جزو طرفداران کدام دیدگاه هستید؟

روانشناسی پول

ممکن است بگویید: «هیچدام! من میانه‌رو هستم. برای پول احترام قائلم، اما آن را همه چیز زندگیم نمی‌دانم؛ چرا که چیزهای با ارزش دیگری نیز در زندگیم دارم. مانند رابطه خوب، سلامتی و …..» این دیدگاه نیز علاوه بر دو دیدگاه دیگر در جامعه ما نسبت به پول وجود دارد اما افرادی که چنین دیدگاهی دارند، در اقلیت قرار دارند.

بنظرتان کدام‌یک از طرز فکرهای فوق در مورد پول بهتر از دیگری است؟ کدام یک می‌تواند پول بیشتری در زندگی ما جاری کند؟ آیا طرز فکر نسبت به پول در روند بدست آوردن آن توسط ما نقش دارد؟

ممکن است بگویید دیدگاه سوم بهتر است. اما ممکن است افرادی با داشتن چنین دیدگاهی، همچنان از نداشتن پول رنج ببرند. این در حالی است که افراد زیادی در جامعه وجود دارند که پول را علف خرس می‌دانند، اما جزو ثروتمندترین زنان جهان نیز هستند.

برعکس این مورد هم وجود دارد. بنابراین ماهیت تعریف چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟ پول برای هرکسی متفاوت بوده و این تعریف نحوه وارد شدن پول به زندگی فرد، نحوه خرج کردن آن و احساس آن فرد نسبت به پول را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

چرا پول مهم است؟

تصور کنید هیچ گونه پولی در جهان وجود نداشته باشد. هیچگونه معامله پولی هم صورت نگیرد. در این صورت مردم مجبور می‌شوند دوباره به مبادله کالا به کالا برگردند. پول یک معیار ارزشمند برای خرید، فروش و فعالیت‌های اقتصادی کوچک و بزرگی است که در دنیای انسان‌ها صورت می‌گیرد.

بدون این واحد مشخص، اقتصاد نمی‌تواند پایه محکمی داشته باشد. به همین خاطر لازم است اهمیت پول در زندگی‌مان را درک کنیم. چرا وقتی رفع تمام نیازهای ما به این معیار وابسته است، باید آن را بی‌ارزش بدانیم؟! اگرچه فرهنگ حاکم بر جامعه ما، این مدل از تفکر را در مورد پول می‌پسندد، اما آموزه‌های اصولی دینی ما اشاره‌ای به بد بدون پول نداشته‌اند.

حالا که به اهمیت پول پی بردیم، بهتر است از این به بعد سعی کنیم همیشه به هر نوع پولی، حتی پول‌های کوچک هم احترام بگذاریم. هرچیزی که زندگی ما را راحت‌تر کند، باید به آن احترام بگذاریم.

داشتن پول چه مزیت‌هایی دارد؟

اگر بخواهیم مزیت‌های پول در آوردن آسان و بی دغدغه را در چند مورد خاص و اساسی خلاصه کنیم، می‌توانیم بگوییم که به‌وسیله پول می‌توانیم مزیت‌های زیر را کسب کنیم:

قدرت

وقتی پول داشته باشید، دیگران بیشتر روی شما حساب می‌کنند؛ چون می‌دانند اگر نیاز داشته باشند، می‌توانند روی قرض گرفتن یا وام گرفتن از شما حساب کنند. البته قدرت تنها به این موارد بستگی ندارد و گزینه‌های بسیاری بیشتری را شامل می‌شود.

اعتبار

وقتی پول دارید، نزد دیگران اعتبار دارید. آن‌ها می‌دانند که هر خدمتی به شما بکنند، دستمزد خود را از شما دریافت خواهند کرد. به همین خاطر هرکاری که بخواهیم، دیگران با کمای میل حاضرند آن را برای ما انجام دهند.

