لازم به ذکر است که می توانید علاوه بر الگوهای نئوویو، تحلیل پرایس اکشن RTM و پرایس اکشن ICT را نیز مورد استفاده قرار دهید.
کتاب پرایس اکشن محدوده های معامله
کتاب پرایس اکشن محدودههای معامله نوشته ال بروکز جلد دوم از مجموعه سه جلدی کتابهای پرایس اکشن ال بروکز میباشد. جلد اول این مجموعه کتاب پرایس اکشن روندها است. جلد سوم آن هنوز در ایران ترجمه و چاپ نشده است.
این مجموعه یکی از کاملترین مراجع آموزش پرایس اکشن است. پرایس اکشن یک روش معاملهگری و تحلیل است که در آن، معاملهگر تنها با تحلیل حرکات قیمت اقدام به معامله مینماید.
نویسنده: ال بروکز
مترجم: حسن رضایی حاجیدهی
ناشر: چالش
کتاب پرایس اکشن محدوده های معامله ال بروکز
کتاب پرایس اکشن محدوده های معامله نوشته ال بروکز جلد دوم از مجموعه سه جلدی کتابهای پرایس اکشن ال بروکز میباشد. جلد اول این مجموعه
این مجموعه یکی از کاملترین مراجع آموزش پرایس اکشن است. پرایس اکشن یک روش معاملهگری و تحلیل است که در آن، معاملهگر تنها با تحلیل حرکات
قیمت اقدام به معامله مینماید.
جهت یادگیری روش پرایس اکشن لازم است با تحلیل تکنیکال و کندلها (الگوهای شمعی) آشنایی کافی را داشته باشید. به همین دلیل بهتر است قبل از
مطالعه این کتاب یکی از کتابهای مرجع آموزش تکنیکال (مانند کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی یا کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال کاربردی زنگنه) و کتاب
بخشی از مقدمه کتاب پرایس اکشن محدوده های معامله
فاز اصلاح هر نموداری یکی از سختترین و پیچیدهترین فازهای آن نمودار برای معامله و تحلیل است و محدودههای معامله به عنوان قسمتی از فاز اصلاح هر
نمودار هم به همان اندازه دشوار بوده و از این قاعده مستثنی نیستند چرا که برخلاف روندها که تمام دغدغه معاملهگران ورود به موقعیت در جهت روند است،
در اینجا حس تردید و بلاتکلیفی بازار عامل اصلی دشوار بودن معاملات است.
در کتاب پرایس اکشن محدوده های معامله نویسنده با تشریح کامل انواع حالات ممکن حرکت قیمت در محدودههای معامله و ذکر مثالهایی همراه با
تصاویری جهت درک بهتر مطالب، به کالبدشکافی این مناطق پر از ابهام بازار میپردازد تا خواننده ضمن آشنایی با آنها و پس از تمرین و ممارست فراوان در
الگوهای نئوویو
بازارهای مالی به یکی از مسیرهای موفقیت تبدیل شده است، اما باید بدانید که اکثریت افراد در این بازار ضررده هستند و افراد کمی هستند که می توانند از این بازار سودآوری به صورت مستمر داشته باشند، یکی از مباحثی که می تواند شما را در رسیدن به سود کمک ویژه ای کند، الگوهای نئوویو است، نئوویو توسط گلن نیلی به بازارهای مالی در بخش تحلیل تکنیکال اضافه شد و انقلابی در تحلیل به سبک الیوت ایجاد کرد؛ لذا در ادامه این مطلب می توانید با شناخت این الگوها تحلیل بهتری را داشته باشید.
آشنایی مختصر با نئوویو
نئوویو (NeoWave) مخفف عبارت Neely Method of Elliott Wave Analysis و به معنای الیوت به سبک گلن نیلی است. استاد گلن نیلی با مطرح کردن رویکرد عملی و کاربردی و البته ابتکاری که نتیجه 10 سال تلاش اولیه و هم اکنون نتیجه نزدیک به 40 سال تدریس، معامله و تحقیق فراگیر است، علمی نوین و پیشرو را بنا نهاده است. یکی از مهم ترین ویژگی ها برای دانشجویان نیوویو گام به گام بودن سبک است، همان طور که از مفاهیم خود این سبک می توان حدس زد نئوویو در واقع همان سبک الیوت است که پیشرفته شده است. الیوت نظریه امواج را در نیمه نخست قرن 20 به بازار سرمایه معرفی کرد، او با بررسی قیمت ها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت کاملا منظم است، بلکه از ساختار خاصی که با طبیعت نیز هماهنگی و هارمونی کامل دارد، پیروی می کند؛ الیوت به سبک نئوویو را می توان در تمام بازارهای مالی بورس و رمز ارزها و. در نظر گرفت تا سهام ها و ارزهای دیجیتالی همچون بیت کوین (BTC)، اتریوم (ETH) و. را تحلیل کنید.
