۶ ابزار کاهنده نوسان در بورسها
(تصویر شماره 1)
(تصویر شماره 2)
از مهم ترین ابزار های مالی که برای جلوگیری از ابرنوسان در بازارهای سرمایه به کار می روند، بیمه سازی، صندوق های سرمایه گذاری، معاملات دوطرفه، فروش تعهدی، استفاده از اختیار معامله و قرارداد های آتی و وثیقه گذاری است که پژوهشکده امور اقتصادی به تشریح سازوکار هر یک پرداخته است.
Untitled-1
با توجه به تجربیات دو سال گذشته سهامداران و البته سیاستگذاران در تالار شیشه ای، لزوم استفاده از ابزار های مختلف برای کاهش تنش ها و نوسانات بازار سرمایه ضروری به نظر می رسد. در این راستا پژوهشکده امور اقتصادی وزارت اقتصاد در پژوهشی که به همت محمد برزوئی لموکی انجام شده، به معرفی ابزارهای بازار سرمایه برای کاهش تنش ها و نوسانات بازار پرداخته و در ادامه چگونگی ایجاد ساختار منسجم درخصوص استفاده از این ابزار ها برای کاهش نوسانات بازار را بررسی کرده است.
به طور کلی، ابزار های مالی در بازار های مالی دنیا نقش بسیار پررنگ و ویژه ای دارند، به طوری که با وجود این ابزار ها، نوسانات و تنش ها تا حدود زیادی قابل کنترل می شوند. مهم ترین ابزار های مالی موجود که برای کاهش نوسانات بازار سرمایه به کار می روند عبارت است از: مصون سازی یا بیمه کردن (Hedging)، صندوق های سرمایه گذاری، معاملات دوطرفه، فروش تعهدی، استفاده از اختیار معامله (Option) و قرارداد های آتی (futures) و وثیقه گذاری. در پژوهش حاضر، برای شناسایی و انتخاب مناسب ترین ابزاری که در بازار سرمایه ایران قادر است تا بیشترین کارآیی را برای کنترل نوسانات فراهم آورد، شاخص های مهم و موثر معرفی و تعیین شده است. این شاخص ها عبارتند از: قابلیت مدیریت حرفه ای دارایی، نقدشوندگی، حفظ اصل سرمایه، بازدهی متناسب با ریسک، قابلیت کسب سود در شرایط ناپایدار و قابلیت محدودکردن زیان در شرایط ناپایدار.
ابزارهای مالی موجود برای کاهش نوسان بازار سرمایه
بازیگران بازارهای اقتصادی و سرمایه گذاری همواره با ریسک ها و مخاطرات ناشی از نوسانات بازار مواجه هستند. این نوسان و عدم اطمینان از وضعیت آینده، گاه باعث زیان های شدید به این بازیگران و حتی خروج آنها از بازار و عدم رغبت سایرین به ورود به این عرصه می شود. فعالان بازار از دیرباز به دنبال یافتن راهکار هایی برای مدیریت ریسک و ایجاد آرامش خاطر در پی وقوع نوسانات و التهابات بازار بوده اند. بازار سهام ایران به دلیل نبود یا کمرنگ بودن ابزارهای مالی همچون آپشن، فیوچرز، آتی و امثال آن بازاری پرریسک و تک جهت است، در واقع بازار سهام با رشد قیمت ها سود را تجربه می کند و با سقوط قیمت ها راهی جز نزول ندارد. درحالی که شاید با وجود ابزارهای جدید مالی و ریسک بالای بازار و نوسانات آن باعث شده که نه تنها سرمایه گذار خارجی، بلکه سرمایه گذاران داخلی هم اقبال لازم و پرشوری به بازار نداشته باشند.
بازار سرمایه بدون ابزار هایی شبیه ابزار مشتقه معنی و مفهوم واقعی بازار را ندارد و سرمایه گذاران خارجی تصویری از بازار بدون ابزار مشتقه ندارند که بتوانند وارد آن بازار شوند. لازمه فعال بودن ابزارهای مالی، فراهم بودن زمینه لازم برای هریک از این ابزارهاست که در سال های اخیر تا حدود زیادی به آن توجه شده و فعالیت های خوبی در این زمینه صورت گرفته است.
این ابزارهای مالی در بازارهای مالی دنیا نقش بسیار پررنگ و ویژه ای دارند، به طوری که با وجود این ابزارها، نوسانات و تنش ها در آن بازارها تا حدود زیادی قابل کنترل هستند.
1- مصون سازی یا بیمه کردن Hedging: کلمه Hedging در فرهنگ لغت یعنی «مصون سازی» و در بازار های مالی، به معنای مصون سازی یا بیمه کردن سرمایه از زیان های احتمالی است. هجینگ تنوعبخشی و هج بودن (Hتنوعبخشی و هج بودن (Hedge) edge) سرمایه گذاری در بازار های مالی عبارت است از: به کارگیری استراتژی مناسب با استفاده از ابزار های خاص برای جبران زیان ناشی از هرگونه حرکت پیش بینی نشده قیمت. در واقع هجینگ به معنای گرفتن یک موقعیت به منظور جبران ریسک نوسانات آتی قیمت است. هجینگ نوعی استراتژی معاملاتی است و معمولا توسط معامله گران حرفه ای مورد استفاده قرار می گیرد. تکنیک های مصون سازی به طور کلی شامل استفاده از ابزار های مالی پیچیده شناخته شده به عنوان مشتقات استراتژی معاملاتی است که بیشتر در بازار های Option و Futures به کار گرفته می شوند. نحوه عملکرد این ابزار با یک مثال قابل شرح است. با فرض خرید سهام یک شرکت و خوش بینی نسبت به آینده این شرکت، ممکن است در مورد زیان های کوتاه مدت در صنعت نگرانی وجود داشته باشد. برای محافظت از سقوط احتمالی سهام آن شرکت می توان یک گزینه قرار داده شده (مشتق) در شرکت را خریداری کرد که اجازه می دهد در یک قیمت خاص (قیمت اعتصاب) سهام نقد شوند، لذا اگر قیمت ها به زیر قیمت اعتصاب بروند و سقوط کنند می توان از این گزینه بیمه ای استفاده کرد و از زیان گریخت.
2- صندوق های سرمایه گذاری: در بازار های توسعه یافته اوراق بهادار، به دلیل پیچیدگی فرآیند تصمیم گیری برای سرمایه گذاری بر روی این اوراق و افزایش چشمگیر حجم و سرعت گردش اطلاعات و تخصصی شدن فعالیت ها، استقبال از سرمایه گذاری های جمعی به ویژه در قالب انواع صندوق های سرمایه گذاری، در سال های اخیر از رشد روزافزونی برخوردار بوده است. صندوق های سرمایه گذاری، به عنوان ابزاری برای تنوع بخشی، حفاظت و تجمیع دارایی ها شناخته شده و با اقبال گسترده عموم و اهل حرفه همراه شده است. حجم روزافزون دارایی های سرمایه گذاری شده در این صندوق ها به شدت در حال تنوعبخشی و هج بودن (Hedge) افزایش است، در واقع صندوق های سرمایه گذاری یکی از ابزار های موجود در بازار سرمایه هستند که امکان سرمایه گذاری غیرمستقیم در بازار سرمایه را فراهم می آورند و برای افرادی که دارای دانش و اطلاعات مالی کمتری هستند، مناسب است. صندوق سرمایه گذاری، شرکتی است که وجوه سرمایه گذاران مختلف را جمع آوری، آن را در سهام، اوراق قرضه، ابزار های کوتاه مدت بازار پول، سایر اوراق بهادار یا دارایی ها یا ترکیبی از این موارد، سرمایه گذاری کرده و پرتفوی مناسبی تشکیل می دهد. هر سهم صندوق سرمایه گذاری، بیانگر مالکیت نسبی سرمایه گذار از منابع صندوق و سودی است که از آن منابع عاید وی می شود. صندوق های سرمایه گذاری از نهاد های مالی فعال در بازار سرمایه هستند که فعالیت اصلی آنها سرمایه گذاری در اوراق بهادار است. این صندوق ها با استفاده از وجوه سرمایه گذاران، در مقیاس بزرگ سرمایه گذاری می کنند و به دنبال کسب بازدهی مناسب برای سرمایه گذاران صندوق هستند. سرمایه گذاران یا دارندگان واحد های سرمایه گذاری صندوق به نسبت سهم یا میزان سرمایه گذاری خود در صندوق، در سود و زیان آن شریک می شوند. صندوق های سرمایه گذاری را می توان به 3نوع متفاوت (بر اساس عملکرد- بر اساس پرتفوی- بر اساس مالکیت) طبقه بندی کرد. عملکرد سرمایه گذاری با 2 رکن ریسک و بازدهی مورد ارزیابی قرار می گیرد و همواره بیشترین بازدهی با توجه به سطح مشخصی از ریسک، معیاری مناسب برای سرمایه گذاری است.