آزادی انتخاب

بسیاری از مواقع به دلیل کمبود بودجه، اجناس ارزانتر را برای خرید انتخاب می‌کنیم که اصلاً هم مورد علاقه ما نیستند. وقتی پول به اندازه کافی داشته باشیم، می‌توانیم هر چیزی که می‌پسندیم را خریداری نماییم و به‌صورت کامل از آزادی انتخاب برخوردار باشیم.

آزادی انتخاب به کمک داشتن پول

شاد کردن دیگران

وقتی در رفع نیازهای اساسی خود مانده‌ باشیم، نمی‌توانیم به خوشحال کردن دیگران فکر کنیم. اما اگر پول زیادی داشته باشیم، می‌توانیم برای عزیزان خود هدیه بخریم و آن‌ها را خوشحال کنیم یا به انسان‌های نیازمند کمک کنیم.

اعتماد به نفس بالاتر

وقتی به هر جایی مراجعه می‌کنیم، بدانیم به مقدار کافی پول داریم، اعتماد به نفس ما نیز بالاتر خواهد بود. قرار گرفتن در موقعیت‌های بالاتر مالی، خود به خود اعتماد به نفس افراد را تا حد زیادی بالاتر می‌برد.

انجام کارهای موردعلاقه

وقتی پول نداریم، مجبوریم برای امرارمعاش به کارهایی مشغول شویم که مورد علاقه ما نیستند. اما اگر پول داشته باشیم، مجبور به انجام هیچ کار اجباری نیستیم. بنابراین می‌توانیم صرفاً به فعالیت‌های موردعلاقه خود مشغول شویم.

مزایای پولدار بودن بینهایت هستند، اما موارد فوق جزو اولین امتیازاتی هستند که در قبال پولدار شدن بدست خواهیم آورد. البته باید این نکته را در نظر داشته چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟ باشید که تحقق موارد فوق به شخصیت انسان‌ها وابسته است.

ممکن است شخصی پولدار هم باشد اما نه به کار موردعلاقه خود مشغول شود، نه هدیه بدهد و نه آزادی انتخاب داشته باشد. موضوع پول و پولدار شدن براساس شخصیت هر فرد فلسفه متفاوتی دارد. اما بهرحال از یک فرد متعادل ثروتمند انتظار می‌رود که تمام این مزایا را کسب کند.

پس چرا می‌گویند پول شادی نمی‌آورد؟

گفتیم که یکی از مزایای پول داشتن، شاد کردن دیگران است. اگر ما از ته دل دیگران را شاد کنیم و شاد کردن عزیزان جزو ارزش‌های برتر زندگی ما باشد، شادی درونی خودمان نیز یکی از مزایای دیگر پولدار بودن خواهد شد.

براساس آخرین تحقیقات صورت گرفته، اگر یک فرد ثروتمند، پول خود را از راه درستی به دست آورده باشد و از ارزش‌های معنوی بالایی نیز برخوردار باشد، پول باعث شادی بیشتر در زندگی او می‌شود.

بنابراین اعتبار این جمله قدیمی که: «پول شادی نمی‌آورد!» زیر سوال می‌رود. در واقع شاد بودن یا نبودن یک نفر به اعتقادات شخصی وی وابسته است.

اگر باورهای مناسبی در مورد پول داشته باشید، وجود آن می‌تواند شادی بیشتر را وارد زندگی‌تان کند. اما اگر باورهای محدود کننده‌ای داشته باشید، نه تنها پول، بلکه هیچ چیز دیگری نمی‌تواند شادی درونی شما را تضمین کند.

آشنایی با روانشناسی پول

روانشناسی پول دقیقاً چیست؟

روانشناسی پول بحثی کاملاً علمی و جهانی در مورد پول است که مطالعه آن می‌تواند باعث شود دیدگاه بسیار عمیقی در مورد آن بدست بیاوریم. در روانشناسی پول همه چیز به طرز فکر انسان‌ها و رابطه ایشان با جنبه‌های مختلف زندگی‌شان مربوط می‌شود.