دسته بندی امواج شتابدار در الگوهای نئوویو
امواج شتابدار بر اساس میزان اصلاح موج 3 توسط موج 4 به 2 دسته کلی تقسیم می شوند:
- شتابدار روند دار (Trending Impulse) و شتابدار ترمینال (Terminal Impulse) تقسیم می شوند.
- در امواج شتابدار روند دار، موج 4 نمی تواند وارد قلمرو موج 1 شود، در حالی که در امواج شتابدار ترمینال این امکان وجود دارد؛ لیکن نقطه مشترک هر دو دسته، عدم تصحیح 100 درصدی موج 3 توسط موج 4 می باشد؛ در تحلیل های موج شماری ابزاری که به کار شما می آید، فیبوناچی است که به نوعی آچار فرانسه این سبک است.
قوانین نقض ناپذیر امواج شتابدار در الگوهای نئوویو
الزامات عمومی
- موج 2 و 4 هیچگاه نمی تواند به ترتیب 100 درصد موج 1 و 3 را اصلاح کنند.
- موج 3 هیچگاه کوتاه ترین موج قیمتی در میان موج های 1، 3 و 5 نمی باشد.
- هیچ یک از بخش های موج 1 و 3 نبایستی از خط کانال 2 عبور کند.
- هیچ یک از بخش های موج 3 و 5 نبایستی از خط کانال 4 -2 عبور کند، مگر در شتابدار ترمینال.
- تعداد نقاط تماس در کانال بندی نبایستی بیش از 4 نقطه باشد.
- موج 2 نمی تواند به فرم الگوی مثلثی باشد مگر در الگوی ترمینال با موج 1 ممتد.
الزامات قیمتی
- موج 5 میبایستی حداقل 38 درصد موج 4 را بازگشت کند.
- موج 2 اگر به فرم تک موج باشد:
در امواج شتابدار روند دار هرگز نمی تواند بیش از 31.8 درصد موج 1 را اصلاح کند. - در امواج شتابدار ترمینال می توانند تا 99 درصد موج 1 را اصلاح کند.
- یکی از امواج حتما می بایستی نسبت به موج بلند پیشین خود به میزان 161.8 درصد باشد.
- موج 2 بایستی حداقل 25 درصد موج 1 را اصلاح کند.
الگوی شتابدار ساده (Simple Impulse) در الگوهای نئوویو
- این امواج بدون هر گونه ریز موج ظاهر می شوند.
- قوانین کلی الیوت در مورد آنها صدق می کند.
- رایجترین نوع امواج شتابدار و در جهت ترند بزرگتر می باشند.
- در هر یک از الگوهای شتابدار روند دار یا ترمینال وجود دارد.
الگوی شتابدار امتداد یافته (Extended) در الگوهای نئوویو
- این امواج معمولا و نه لزوما، متشکل از 5 ریز موج ظاهر می شوند.
- یکی از عناصر حیاتی در تشکیل توالی پنج موجی شتابدار می باشد.
- امتداد یافتگی در موج 3 رایج ترین نوع کشیدگی می باشد.
- امواج 1 و 3 و 5 همزمان نمی توانند امتداد یابند.
- برای تائید امتداد، موج ممتد نسبت به بلندترین موج قبل قبل خود می بایستی حداقل 161.8 درصد باشد، در غیر این صورت به احتمال زیاد با یک الگوی اصلاحی مواجه می باشد.
- موج اصلاحی بعد از آن بایستی کمتر از 61.8 درصد آن را اصلاح می کند، مگر موج 5، موج شتابدار ترمینال باشد.
الگوی شتابدار روندار با موج 1 و 3 و 5 ممتد در الگوهای نئوویو
روندار شتابدار موج 1
- زمانی که موج 1 امتداد پیدا می کند در این صورت معمولا توالی پنج موجی یک درجه بالاتر در یک قالب موج شکل به پایان می رسد.