هدف اساسی صندوق های سرمایه گذاری، بیشینه کردن دارایی های تحت مدیریت خود در طول زمان است. صرفه جویی در زمان، مدیریت حرفه ای و تخصصی، تقسیم هزینه ها بین سرمایه گذاران و کاهش ریسک از مزایای صندوق های سرمایه گذاری و در نقطه مقابل کاهش کنترل سرمایه گذار بر سبد دارایی خود و نداشتن حق رای در مجامع شرکت ها نیز از معایب صندوق های سرمایه گذاری محسوب می شوند.
3-معاملات دو طرفه: بازار دوطرفه به بازاری گفته می شود که سهامداران آن زمانی که انتظار اصلاح یا افت قیمتی یک سهم را دارند، می توانند فروش استقراضی انجام دهند، یعنی بدون اینکه سهمی داشته باشند، می توانند آن را به فروش برسانند و متعهد شوند که در زمانی مشخص در آینده سهم آن شرکت را خریده و به قرارداد عمل کنند، در مقابل بازار یک طرفه بازاری است که فعالان آن بازار تنها در زمان رشد قیمت ها امکان کسب بازده از آن بازار را دارند و در ریزش قیمت ها در بهترین حالت ممکن می توانند به موقع شناسایی سود کنند و متحمل زیان نشوند. در بازار یک طرفه مانند بورس ایران به دلیل فضای تورمی، سهامداران علاقه ای به فروش دارایی خود با زیان ندارند و حاضرند مدت ها سهام را نگهداری کنند تا سرانجام با افزایش قیمت سهام از زیان خارج شوند. این مساله باعث می شود تا از لحاظ نموداری شیب رشد قیمت ها و اصلاح قیمت ها متفاوت باشد و همین موضوع کارآیی برخی از ابزار های تحلیل تکنیکال را در بورس ایران به صفر می رساند. دوران رونق، بورس همواره با بازدهی خوبی همراه بوده است. رشد نقدینگی در سطح جامعه و سرازیر شدن آن به سمت بورس با توجه به عمق پایین این بازار منجر به رشد های چند برابری در قیمت برخی سهام بازار می شود. بازار یک طرفه باعث می شود تا به تعادل رسیدن بازار به تاخیر افتاده و برخی سهام دچار حباب های سنگین شود. در چنین شرایطی تحلیل نقشی کم رنگ تر به خود گرفته و سهام مختلف صرفا به خاطر ورود نقدینگی رشد قیمتی را تجربه می کنند و نه ارزش ذاتی. این در حالی است که فراهم کردن بستر بازار دوطرفه می تواند مزایای زیادی را نصیب بازار سهام و فعالان آن کند. این مزیت ها را می توان در افزایش شدید نقدشوندگی، کارآ شدن ابزار تحلیل تکنیکال، جلوگیری از ایجاد حباب در بازار و سهام شرکت ها، پررنگ شدن نقش تحلیل در تصمیمات سرمایه گذاری و امکان کسب بازدهی در ریزش بازارها خلاصه کرد.
4- فروش تعهدی: در این روش معامله گر با پیش بینی کاهش قیمت یک سهم آن را به صورت استقراضی فروخته و سپس پس از کاهش قیمت مدنظر سهم را بازخرید کرده و از اختلاف قیمت آن سود می برد. در روش استقراضی، رابطه میان فروشنده و مالک اوراق بهادار به شکل استقراض تعریف می شود. بدین صورت که فروشنده با قرض کردن اوراق بهادار از مالک و پرداخت بهره از پیش توافق شده، به فروش اوراق بهادار در بازار و پیاده سازی استراتژی معاملاتی خود اقدام می کند. یکی از مهم ترین مزایای فروش تعهدی افزایش تحلیل در بازار سرمایه است. در فروش تعهدی سرمایه گذار انتظار دارد قیمت یک سهم در یک بازه زمانی مشخص کاهش پیدا کند، بنابراین با هدف کسب سود از این کاهش قیمت، به فروش سهم تحت مالکیت شخص دیگری اقدام کرده و با کاهش قیمت و بازخرید آن، از تفاوت قیمت فروش و بازخرید سود می کند.
5- اختیار معامله (Option) و قرارداد های آتی (fiutures) : امروزه در بازار های معتبر سرمایه در دنیا، قرارداد های آتی (futures) و اختیار معامله (Option) به عنوان ابزار های مدیریت ریسک از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند و به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند.
در این گونه بازار ها، معامله گران حرفه ای با بهره گیری از قابلیت های منحصربه فرد این ابزار ها، به کنترل بسیار خوبی بر روی سرمایه گذاری خود دست یافته اند. آگاهی و شناخت از این گونه ابزار ها و در نهایت تعریف و به کارگیری آنها در بازار سرمایه ایران، به بازیگران این بازار نیز امکان کنترل بهتر بر سرمایه گذاری خود و به دنبال آن آرامش خاطر بالاتر از ورود و فعالیت در بازار خواهد داد.
اختیار معامله (Option)، قراردادی است که به خریدار آن، اختیار (و نه اجبار) خرید یا فروش یک دارایی معین را در قیمت تعیین شده تا یک زمان مشخص اعطا می کند. قرارداد آتی (fiutures) قراردادی است که فروشنده متعهد می شود بر اساس آن، در سررسید معین، مقدار مشخصی از کالای تعیین شده را به قیمتی مشخص بفروشد و در مقابل خریدار متعهد می شود کالا را با مشخصات تعیین شده، خریداری کند. قرارداد آتی به افراد این امکان را می دهد که اقدام به خرید کالایی کنند که در حال حاضر تصمیم به تحویل گرفتن آن ندارند و وجه آن را نیز در زمان تحویل پرداخت کنند. همچنین افراد می توانند کالایی که اکنون مالک آن نیستند را بفروشند و در آینده آن را به خریدار تحویل داده و کسب سود کنند. طراحی و ایجاد قراردادهای آتی برای دستیابی به اهداف و انتظاراتی بوده است تا بتواند بر اساس انتظارات افرادی که تمایل به فعالیت در بازار سرمایه با اهداف خاص دارند، گزینه های متنوعی ایجاد کند. پوشش ریسک، استفاده از اهرم مالی، نقدشوندگی بالای معاملات و تضمین معاملات توسط اتاق پایاپای از جمله مزایای استفاده از قراردادهای آتی است.