براساس تحقیقات 75 ساله‌ای که روی دلیل شادی در زندگی افراد صورت گرفته است، نتیجه حاکی از آن است که اصلی‌ترین دلیل شادی یک انسان، در روابط درست وی نهفته است. در واقع این کیفیت روابط ما هستند که خوشبختی و رضایت حقیقی را برای ما رقم می‌زنند.

رابطه با خدا، رابطه با خانواده، رابطه با دوستان، رابطه با همکاران، رابطه با شغل، رابطه با جامعه و رابطه با پول جزو روابطی هستند که هر انسانی در زندگی خود تجربه می‌کند.

چطور باید راجع به پول فکر کنیم تا پولدار شویم؟

چگونه پولدار شویم

چرا پولدارها پولدارتر میشوند، فقرا فقیر تر؟

این مسئله جدی نه تنها امروزه بلکه در زمان حکومت بابل قبل از میلاد مسیح نیز وجود داشت… بعضی افراد که ثروتمند هستند، ثروتمندتر میشوند و بعضی مردم که فقیر هستند روز به روز فقیرتر میشوند.

تا به امروز نظریات مختلفی راجع به دلیل این مسئله داده شده که اگر بخواهیم صادق باشیم تمام آنها بر یک ریشه و هسته اصلی تکیه میکنند : طرزفکر و نگرش این افراد

چون «مسئله اصلی پول نیست !» این عنوان کتاب یکی از برجسته ترین مدرسان ثروت آفرینی دنیا یعنی باب پراکتور است؛ مردی که سمینارهای “ثروتمند زاده شده ای“-اش به مدت 5 سال به مدت بهترین سمینار آمریکا از سوی مخاطبین آن انتخاب شد.

چرا مسئله اصلی پول نیست؟
به عقیده باب پراکتور، پول چیزی به جز کاغذی که از انرژی تشکیل شده نیست. شما زمانی که پول را آتش میزنید کاغذ تبدیل به دود میشود و در فضای اتاق پخش میشود چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟ و این یعنی پول ترکیبی از انرژی هایی است که جذب میکنیم.

اینکه چرا و چطور پول جذب کنیم را در مقالات قبلی (اینجا و این مقاله) به صورت کامل و اختصاصی برایتان شرح دادیم اما در این مقاله میخواهیم یکی از مهم ترین فاکتورهای ثروت آفرینی اشاره کنیم : طرزفکر شما نسبت به پول !

  • پولدارها افراد خبیث یا دزد هستند؟
  • پول زیاد باعث اختلاف در زندگی زناشویی میشود؟
  • کودکان افراد پولدار لوس و بی عرضه هستند؟
  • برای پولدار شدن حتما باید سر یکی دیگر را کلاه گذاشت؟

اگر پاسختان به چند پرسش از پرسش های بالا مثبت بود؛ به احتمال 99% شما در وضعیت مالی بدی قرار دارید و هرکاری میکنید وضعیت تان بهتر شود آب از آب تکان نمیخورد، اینطور نیست؟

مشکل کجاست؟
زمانی که ما نسبت به موضوعی طرزفکر خاص و انتخاب شده ای داریم، اغلب اوقات بدون آنکه راجع به آن موضوع فـــکر کنیم، تصمیم میگیریم… (این جمله ارزش 10 بار خواندن را دارد)

این یعنی، به زبان ساده : اگر طرزفکر شما نسبت به پول مثبت باشد، شما اغلب اوقات حول مسائل مالی و مربوط به آن تصمیماتی میگیرید که احساس تان را راجع به طرزفکرتان تقویت کنید.