- موج 2 معمولا پیچیده تر از موج 4 می باشد، در این شرایط موج 2 اغلب نباید بیش از 38 درصد موج یک را اصلاح کند.
- موج 5 نقض الگوها در کتاب معاملات هارمونیک الگوی شتابدار روند دار که موج 1 آن ممتد می باشد نمی تواند بیش از 99 درصد موج 3 باشد.
- در صورتی که موج 2 بلندتر از موج 4 باشد، کانال بندی همگرا خواهد بود.
- در صورتی که موج 4 بلندتر از موج 2 باشد کانال بندی واگرا خواهد بود.
روند شتابدار موج 3
- در این حالت موج 2 بیش از 61.8 درصد موج 1 را اصلاح نمی کند.
- در این حالت موج 4 معمولا کمتر از 38.2 درصد موج 3 را اصلاح می کند.
- در صورتی که موج 4 بیش از 61.8 درصد موج 3 باشد، موج 5 به صورت کوتاه شده خواهد بود.
- موج 3 بیش از 161.8 درصد موج 1 خواهد بود.
- موج 1 معمولا برابر با 61.8 یا 161.8 درصد موج 5 خواهد بود.
روند شتابدار موج 5
- امواج 1 و 3 معمولا از نظر زمانی برابر و یا با نسبت 61.8 درصد باهم مرتبط می باشند.
- موج 3 بایستی حداقل 100 و حداکثر 161.8 درصد موج نقض الگوها در کتاب معاملات هارمونیک 1 باشد.
- در این وضعیت معمولا موج 4 زمان برتر و پیچیده تر از موج 2 می باشد.
- معمولا موج 4 بیش از 50 درصد موج 3 را اصلاح می کند.
- معمولا موج 4 با یک موج C ناقص پایان میابد.
- موج 5 بایستی حداقل به میزان ابتدای موج 1 تا انتهای موج 3 و یا 161.8 درصد آن و یا 161.8 درصد موج 3 باشد.
- کل موج 5 توسط اصلاح متعاقب نباید اصلاح شود، مگر آنکه موج C یا موج 5 از الگوی درجه بالاتر را تکمیل کرده باشد.
- از معدود حالاتی است که موج ممتد توسط اصلاح متعاقب باید بیش از 61.8 درصد اصلاح شود.
- پایان موج 5 معمولا بیشتر از خط 1-3 می باشد.
لازم به ذکر است که می توانید علاوه بر الگوهای نئوویو، تحلیل پرایس اکشن RTM و پرایس اکشن ICT را نیز مورد استفاده قرار دهید.
الگوی شتابدار ترمینال با موج 1 ممتد در الگوهای نئوویو
- موج 1 بیش از 161.8 درصد موج 3 باشد.
- موج 2 نقض الگوها در کتاب معاملات هارمونیک نباید بیش از 61.8 درصد موج 1 را بازگشت کند.
- موج 3 نباید بیش از 61.8 درصد و کمتر از 38.2 درصد موج 1 باشد.
- موج 5 نباید بیش از 99 درصد موج 3 باشد.
- در صورتی که موج 4 کوتاه تر از موج 2 باشد در این صورت کانال بندی به صورت همگرا خواهد بود.
- در صورتی که موج 4 بلندتر و زمانبرتر از موج 2 باشد، در این صورت کانال بندی به صورت واگرا خواهد بود.
الگوی شتابدار ترمینال با موج 3 ممتد در الگوهای نئوویو
- یکی از نادرترین الگوهاست.
- موج 3 باید بیش از 161.8 درصد موج 1 باشد.
- موج 2 باید بیش از 61.8 درصد موج 1 را برگردد.
- موج 4 معمولا بیش از 38.2 درصد موج 3 را بازگشت نمی کند.
- درصورتی که موج 4 کوتاه تر از موج 2 باشد، کانال بندی به صورت همگرا خواهد بود.
- در صورتی که موج 4 بلندتر و زمانبرتر از موج 2 باشد، کانال بندی به صورت واگرا خواهد بود.
الگوی شتابدار ترمینال با موج 5 ممتد در الگوهای نئوویو
- یکی از رایج ترین الگوها می باشد.
- موج 5 باید بیش از 161.8 درصد موج 3 باشد.
- برخلاف مثلث انبساطی اندکی به سمت بالا یا پایین انحراف دارد.
- موج 5 باید بیش از 100 درصد مجموع موج 1 و 3 باشد.