6-وثیقه گذاری: در سال 1389 دستورالعمل وثیقه قرارگرفتن سهام تصویب شد، یعنی افرادی که به وام احتیاج دارند می توانند سهام خود را به عنوان وثیقه جهت ضمانت بازپرداخت بدهی ها نزد بانک ها قرار دهند.
ETF بیت کوین به زبان ساده؛ با برترین صندوقهای قابل معامله بیت کوین آشنا شوید
صندوق قابل معامله ترجمه عبارت (Exchange Traded Fund (ETF است و سبدی از داراییهای مختلفی است که می توانند به انواع مختلفی وجود داشته باشند. به عنوان مثال این سبد ممکن است شامل سهام، اوراق قرضه، کالا، فلزات گرانبها و یا رمزارزها باشد. صندوقهای ETF را میتوان در بازار بورس به راحتی مثل یک سهام به خرید و فروش رساند.
آنچه ETF را برای بسیاری جذاب میکند امکان تنوع بخشی در سبد سرمایه است. علاوه بر این قابل معامله بودن آنها در بازارهای بورس هم دلیل دیگری است که بسیاری به سمت صندوقهای قابل معامله متمایل میشوند.
اگر علاقمند به سرمایه گذاری در داراییهای مختلفی باشید و چندان مایل به خرید و فروش دائمی این داراییها و پرداخت کارمزد معاملات نیستید؛ صندوقهای قابل معامله گزینه جذابی برای شما خواهند بود.
به عنوان مثال اگر بخواهید سهمی از کل بازار اوراق بهادار ایالات متحده را داشته باشید؛ میتوانید در یکی از صندوقهای ای تی اف شرکت ونگارد سرمایه گذاری کنید. صندوق قابل معامله ونگارد شامل ۴۰۲۵ اوراق سهام مختلف است و این صندوق عملکرد یا اصطلاحا پرفورمنس کل بازار سهام ایالات متحده را دنبال میکند.
نباید فراموش کرد که برای اشخاص، مدیریت چندین هزار سهام مختلف، عملا کاری غیرممکن است اما با ETF میتوان سهمی از انواع داراییها را زیر چتر یک سبد نگه داشت و طبیعتا با رشد و کاهش هرکدام از داراییها ارزش سرمایه شما نیز تغییر خواهد کرد.
این جنبه از صندوقهای قابل معامله، از جهاتی بسیار شبیه به کاریست که شرکتهای مدیریت سرمایه با استراتژی منفعل (Passive Investing Strategy) انجام میدهند. این موسسات، سهامهای معینی را خریداری و دنبال میکنند و لیست این سهامها را به شکل یک شاخص (Index) برای صندوق سرمایه گذاری خود تعریف میکنند. به عنوان مثال صندوق شاخصی رمزارز CRYPTO20 Index Fund با استفاده از استراتژی منفعل و همینطور بهره مندی از روش ها و پارامترهای وزن دهی به یک سبد سرمایه گذاری، تا حدود بسیار زیادی همانند صندوق های ETF مدیریت می شود.
اما صندوق قابل معامله بیت کوین چیست و چه تفاوتی با صندوقهای سرمایه گذاری دیگر دارد؟
صندوق قابل معامله بیت کوین چیست؟
صندوق قابل معامله بیت کوین درست مانند دیگر صندوقهای ای تی اف موجود در بازار اوراق بهادار است؛ با این تفاوت که به جای دنبال کردن قیمت اوراق بهادار یا فلزات گرانبها، قیمت بیت کوین را دنبال میکند.
جالب است بدانید که در حال حاضر صندوقهای فعال ای تی اف بیت کوین لزوما در رمزارز بیت کوین سرمایه گذاری نمیکنند و در بحثهای مالی و نگرش صندوق با یکدیگر تفاوت اساسی دارند.
تفاوت صندوق های ای تی اف بیت کوین با یکدیگر
به طور ساده تفاوت اصلی صندوقهای قابل معامله بیت کوین را میتوان در دو دسته کلی بیان کرد:
۱- برخی از این صندوقها قیمت جهانی بیت کوین را در بازار اسپات (Spot) بیت کوین را دنبال کرده و برخی دیگر دنبالهرو قیمت بیت کوین در قراردادهای آتی یا بازار فیوچرز هستند.
۲- برخی از این صندوقها به صورت مستقیم بیت کوین را خریداری نمیکنند و در پورتفوی آنها بیت کوین وجود ندارد؛ اما بعضی از این صندوقها به صورت مستقیم اقدام به خرید و نگهداری بیت کوین در صندوق خود میکنند.
معرفی برخی صندوق های ای تی اف بیت کوین
BITO – ProShares Bitcoin Strategy ETF
صندوق ای تی اف پرو شیرز (ProShares ETF (BITO اخیرا موفق به کسب مجوز فعالیت از کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا شده است. نکته مهم در مورد این صندوق این است که در آن بیت کوین به صورت یک رمزارز، خرید و فروش یا نگهداری نمیشود بلکه این صندوق در پی قراردادهای آتی یا فیوچرز بیت کوین است. بر اساس اعلان این صندوق، آنها به طور مستقیم نه بیت کوین نگهداری میکنند و نه بر روی این رمزارز سرمایه گذاری کردهاند.
کارمزد این صندوق ۰.۹۵% بوده که به نسبت سایر انتخابها برای شهروندان ایالات متحده، به صرفهتر است. قبول و کسب مجوز این صندوق از سوی کمیسیون بورس و اوراق بهادار تنوعبخشی و هج بودن (Hedge) آمریکا (SEC) موضوع مهمی است چرا که احتمالا راه را برای دیگر شرکتها و محصولات مالی مشابه هموار خواهد کرد.
GBTC – Grayscale Bitcoin Investment Trust
صندوق سرمایه گذاری گری اسکیل یکی از قدیمیترین صندوقهایی است که امکان بهره مندی از حرکات قیمتی بیت کوین را برای سرمایه گذاران فراهم کرده است. با این وجود به دلیل سختگیریها و قوانین دست و پا گیر کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، این صندوق هنوز موفق به ارائه محصول خود به صورت یک صندوق ETF نشده است. محصول این صندوق شبیه به ای تی اف بوده اما با ریسک بسیار بالایی همراه است و تنها به سرمایه داران معتبر ارائه شده و جذب سرمایه آن نیز به صورت خصوصی انجام میشود.
پس از موفقیت صندوق ProShares در دریافت مجوز، این شرکت خبری در راستای اقدام برای دریافت مجوز را منتشر کرده است.
BITW – The Bitwise 10 Private Index Fund
صندوق بیت وایز یکی از قدیمیترین صندوقهای کریپتویی است که کار خود را از سال ۲۰۱۷ آغاز کرده است. داراییهای این صندوق کاملا به طور سرد نگهداری و دارای بیمه اند. همان طور که از نام صندوق مشخص است؛ در این صندوق تنها ۱۰ رمزارز اول از نظر حجم بازار مدیریت شده و صلاحیت خرید و نگهداری هر کدام از این ارزها با روشهای سختگیرانهای مورد بررسی قرار میگیرد.
سرمایه گذاران میتوانند به کمک روش سنتی حسابهای بروکری یا حسابهای کارگزاری، سهمهای این صندوق را خریداری کنند. سرمایهگذاران معتبر نیز میتوانند به صورت مستقیم و در موقعیتهای خصوصی به سهام این صندوق دسترسی پیدا کنند. کارمزد این صندوق % ۲.۵ بوده و میزان دارایی آن بیش از یک میلیارد دلار تخمین زده میشود.