رابرت کیوساکی

یک مثال ساده؛
شما باور داری دوست تان به شما دروغ میگوید (یک طرزفکر ایجاد شده)
هربار که با او معاشرت میکنید این احساس شما بیشتر میشود چون علائمی از او میبینید که مطمئن میشوید او به شما دروغ میگوید (احساس تان طرزفکرتان را تقویت میکند) و سرانجام بر سر مسائل جزئی دعوایی بزرگ میکنید و او را ترک میکنید (بر صحت طرزفکرتان مهر تایید زده میشود)

اما، مشکل اینجاست که هیچ مدرک واقعی و اصلی از دروغگویی او ندارید، هرآنچه را که فکر میکنید فقط احـــساس کردید ! شاید راجع به مسائل مختلف تان نیز همچین اتفاقی افتاده باشد. برای مثال، رئیسی که احساس میکنید میخواهد از شما کار بکشد، مشتری که احساس میکنید میخواهد سر شما را کلاه بگذارد و …

به طور خلاصه؛
طرزفکر شما حول مسائل مختلف، بدون آنکه شما بدانید، زندگی واقعی تان را شکل میدهد.
و این یعنی یک خبر بد : بسیاری از طرزفکرهای شما فقط و فقط سد واقعی ثروتمند شدن شما هستند…
و این یعنی یک خبر خوب : شما این شانس را دارید امروز به کمک این مقاله طرزفکرتان را نسبت به مسائل مالی تغییر دهید و پول را چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟ وارد زندگی تان کنید.

طــــرزفکرتــان را تغییـر دهیـــد،
تا زندگی تان متحول شود.

چگونه پولدار شویم : 7 طرز فکر فوق العاده برای پولسازی

اما این مقاله؛
میخواهیم در این مقاله به شما چند طرزفکر باارزش، مفید و پولساز معرفی کنیم !
شما با داشتن این طرزفکرها و جایگزین آنها با طرزفکرهای قدیمی و سد راه پولی میتوانید کم کم افزایش جریان پولی را به زندگی تان احساس کنید.

شما پس از خواندن این مقاله احساس خواهید کرد فرصت های پولسازی، کسب درآمد و ثروت آفرینی در زندگی تان بیشتر شده اند و هر روز پیشنهادهای همکاری بیشتری دریافت میکنید، مشتری هایتان افزایش پیدا میکند و از وضعیت مالی تان راضی خواهید بود.

فقط و فقط با تغییر و جایگزین طرزفکرهای فعلی تان با طرزفکرهایی که در ادامه میخوانید.
این مقاله برای تمام کسانی که در زندگی مشکلات مالی دارند و احساس میکنند پول کافی وارد زندگی شان نمیشود به شدت توصیه میشود.

آماده بازگشایی دریچه پولی به زندگی تان هستید؟ شروع کنیم…
در ادامه شما طرزفکرهایی میخوانید که پس از جایگزین آن با طرزفکرهای فعلی تان، جریان پولی زندگی تان را افزایش میدهند؛ نحوه جایگزینی آنها را نیز میتوانید از این مقاله بخوانید.

این حیوانات با ثروت‌های افسانه‌ای زندگی می‌کنند

این حیوانات با ثروت‌های افسانه‌ای زندگی می‌کنند

انسان ها معمولا از طروق مختلف کسب درآمد می کنند برخی از افراد ارث هنگفتی به دست می آورند برخی دیگر از طریق راه انداختن کسب و کاری کسب درآمد می کنند ولی در اینجا می خواهیم در مورد حیوانات خانگی صحبت کنیم که ثروت هنگفتی به دست آورده اند و زندگی لاکچری ای را می گذرانند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از شوبیزشیت ، در دنیا امروز حیوانات خانگی بسیاری هستند که ثروت آن ها سر به فلک می کشد و این ثروت را از طرق مختلف به دست‌ آورده اند . این فهرست

در فهرست ثروتمندترین حیوانات خانگی جایگاه اول به یک ژرمن شپرد می رسد که در آلمان زندگی می کند و سومین وارث یک خانواده ثروتمند است که اولین بار جد او ۱۰۶ میلیون دلار از صاحبش به ارث برد و صاحب کنونی اش با سرمایه گذاری این پول رقم آن را به نزدیک به ۴۰۰ میلیون دلار رساند.