- موج 4 معمولا بلندتر و زمانبرتر از موج 2 می باشد.
- درصورتی که موج 4 کوتاه تر از موج 2 باشد، کانال بندی به صورت همگرا خواهد بود.
- در صورتی که موج 4 بلندتر و زمانبرتر از موج 2 باشد کانال بندی به صورت واگرا خواهد بود.
الگوی شتابدار ترمینال با موج 5 کوتاه شده در الگوهای نئوویو
- موج 3 باید الگو ممتد باشد.
- موج 5 باید حداقل 38.2 درصد موج 1 باشد و نباید از موج 1 و 5 پیچیده تر باشد.
- موج 4 باید بیش از 61.8 درصد و تا 99 درصد موج 3 را بازگشت کند.
- موج 4 باید بلندتر از موج 2 باشد.
- خط روند 1-5 باید توسط موج 3 شکسته شده باشد.
می توان اینگونه ادعا کرد که اگر می خواهید، تحلیلگر و معامله گر خوبی شوید، دوره پرایس اکشن یکی از گزینه هایست که برای شما آماده شده است.
الگو Ending Diagonal
یکی از قدرتمندترین الگوهای نئوویو، الگو Ending diagonal است، این الگو همراه با واگرایی است و می توانید با استفاده از RSI و اندیکاتورهای دیگر همچون مکدی واگرایی آن را بدست بیاورید، در این الگو، اصلاح ها به صورت عمیق صورت می گیرد و در انتهای این روند یک الگو وج نیز تشکیل خواهد شد؛ در تصویر بالا دقیقا یکی از الگوهای نئوویو یعنی الگو اندینگ دایاگونال را مشاهده می کنید که به چه صورت باعث ریزش سنگین پادشاه ارزهای دیجیتال (cryptocurrency) شده است؛ برای تریدر شدن نیاز است مباحث تکنیکال را به صورت نرمالی فرا گرفته باشید، اما توجه داشته باشید یکی از اصل های مهم در معامله گری روانشناسی بازار و مدیریت سرمایه و ریسک در بازارهای مالی همچون کریپتو و بورس است.
الگوی تریپل تپ یا تری درایو چیست؟ نحوه ی سنجش گام های حرکتی آن
احتمالا تا حالا با قانون عدد سه در بازار برخورد کرده باشید. این قانون هرچند که قانون خیلی رایجی است، اما توسط خیلی از معامله گران نادیده گرفته میشود. وقتی که میگویم نادیده گرفته می شود، از این بابت است که این روش از لحاظ آموزشی میتواند، یکی از سادهترین و مشخص ترین مفاهیم برای معامله گران تازهکار باشد که با کسب مهارت در آن میتوانند نتایج مطلوبی کسب کنند.
قانون عدد سه میتواند شامل موارد زیر باشد:
- برای تشکیل خط روند، ما نیاز به حداقل دو برخورد داریم. قیمت در سومین برخورد میتواند برگردد. هر برخورد دیگری به خط روند، پس از برخورد سوم، میتواند از قدرت خط روند بکاهد.
- در شرایط معاملاتی با احتمال موفقیت بالا، قیمت احتمال دارد در کوتاه مدت یا بلند مدت پس از الگوی تریپل تپ یا تری درایو خسته شود.
- برای هر روند مهم و قابل توجهی، ما حداقل سه لگ حرکتی برای آن داریم. احتمالا این موضوع، واضح ترین روش برای تشخیص مراحل مختلف یک روند باشد.
- وقتی که قیمت در داخل روند توقف میکند، معمولا سه تا برخورد پشت سرهم تشکیل میدهد و بعد همجهت با روند غالب حرکت میکند.
مثل هر قانون دیگری، این قوانین هم میتوانند بسته به شرایط در بازار نقض بشوند. پس بهتر است بیشتر به اینها به عنوان پیش نیازهای برای تحلیل تان توجه کنید و نه مبنای تصمیم گیری تان.
در میان این لیست، مورد دوم که در مورد الگوی تریپل تپ است، توجه بیشتری از معامله گران را به خود جذب کرده است. این موضوع برمیگردد به سؤال یکی از اعضا که منجر شد من بیشتر به این موضوع فکر کنم. ایشان، الگوهای هارمونیک را در ترکیب با تحلیل امواج الیوت کار میکردند. در روش الیوت و الگوهای هارمونیک شما با الگوهایی سروکار دارید که قوانینی پر از جزئیات دارن که معمولا یادگرفتن و یادآوری چنین الگوهایی برای معامله گران دشوار است.