BTCE – BTCetc Physical Bitcoin ETC
در یک نگاه صادقانه BTCE تنها صندوقی است که واقعا ETF بیت کوین محسوب میشود. این صندوق در کشور آلمان و به لطف قوانین متفاوت نسبت به ایالات متحده آمریکا، با پشتوانه بیت کوین اداره میشود. این صندوق دارای کارمزد ۲% است و دارایی تحت مدیریت آن بیش از ۱ میلیارد دلار ارزش دارد.
CXBTF – Bitcoin Tracker One
بیت کوین ترکر وان تنها در بازار های خارج از صرافی یا OTC در دسترس است. این صندوق کار خود را در سال ۲۰۱۵ و در Nasdaq استکهلم آغاز کرده است. این صندوق تا سال ۲۰۱۸، تنها با کرون سوئد در دسترس بود اما در سال ۲۰۱۸ خرید آن با دلار آمریکا هم امکان پذیر شده است. این صندوق هم ساختاری مانند صندوق سرمایه گذاری گری اسکیل دارد بنابراین با ریسک زیادی برای سرمایه گذاران همراه است.
BTCC – Purpose Bitcoin ETF
صندوق ای تی اف BTCC یکی از صندوقهای تازه کار در کشور کانادا است که در سال ۲۰۲۱ کار خود را آغاز کرده است. بد نیست بدانید که این صندوق در هفته اول عرضه حدود ۵۰۰ میلیون دلار دارایی جذب کرده است که این رقم در نوع خود بینظیر است. این ای تی اف کارمزد %۱ دریافت میکند.
دلایل استفاده از صندوق قابل به معامله به جای خرید دارایی
با مرور آنچه گفتیم این سوال به وجود میآید که با توجه به همه مسائل؛ چرا عدهای به جای خرید دارایی دست به خرید ای اف تی میزنند؟
دلایل مختلفی برای خرید ETF یک دارایی به جای خود دارایی وجود دارد:
- گاهی خرید یک دارایی برای افراد یا شرکتها به دلایل مختلفی امکانپذیر نیست و آنها میتوانند با خرید صندوق قابل معامله آن دارایی از تحرکات قیمتی آن عقب نماند.
- در ایالات متحده با توجه به قوانین SEC و ممنوعیت خرید بیت کوین برای شرکتها، صندوقهای سرمایه گذاری و صندوقهای پوشش ریسک(Hedge funds) یکی از راههای ورود به بازار ارزهای دیجیتال، صندوقهای ETF است.
- برخی سرمایه گذاران به دلایلی مایل نیستند به عنوان نگهدارنده رمزارز شناخته شوند و با این وجود نمیخواهند از بازار بیت کوین نیز جا بمانند. این افراد نیز در ETF بیت کوین سرمایه گذاری میکنند.
- عدهای ترجیح میدهند پروسه خرید یا فروش و به طور کلی نگهداری ایمن بیت کوین را از سر باز کرده و با سرمایه گذاری در صندوق ای تی اف خیالشان را از این بابت راحت کنند.
- از دیگر انگیزههای سرمایه گذاری در ETF هزینه کارمزد نسبتا ناچیز آن به نسبت خرید و فروش واقعی یک دارایی بابت هر معامله است.
- برخی برای رهایی از دردسر احراز هویت صرافی ارزهای دیجیتال ترجیح میدهند سهمی را خریداری کنند که در بازار اوراق بهادار به راحتی قابل خرید و فروش است و صندوق EFT را انتخاب میکنند.
سخن پایانی
صندوقهای ای اف تی به طور کلی منجر به افزایش ظرفیت سرمایه گذاری در بازارها شده و برای بسیاری انتخاب این صندوقها گزینه مناسبتری است. علاوه بر این چنین صندوقهایی به پذیرش رمزارزها در سطحهای مختلف فردی و شرکتی کمک شایانی میکند.
از طرفی اکثر صندوقهای ای تی اف امروزی به طور مستقیم با خود بیت کوین سروکار نداشته و این سوال به وجود میآید که چرا زمانی که میتوان در خود رمزارز سرمایه گذاری کرد باید سهم آن را خرید؟
در این میان به نظر میرسد که قوانین برخی کشورها از جمله ایالات متحده با سیاستهای خاصی در صدد کنترل قیمت بازار رمزارزها و اعمال فشار بر آن تنظیم شده است.
از یک سو کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، بیت کوین را به عنوان یک ارز قانونی نشناخته و به صندوقهایی که از رمزارز بیت کوین در صندوق استفاده میکنند؛ مجوز فعالیت نمیدهد و از طرفی دیگر به صندوقی مانند Proshares که عملا بیت کوینی ندارند و تنها از طریق قراردادهای آتی بیت کوین، به طور غیرمستقیم با این بازار در ارتباطاند؛ مجوز میدهد.
به نظر میآید سیاست گذاران در تلاشاند تا تجربه موفق کنترل قیمت در بازارهایی مثل طلا و نقره و … را تکرار کنند. آنها از طریق ترویج خرید صندوق ای تی اف به جای آن دارایی عملا کنترل قیمت این بازارها را در دست میگیرند.
هرچند که برای قضاوت هنوز زود است اما در شرایط کنونی، خرید و نگهداری خود رمزارز به نسبت سرمایه گذاری در صندوقهای قابل معامله، گزینه منطقیتری به نظر میرسد.
احتمالا در آینده با نرمش دولت ها و با تغییر نگرش ها، صندوق های قابل معاله ای برای بیت کوین به وجود خواهد آمد که مستقیما با خود رمزارز بیت کوین در ارتباط هستند و در این میان نیازی به باز تعریف و دور زدن برخی مناسبات مالی نیست تا بتوان بیت کوین را هم ردیف با دیگر کلاس های دارایی در بازارهای تحت کنترل دولت ها پذیرفت و به معامله آن پرداخت.
آیا این مطلب مفید بود؟
۱ نظر
ETF بیت کوین به زبان ساده؛ با برترین صندوقهای قابل معامله بیت کوین آشنا شوید
فرابورس چیست؟
دانستنی آنلاین:داد و ستد خارج از بورس یا به اصطلاح فرابورس (OTC) بهطور مستقیم بین دو طرف بدون هیچ گونه نظارتی از جانب یک بورس انجام میگیرد. فرابورس در مقابل داد و ستد بورسی که در بازارهای سازمان یافته رخ میدهد قرار دارد.
به گزارش پایگاه خبری دانستنی آنلاین، یک بورس اوراق بهادار مزایایی همچون تسهیل نقدشوندگی، کاهش ریسک اعتباری در مورد نکول یکی از طرفین معامله، شفافیت و در دسترس بودن قیمت جاری بازار را دارد.
در معاملات بازار فرابورس قیمت برای عموم لزوماً منتشر نمیشود و به دلیل اینکه قراردادها دو جانبه هستند هر طرف میتواند نگران ریسک اعتباری طرف دیگر باشد.
همچون معاملات بورسی معاملات فرابورس در مورد کالا، ابزارهای مالی (شامل سهام) و اوراق مشتقه آنها انجام میگیرد. بازار اوراق مشتقه فرابورس در داراییهایی مثل نرخ بهره، نرخ ارز، سهام و کالا فعال است.