جایگاه دوم ثروتمندترین حیوانات خانگی به گربه بداخلاقی می رسد که نزدیک به ۱۰۰ میلیون دلار ثروت دارد؛ برخی از حیوانات خانگی از طریق ارث کسب درآمد می کنند و برخی دیگر از طریق کار پول در می آرورند و این گربه از این قشر حیواناتی است که ه کمک یک صاحب باهوش توانست کسب درآمد کند و به خاطر بداخلاق بودن و رفتارهای عجیبش توانست حتی در فیلم های بسیاری نقش آفرینی کند.

در خیلی از مواقع حیوانات خانگی افراد ثروتمند نیز ثروتمند می شوند به عنوان مثال در جایگاه سوم این فهرست گربه تیلور سوئیفت قرار گرفته است که ثروتش ۹۷ میلیون دلار است.

این گربه یک صفحه در اینستاگرام دارد که دنبال کننده های بسیاری دارد و بر همین اساس در گرفتن تبلیغات و کسب درآمد بسیار فعال است و از این طریق توانسته است نزدیک ۱۰۰ میلیون دلار پول به دست آورد.

سگ های اپرا وینفری به چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟ تنهایی نزدیک ۳۰ میلیون دلار ثروت دارند و توانستند در جایگاه چهارم این فهرست قرار بگیرند. اپرا وینفری که ثروتمندترین زن دنیا است ۵ سگ دارد که ثروت آنها از طریق صاحبشان به آن ها داده شده است.

برای این که حیوانی به این فهرست راه پیدا کند لازم نیست حتما سگ یا گربه باشد در اینجا جایگاه پنجم این فهرست به یک خروس اختصاص داده شده است.

این خروس برای زن و شوهری بوده است که هیچ بچه ای نداشته اند و تمام ثروت آنها به این خروس به ارث رسیده است. ثروت این خروس ۱۵ میلیون دلار است که همه آن به یک موسسه خیریه اهدا شده است.

جایگاه ششم این فهرست دوباره به یک گربه اختصاص یافته است، توماسینو نام گربه ای است که در کوچه های ایتالیا زندگی فقیرانه ای داشته است اما روزی توسط یکی از زنان بیوه و ثروتمند ایتالیا پیدا می شود و در خانه وی جای می گیرد و پس از مرگ زن نزدیک به ۱۳ میلیون دلار ثروت به او به ارث می رسد.

جایگاه هفتم این فهرست نیز دوباره به یک گربه اختصاص یافته است اسم این گربه بلکی است که ۱۲.۵ میلیون دلار ثروت دارد این گربه عضوی از یک خانواده ثروتمند انگلیسی بوده است که زمانی که وارث خانواده می میرد کل ثروتش را برای گربه اش می گذارد و به فرزاندن او پولی به ارث نمی رسد.

در جایگاه هفتم این فهرست سگی با نام کانچیتا قرار گرفته است ثروت این سگ نیز از طریق ارث به او رسیده است ولی این اتفاق در حالی میافتاد که صاحبان آن هنوز نمرده اند و خانه ای به ارزش سه میلیون دلار برای او خریده اند و ۸.۳ میلیون دلار نیز پول در حساب بانکی اش دارد.

در جایگاه هشتم این فهرست خرسی قرار گرفته است که ثروتش را از طریق کار به دست آورده، این خرس در فیلم های بسیاری نقش آفرینی کرده است و از این طریق توانسته است نزذیک به ۶ میلیون دلار کسب درآمد کند.

و در نهایت جایگاه دهم ثروتمندترین حیوان خانگی دنیا به یک سگ اختصاص پیدا کرده است، ثروت این سگ ۵ میلیون دلار است. صاحب این سگ بتی ماریون وایت لادن بازیگر، کمدین، نویسنده آمریکایی است که ۵ میلیون دلار برای سگش کنار گذاشته است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.