محصولاتی که در بورس مبادله میشوند باید به خوبی استاندارد باشند. در واقع برای ایجاد شفافیت، محصولات مبادله شده باید مطابق با کمیت، کیفیت و عینیت مشخص تعریف شده بوسیلهٔ بورس و در تمام معاملات یکسان باشند. بازار فرابورس این محدودیتها را ندارد. برای مثال ممکن است طرفین روی کمیت غیرمعمول توافق کنند
در سال ۲۰۰۸ تقریباً ۱۶ درصد از سهام ایالت متحده در خارج از بورس مبادله میشد. در آوریل سال ۲۰۱۴ این رقم تا حدود ۴۰ درصد افزایش پیدا کرد.
در اواخر سال ۲۰۱۲ اگرچه مقدار معاملات اوراق مشتقه فرابورس ۳٫۳ درصد نسبت به سال قبل کاهش داشت، حجم معاملات پایاپای شده بالغ بر ۳۴۶٫۴ تریلیون دلار بود.
آمار منتشره بانک تسویه حسابهای بینالمللی در مورد بازارهای اوراق مشتقه فرابورس نشان میداد که این مقدار پایان ژوئن سال ۲۰۱۳ بالغ بر ۶۹۳ تریلیون دلار بود.
ارزش بازار ناخالص اوراق مشتقه فرابورس که هزینه جایگزینی تمام قراردادهای در حال اجرا در قیمتهای جاری بازار میباشد از ۲۵ تریلیون دلار در اواخر سال ۲۰۱۲ به ۲۰ تریلیون دلار در پایان سال ۲۰۱۳ کاهش یافت.
سهام مورد معامله در فرابورس
در ایالات متحده داد و ستد سهام در خارج از بورس توسط بازارساز با استفاده از خدمات مظنهگذاری معامله گران مانند تابلوی اعلانات فرابورس (به انگلیسی: OTC Bulletin Board) (زیر نظر سازمان نظارتی صنعت مالی) و خدمات آنلاین فرابورس (به انگلیسی: OTC Link) (تنظیم شده توسط انجمن بازارهای فرابورس) انجام میگیرد. تابلوی اعلانات فرابورس مجوز خدمات آنلاین فرابورس را برای اوراق بهادار آن صادر میکند. اگرچه سهام بورسی میتوانند در فرابورس مبادله شوند (بازار سوم) ولی این کار معمول نیست. سهام فرابورسی نیز معمولاً در بورس مبادله نمیشوند. سهامی هم که در تابلوی اعلانات فرابورس مظنهگذاری میشوند باید الزامات گزارش گری کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده را رعایت کنند. سایر سهام فرابورسی دستورالعملهای افشایی دیگری دارند (مثل سهام OTCQX انجمن بازارهای فرابورس). هم چنین بعضی سهام نیز هیچ الزام گزارش گری ندارد (مثل اوراق بهادار pink sheets و سهام بازار خاکستری (به انگلیسی: gray market)).
بعضی شرکتها همچون وال مارت (به انگلیسی: Wal-Mart) در ابتدا در فرابورس مبادله و سرانجام وارد بورس شدند. در سال ۱۹۶۹ مجموعه وال مارت به صورت یک شرکت درآمد. سهام این شرکت در سال ۱۹۷۲ با زیرمجموعههایی در ۵ ایالت آرکانزاس، کانزاس، لوئیزیانا، اوکلاهاما و میسوری در فرابورس عرضه شد. طی یکسال درآمد فروش این شرکت بالغ بر ۱ بیلیون دلار بود که سریعترین شرکت از این لحاظ نامیده شد. در سال ۱۹۷۲ وال مارت با نماد WMT وارد بورس اوراق بهادار نیویورک شد.
قراردادهای فرابورس
قرارداد خارج از بورس یک قرارداد دوجانبه است که درآن طرفین (یا کارگزار یا واسط آنها) روی چگونگی داد و ستد توافق میکنند البته معمولاً این کار توسط یک شرکت تأمین سرمایه انجام میگیرد.
قراردادهای آتی و تاخت از نمونههای اصلی این قراردادها هستند که معمولاً به صورت آنلاین یا تلفنی صورت میگیرند. این قراردادهای اوراق مشتقه توسط انجمن بینالمللی اوراق مشتقه و سواپ مدیریت میشوند. به این بخش از بازار فرابورس اصطلاحاً بازار چهارم گفته میشود.
منتقدان از بازار فرابورس به عنوان بازار تاریک (به انگلیسی: dark market) یاد میکنند به این دلیل که معمولاً قیمت نه منتشر میشود و نه از اصولی پیروی میکند.
اوراق مشتقه خارج از بورس مخصوصاً برای پوشش ریسک اهمیت دارند. یعنی اصطلاحاً آنها یک حصار امن و کامل (به انگلیسی: perfect hedge) برای عدم ورود ریسک ایجاد میکنند. به دلیل استانداردهای وضع شده بر قراردادهای بورسی جهت داشتن یک الگوی واحد برای همهٔ ابزارها، انعطافپذیری زیادی برای پوشش ریسک وجود ندارد. بوسیله اوراق مشتقه فرابورس یک بنگاه میتواند بهترین شرایط را بر قرارداد جهت مقابله با ریسک وضع کند.
ریسک طرف معامله (نکول)
اوراق فرابورس ممکن است ریسک مهمی در برداشته باشند. از طرفی به خاطر بحران اعتباری سال ۲۰۰۷ تأکید زیادی بر ریسک طرف معامله شد. ریسک طرف معامله ناشی از این است که یک طرف قبل از انقضای معامله نکول کرده و از پرداخت مبلغ مندرج در قرارداد خودداری کند. راههای زیادی برای محدود کردن این ریسک وجود دارد. یکی از این راهها تمرکز بر کنترل این ریسک با تنوع بخشی، ابهام زدایی (به انگلیسی: netting)، استفاده از وثیقه و مصونسازی است.
انجمن بینالمللی اوراق مشتقه و سواپ در نشریه سال ۲۰۱۰ استفاده از وثیقه در قراردادهای مشتقه فرابورس را به عنوان یکی از راههای کاهش ریسک مورد بررسی قرارداد.
اهمیت اوراق مشتقه فرابورس در بانکداری مدرن
اوراق مشتقه فرابورس بخش مهمی از دنیای مالی بهشمار میآیند. بازارهای این اوراق اندازه بزرگی دارند و طی دوره زمانی ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ به صورت نمایی رشد کردند. این رشد توسط محصولات نرخ بهره، ابزار نرخ ارز و سواپ نکول اعتباری رخ داد. بازارهای اوراق مشتقه فرابورس طی زمان رشد کردند و ارزش آنها در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۰ به مرز ۶۰۱ تریلیون دلار رسید.
در مقالهای که در سال ۲۰۰۱ توسط صندوق بینالمللی پول منتشر شد شیناسی (به انگلیسی: Schinasi) و همکاران به این نتیجه رسیدند که افزایش معاملات اوراق مشتقه فرابورس بدون پیشرفت چشمگیر کامپیوتر و فناوری اطلاعات طی سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ غیرممکن بود.
طی آن سالها موسسات مالی فعال بینالمللی سهم درآمدشان از فعالیتهای اوراق مشتقه فرابورس را افزایش دادند. این موسسات تنوعبخشی و هج بودن (Hedge) پرتفوهایی از اوراق مشتقه شامل دهها هزار موقعیت را مدیریت کردند و گردش معاملات را به ۱ تریلیون دلار رساندند. پیش از بحران مالی سال ۲۰۰۸ بازار فرابورس یک شبکه غیررسمی از روابط متقابل و پویا بود و رویارویی زمانبندی شده با ریسک اعتباری را فراهم میکرد و اینکه اندازه و توزیع آن به ابزارهای مهم دارایی گره خورده بود. موسسات مالی بینالمللی بطور فزاینده توانایی کسب سود از فعالیتهای مربوط به اوراق مشتقه فرابورس را پرورش دادند و فعالان بازارهای مالی از آن بهرهمند شدند. در سال ۲۰۰۰ نویسندگان اذعان کردند که رشد در معاملات فرابورس از راههای زیادی امکان پذیرشده است که این امکان را مدرن شدن بانکداری تجاری و سرمایهگذاری و جهانی شدن مبحث مالی فراهم کردهاست.
با این حال در ماه سپتامبر یک تیم وابسته به صندوق بینالمللی پول به رهبری متیسون و شیناسی تأکید کردند که داستان دنباله دار آشفتگی در اواخر دهه ۱۹۹۰ باعث به خطر افتادن ثبات بازار شد و این به خاطر ویژگیهای ابزار و بازارهای اوراق مشتقه فرابورس بود.
بورس تجاری نیویورک یک سیستم پاکسازی (اتاق پایاپای) برای فهرستی از اوراق انرژی فرابورس ایجاد کرد که به طرفین معامله این اجازه را میداد که معامله را به اتاق پایاپای بورس منتقل کنند. این کار باعث حذف ریسک اعتباری و عملکرد طرفین معامله شد.
تفاوت بازار بورس و فرابورس
بر اساس دستورالعمل پذیرش عرضه و انتقال اوراق بهادار در فرابورس ایران، فرابورس دارای ۵ بازار اول، دوم، سوم، ابزارهای نوین مالی و پایه است.
تقسیمبندی این ۵ بازار به این دلیل است که پذیرش شرکتهای سهامی عام در بازار اول و بازار دوم و پذیرش سایر اوراق بهادار صرفاً در بازار ابزارهای نوین مالی صورت میپذیرد.
بازار سوم جهت عرضه یکجا و پذیرهنویسی اوراق بهادار و بازار پایه جهت درج و نقلوانتقال سهام شرکتهایی است که بر اساس الزام بند ب ماده ۹۹ قانون برنامه پنجم توسعه، مشمول ثبت نزد سازمان بورس و اوراق بهادار بوده و امکان پذیرش در یکی از بازارهای بورس یا فرابورس را ندارند.
در مقابل بازار بورس بهطورکلی به دو بازار اول و دوم تقسیم میشود
بهعبارتیدیگر تشکیل این دو بازار به نحوی عملکرد فعالین را مشخص خواهد کرد؛ به این طریق که اگر شرکتی در بازار اول عملکرد خوبی نداشته باشد به بازار دوم منتقل خواهد شد و در مقابل اگر شرکتی در بازار دوم عملکرد خوبی از خود ارائه دهد به بازار اول منتقل خواهد شد.
ضمن اینکه اگر شرکتی در بازار دوم چندان رضایتبخش عمل نکند از بازار اخراج خواهد شد.
نحوه انجام معامله در دو بازار
نحوه انجام معامله در بازار بورس بدین طریق است که کارگزاران متولی اصلی انجام معاملات در این بازار هستند.
این کارگزاران که دارای مجوز از سازمان بورس اوراق بهادار هستند، نقش نماینده خریدار و یا فروشنده را ایفا میکنند.
همه کارگزاران موظف به انجام وظایف خود در چارچوب قوانین و مقررات موجود هستند و سرمایهگذار میتواند برای معاملات اوراق بهادار کارگزار خود را با توجه به معیارهایی از قبیل انجام بهموقع سفارش، دادوستد سهام با مناسبترین قیمت و نحوه ارائه خدمات جانبی انتخاب نماید.
در مقابل سرمایهگذاران اعم از حقیقی یا حقوقی برای انجام معاملات سهام یا سایر اوراق بهادار پذیرفتهشده در فرابورس باید از طریق یکی از کارگزاران فرابورس اقدام کنند.
شرکتهای کارگزاری فرابورس مجوز سازمان بورس و اوراق بهادار را داشته و عضو کانون کارگزاران هستند؛ لذا سرمایهگذاران میتوانند از بین آنها یکی را -که همگی حکم واحد داشته- و با توجه به معیارهایی چون توانایی انجام بهموقع سفارشات و به بهترین قیمت در کنار خدمات جنبی چون آموزش و تحلیل، انتخاب و درخواستهای خود را برای انجام معاملات به آنها ارائه کنند. کارگزاران بهعنوان حلقه واسط بین خریدار و فروشنده عمل کرده و تمام خریدوفروشهای سهام و اوراق بهادار در فرابورس از سوی آنها انجام خواهد شد.
این کارگزاران ملزم به انجام وظایف خود در چارچوب قوانین و مقررات هستند.
لازم به ذکر است که در هر دو بازار کارگزاران بر اساس کدی که به آنها تعلق میگیرد، وارد معامله میشوند.
در کدام بازار سرمایهگذاری کنیم؛ بورس یا فرابورس؟
همانطور که گفته شد شرکتهایی که شرایطشان برای پذیرش در بازار بورس اوراق بهادار دشوار است میتوانند به سهولت در بازار فرابورس وارد شوند. این در حالی است که بر اساس مقررات، کلیه مزایای موجود برای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس، برای اوراق بهادار و سهام شرکتهای پذیرفتهشده در فرابورس نیز تعریف شدهاند و این دو بازار در عمل فرق چندانی با هم ندارند.
راهنمای مدیریت ریسک
ما در طول زندگی خود همواره در حال مدیریت ریسک هستیم. این مدیریت از انجام کارهای ساده گرفته (مانند رانندگی) تا تهیه بیمه خودرو یا برنامه درمانی جدید با ما همراه است. درواقع، مدیریت ریسک، تمام ارزیابیها و واکنش به ریسکها را شامل میشود.
اکثر انسانها ناخودآگاه در طول فعالیتهای روزمره، مدیریت ریسک انجام میدهند؛ اما وقتی نوبت به بازارهای مالی و مدیریت کسب و کار میرسد، مدیریت ریسک به عملی مهم و آگاهانه بدل میشود.
می توانیم مدیریت ریسک را در اقتصاد اینگونه تعریف کنیم: چارچوبی که نحوه برخورد یک شرکت یا سرمایهگذار را با ریسکهای مالی که به طور ذاتی در تمام کسب و کارها وجود دارند، تعریف میکند.
برای معاملهگران و سرمایهگذاران، این تعریف شامل مدیریت چندین نوع دارایی، مانند ارزهای دیجیتال ، فارکس، کالاها، سهام، شاخصها و املاک و مستغلات میشود.
انواع مختلفی از ریسکهای مالی وجود دارد که به روشهای متفاوت دستهبندی میشوند. در این مقاله بهصورت خلاصه مدیریت ریسک تشریح میشود. همچنین چند روش برای کاهش ریسکهای مالی به معاملهگران و سرمایهگذاران معرفی میگردد.
مدیریت ریسک چگونه عمل میکند؟
مدیریت ریسک ۵ مرحله دارد: تعیین اهداف، شناسایی ریسکها، ارزیابی ریسک، تعریف پاسخها و نظارت. با توجه به شرایط، ممکن است در این مراحل، تغییرات زیادی رخ دهد.
1- تعیین اهداف
تعیین اهداف اصلی، اولین قدم برای مدیریت ریسک است. این قدم به تحمل ریسک فرد یا شرکت مربوط میشود. به بیان دیگر، چه قدر حاضر هستند برای رسیدن به اهداف خود ریسکپذیر باشند.
2- شناسایی ریسکها
مرحله دوم، شناسایی و تعریف ریسکهای بالقوه است. در این مرحله، همه رویدادهایی که ممکن است اثرات منفی داشته باشند، مشخص میشوند. در محیط کسب و کار، شناسایی ریسکها ممکن است اطلاعات مفیدی را در اختیار ما قرار دهد که لزوما به ریسکهای مالی مرتبط نیستند.
3- ارزیابی ریسک
پس از شناسایی ریسکها، نوبت به ارزیابی فراوانی و شدت مورد انتظار آنها میرسد. سپس ریسکها به ترتیب میزان اهمیت رتبهبندی میشوند تا ایجاد یا اتخاذ یک پاسخ مناسب به سهولت انجام شود.
4- تعریف پاسخها
مرحله چهارم به تعریف پاسخ به هر ریسک با توجه به درجه اهمیت آن اختصاص دارد. این مرحله، مشخص میشود در صورت وقوع اتفاقی ناگوار چه اقدامی انجام شود یا چه اقدامی برای جلوگیری از رخداد یک اتفاق ناخوشایند و یا کاهش اثرات منفی آن، پیش از وقوع انجام شود.
5- نظارت
مرحله نهایی استراتژی مدیریت ریسک این است که بر کارایی پاسخهای تعریفشده نظارت شود. این مرحله اغلب، به جمعآوری و تجزیه و تحلیل مداوم دادهها نیاز دارد.
مدیریت ریسکهای مالی
دلایل زیادی پشت عدم موفقیت یک استراتژی یا یک معامله وجود دارد. مثلا، معاملهگر به دلیل اینکه بازار خلاف جهت معامله فیوچرز وی حرکت میکند، وحشت کند یا احساساتی شود و با خارج شدن از معامله ضرر کند. واکنشهای احساسی عموماً باعث میشود که معاملهگران، پلنهای معاملاتی خود را فراموش کنند یا از آن دست بکشند. این دست اتفاقات اغلب در بازارهای خرسی رخ میدهند.
در بازارهای مالی، عموم مردم اتفاقنظر دارند که داشتن یک روش مدیریت ریسک مناسب به موفقیت آنها کمک شایانی کرده است. از سادهترین روشها میتوان به تنظیم حد ضرر و سود در سفارشها اشاره کرد.
یک روش معاملاتی قوی باید بهصورت شفاف، تمام اقدامات ممکن را توضیح دهد؛ به این معنی که معاملهگران، توانایی برخورد با هر موقعیتی را داشته باشند. همانطور که گفته شد، روشهای متعددی برای مدیریت ریسک وجود دارد. در حالت ایدهآل، روشها باید همواره بازنگری و با شرایط بازار تطبیق داده شوند.
در ادامه با چند ریسک مالی به همراه توضیح کوتاهی راجع به چگونگی کاهش آنها آشنا میشویم:
- ریسک بازار: با تنظیم حد ضرر در هر معامله، این ریسک به حداقل کاهش پیدا میکند تا معاملات بهصورت خودکار قبل از تحمل ضرر زیاد بسته شوند.
- ریسک نقدینگی: معامله در بازارهایی با حجم معامله بالا، این ریسک را کاهش میدهد. معمولاً، داراییهایی که در بازارهایی با حجم معامله بالا دادوستد میشوند، توانایی نقدشوندگی بیشتری دارند.
- ریسک اعتبار: کاهش این ریسک از طریق معامله در یک صرافی معتبر اتفاق میافتد. در این صورت، دو طرف معامله نیاز به اعتماد و شناخت یکدیگر ندارند.
- ریسک عملیاتی: سرمایهداران با تنوع دادن به سبد سرمایهگذاری خود، ریسک عملیاتی را کاهش میدهند. این کار باعث میشود که سرمایهدار در معرض خطر یک شرکت یا پروژه خاص قرار نگیرد. سرمایهداران همچنین میتوانند با تحقیقات فراوان، شرکتهایی را پیدا کنند که احتمال عملکرد بد آنها بسیار کم است.
- ریسک سیستمی: این ریسک نیز با تنوع سبد سرمایهگذاری کاهش مییابد؛ اما در این مورد، شرکتهایی با زمینه فعالیت متفاوت باید در سبد وجود داشته باشند. شرکتهایی باید انتخاب شوند که همپوشانی کمی با یکدیگر داشته باشند.
روشهای رایج مدیریت ریسک
برای مدیریت ریسک تنها یک راه وجود ندارد. سرمایهگذاران و معاملهگران اغلب از چندین روش و ابزار با یکدیگر استفاده میکنند تا شانس رشد سرمایه خود را افزایش دهند. در ادامه با چندین نمونه از روشهای معاملهگران برای کاهش ریسک معاملات آشنا میشویم.
قانون معامله ۱٪
قانون معامله ۱٪ (یا قانون ریسک ۱٪)، روشی است که ضرر معاملهگران را به ۱٪ از کل سرمایهاش محدود میکند؛ یعنی معاملهگران اجازه دارند تنها ۱٪ از سرمایه خود را در هر سفارش به کار گیرند یا در سفارشهای بزرگتر، حد ضرری معادل 1% ارزش سبد داراییهای خود را درنظر بگیرند. قانون معامله ۱٪ را معاملهگران روزانه استفاده میکنند، اما معاملهگران بلندمدت نیز گاهی این روش را تنوعبخشی و هج بودن (Hedge) در دستور کار خود قرار میدهند.
قانون ۱٪، یک قانونی کلی است. برخی از معاملهگران با توجه به عوامل دیگری مانند میزان سرمایه و ریسکپذیری فردی این عدد را تغییر میدهند. برای مثال، شخصی با حساب بزرگتر و ریسکپذیری کمتر، این قانون را به کمتر از ۱٪ تقلیل میدهد.
سفارشهای حد ضرر و حد سود
سفارشهای حد ضرر (Stop Loss Order) ، زیان معاملهگر را در صورت اشتباه معاملاتی محدود میکند. سفارشهای حد سود (Take Profit Order) نیز باعث میشوند که معاملهگر، معاملات خود را با سود مشخصی تمام کند. در بهترین حالت، قیمت حد ضرر و سود باید قبل از انجام معامله مشخص شوند و بهمحض باز شدن سفارش باید تنظیم گردند.
آگاهی از زمان بستن معامله زیانده در بازارهای پر نوسان، موضوعی ضروری است. این آگاهی از معاملات هیجانی جلوگیری میکند. همچنین، میزان حد ضرر و سود برای محاسبه نسبت ریسک به پاداش هر معامله ضروری است.
پوشش ریسک
پوشش ریسک یا هج کردن (Hedging) روشی است که معاملهگران و سرمایهگذاران برای کاهش ریسکهای معاملاتی اتخاذ میکنند. در این روش، معاملهگر دو معامله مخالف هم را باز میکند تا یکدیگر را پوشش دهند. به زبان ساده، معاملهگران بالاخره در یکی از این معاملات سود میکنند و ضرر معامله دیگر جبران میشود.
این روش، کمی غیرمنطقی به نظر میرسد؛ اما در صورتی که به درستی انجام شود، اثرات نوسان بازار را کاهش میدهد. برای مثال، تصور کنید که یک معامله لانگ بیت کوین دارید و آن را در کیف پول شخصی نگهداری میکنید، اگر بازار نزولی شد، معامله لانگ خود را بدون جابهجایی بیت کوین با یک معامله شورت جبران کنید. این روش را خنثیسازی بازار مینامیم.
تنوعبخشی
به قول قدیمیها، همه تخممرغها را درون یک سبد نگذارید. بهعبارت دیگر، سبد سرمایهگذاری خود را متنوع کنید. روی کاغذ، یک سبد سرمایهگذاری متنوع بهتر میتواند نسبت به سبدی با یک نوع دارایی در برابر ضررهای بزرگ مقاومت کند. اگر یک ارز دیجیتال را در سبدی متنوع نگهداری کنید، حداکثر ضرر شما در صورت کاهش قیمت آن ارز تنها شامل بخشی از سبد شما میشود. برعکس، اگر سبد شما تنها از یک دارایی تشکیل شده باشد، با کاهش ارزش دارایی، تمام سبد شما دچار افت خواهد شد.
نسبت ریسک به پاداش
نسبت ریسک به پاداش به معنای میزان ریسکی است که معاملهگر در رتباط با پاداش بالقوه میپذیرد. برای محاسبه نسبت ریسک به پاداش، ضرر احتمالی را بر سود احتمالی تقسیم کنید. برای مثال، زمانی که حد ضرر شما ۵٪ باشد و سود مدنظر ۱۵٪، نسبت ریسک به پاداش شما ۱ به ۳ خواهد بود، یعنی سود بالقوه، سه برابر بیشتر از ریسک است.
سخن پایانی
معاملهگران و سرمایهگذاران قبل از شروع معامله یا تخصیص سرمایه به سبد سرمایهگذاری، باید یک استراتژی مدیریت ریسک را در نظر بگیرند. با این وجود، فراموش نکنید که نمیتوان از ریسکهای مالی کاملاً اجتناب کرد.
بهطورکلی، مدیریت ریسک، نحوه مقابله با خطرات و ریسکها را تعریف میکند، اما مطمئناً تنها به اجتناب از ریسکها نمیپردازد؛ تفکری استراتژیک را آموزش میدهد تا با ریسکهای اجتنابناپذیر به بهترین شکل مقابله شود.
بهعبارتدیگر، مدیریت ریسک راجع به شناسایی، ارزیابی و نظارت بر ریسکها بر اساس شرایط و استراتژی است. فرایند مدیریت ریسک با هدف ارزیابی نسبت ریسک به پاداش انجام میشود تا از این طریق مناسبترین موقعیتها در اولویت قرار بگیرند.
اهمیت حضور بانک های خارجی در مناطق آزاد
یکی از ابزارهای مهم و کلیدی که موجب سرعت دهی به توسعه پیشرفت در مناطق آزاد می شود، شریانهای مالی است. حضور بانک های خارجی در این مناطق ملزم به رعایت مقررات بانکداری اسلامی شده است.
به گزارش کیانسه از چابهار : فعالیت بانکدارهای بین المللی پتانسیل این را دارند تا درجه رقابت را در نظام بانکی داخلی بهبود ببخشند؛ بروز رسانی مهارت ها کمک می کند کارایی تخصیص منابع را ارتقاء دهند. در این میان، ریسک های موجود هم قابل تسهیم شدن و متنوع تر شدن هستند . بانکداری بین المللی در مناطق آزاد که اصطلاحا از قوانین تجارت آزاد تبعیت می کنند، می تواند به تنظیم سیاست ها و مقررات مالی و همچنین روش های نظارتی داخلی کمک کرده و تمرکزسیاسی میان نهادهای مالی داخلی و دولت را کمتر نماید. در مجموع، سرمایه بیشتر ، افزایش کارایی، تخصیص سریع به توسعه اقتصادی و ثبات بیشتر مالی می انجامد.
فعالیت های بانکداری بین المللی از دو کانال بر تسریع رشد اقتصادی، رفاه بیشتر و تحکیم ثبات، اثر می گذارد؛ اول اینکه، ازطریق تامین سرمایه و تکنولوژی های جدید مورد نیاز ، منجر به شکل گیری نظام های بانکی رقابتی تر می گردد. همچنین از طریق امکان کاهش ریسک و تنوع بخشی ، باعث هموار سازی و کاهش تاثیر منفی شوک های داخلی می شود. تحقیقات نشان داده است، که ورود بانک های خارجی از طریق سرمایه گذاری سبز (جدید ) اثرات مثبت قوی تری برافزایش رقابت در مقایسه با سرمایه گذاری از طریق ادغام و تملک دارد. به دلیل یکپارچگی بیشتر با بانک مادر، بانک های خارجی ورودی از طریق سرمایه گذاری سبز، در زمان های بروز رکود، کمک بیشتری به اقتصاد می کنند.
بانک های خارجی از حیث تجارت، می توانند نقش مهمی ایفا نمایند. آنها می توانند دسترسی به منابع خارجی را برای بنگاه های صادراتی فراهم نموده و به غلبه بر عدم تقارن اطلاعات کمک نمایند . بررسیها نشان داده است، که دراقتصادهایی که بانک های خارجی حضور دارند؛ بنگاه ها تمایل بیشتری به افزایش صادرات دارند. به ویژه، زمانی که بانک مادر در کشور مبدأ وارداتی کالاها یا خدمات صادراتی، واقع شده باشد. در اقتصادهای پیشرفته که بازارهای مالی از توسعه بیشتری برخوردارند و دسترسی به اطلاعات به سرعت قابل انجام است، وجود بانکهای خارجی، نقش زیادی ندارند؛ در حالی که در اقتصادهای در حال توسعه، نقش و میزان اثرگذاری این بانک ها، بیشتر است.
دلایلی برای نحوه اثرگذاری حضور بانکهای خارجی بر عملکرد بنگاه های صادراتی عنوان می شود: اولین دلیل افزایش امکان دسترسی به منابع مالی خارجی به ویژه برای بنگاه هایی است که به فکر صادرات هستند و نیاز بیشتری به تامین مالی ازطریق سیستم بانکی دارند. بانکهای خارجی همچنین می توانند، مستقیماً منابع خود را از طریق بانکهای مادر یا بازارهای بین المللی به کشور صادراتی و یا در قالب افزایش منابع محلی، منتقل کنند. همچنین آنها می توانند به شیوه غیر مستقیم از طریق افزایش کیفیت و کاهش هزینه واسطه مالی، اثرگذار باشند.
دومین دلیل این است که، بانکهای خارجی می توانندمتناسب با نیاز صادرکننده، محصول مالی موردنظر را از جمله اعتبار اسنادی برای غلبه بر ریسک اعتباری و مشتقات مربوط به هجینگ (hedging) ریسک ارزش پول را برایش تامین کنند .بانکهای خارجی مستقر در کشورهای صادرکننده از طریق توان تخصصی بانکهای مادر، مزیت های بیشتری را از حیث ارائه محصولات تخصصی به ویژه در مقایسه با بانک های داخلی،فراهم می نمایند.
سومین دلیل: توانایی بیشتر بانکهای خارجی در زمینه فائق آمدن بر ریسک های اطلاعاتی و قراردادی مرتبط با تجارت است. چنانچه بانکی دارای یک شعبه در کشور صادرکننده باشد می تواند؛ جریان اطلاعات مربوط به ریسک های واردکننده و هم صادرکننده را در مبادلات به خصوص، زمانی که بانک مادر در کشور واردکننده کالای صادراتی قراردارد را تسهیل نماید. این امر عدم تقارن، اطلاعات و در نتیجه ریسک های مالی را کاهش می دهد. اهمیت حضور بانکهای خارجی و پیامدهای مثبت آنها بر بهبود تامین مالی بنگاهها و تقویت کارایی تخصیص منابع موجب شده تا علی رغم اثرات منفی بروز بحران مالی جهان اقتصادی در حال توسعه و بازارهای نوظهور از مزیت بانکهای خارجی در جهت اهداف توسعه اقتصادی به طور مطلوبی استفاده کنند/خبرآنلاین
دیدگاه شما