مهم تر از همه، بعضی از این الگوها ممکن است، بهتر از بقیه الگوها در بازار عمل کنند. معمولا هم در چنین حالاتی، الگوهای ساده و آسان تر هستند که بیشتر در بازار کاربرد دارند. تنها کتابی که من در مورد روش الیوت خوانده ام، کتاب آقای رابرت پریچر است. تا به امروز ساعات زیادی را روی بررسی روش ایشان صرف کرده ام و باید بگویم که واقعا بعضی از راه ها و روش های ایشان کاربردی هستند. اما واقعا نیاز است که بگویم به طور کلی روش شان، حداقل برای من در بازار تاخیر داشت.
خیلی از روش های تحلیل پرایس اکشن موجود مانند، تشخیص روندها، الگوهای کندل استیک و … همانند اندیکاتورها در بازار تاخیر دارند. به عنوان مثال، الگوهای کندل استیک و … به این علت تاخیر دارند که شما برای ورود یا خروج به معامله ای نیاز دارید که از بازار تایید بگیرید.
برهمین اساس است من خودم بیشتر از فیبوناچی و دیگر روش های مرسوم تشخیص سطوح حمایتی و مقاومتی استفاده میکنم. در خصوص سنجش تارگت های قیمتی، من از این روش ها استفاده های خیلی بیشتری کرده ام تا از هر روش دیگری. تا به امروز برایم قدرت پیش بینی این ابزارها کاملا مشخص شده است و روز به روز هم دارم در این زمینه تجربه کسب میکنم و هر روز هم بیشتر به این روش اطمینان پیدا میکنم.
خب برگردیم به الگوی قیمتی خودمان. در اینجا من باید به این موضوع اقرار کنم که وقتی که برای اولین بار به موضوع تریپل تپ ها پرداختم، کاملا بحث الگوی تری درایو رو فراموش کرده بودم. اساسا این دو موضوع یکی هستند، اما نحوه ی سنجش آنها متفاوت است.
به طور کلی بیشتر مطالبی که من بیان میکنم، به نوعی حالت بهینه تر شده ی دیگر ایده های قدیمی موجود در بازار است. من از این ایده های مرسوم استفاده میکنم و اونها را در بازار بررسی میکنم و سعی میکنم نقاط ضعف و قوت شان را پیدا کنم و حالت بهینه شده ی آن را پیدا کنم.
به عنوان مثال من روش سنجش گام های حرکتی در شکست خط روند را از روش آقای Tom DeMark گرفته ام. اما من به این نتیجه رسیدم که روش رسم خط روند ایشان چندان دقت و کارایی ندارد و برهمین اساس، من برای اینکه بتوانم گام های حرکتی دقیق تری را تشخیص بدهم، آمدم و روش ایشان را بهینه تر کردم. هرچند که ایشان توضیح داده اند که به چه علت، خط روندهایشان را اینگونه رسم میکنند، اما این موضوع لزوما به این دلیل نیست که این روش، بهترین روش برای رسم خط روندها است. من وقتی که حالت بهینه تر این روش را پیدا کردم، به نتایج خیلی خوبی رسیدم و واقعا از دقت این کار به وجد آمدم.
در خصوص الگوی تریپل تپ/ تری درایو هم من در توضیحات اصلی این الگو، نقص ها و عیب هایی پیدا کردم. بیشتر مردم معمولا مانند تصویر زیر به این الگو نگاه میکنند:
این تصویر، خیلی زیبا و دقیق به نظر میرسد، درسته؟ اما باید بگویم که دو مشکل اساسی در این خصوص وجود دارد: 1. اینکه این نوع سنجش گام ها براساس فیبوناچی بعضی وقت ها میتواند دقیق از آب در بیاید و بعضی وقت ها هم نه. 2. مشکل بعدی در خصوص محل وقوع این الگو در شرایط لایو بازار است. خب، این یکی از روش های تئوری امواج الیوت است. یکی از مشکلات، معامله گران این روش این است که به شدت در پیدا کردن چنین الگوها و حالاتی در شرایط لایو بازار مشکل دارند. قیمت اصلا اینگونه دقیق رفتار نمیکند. قیمت در شرایط مختلف، رفتارهای مختلفی از خود نشان میدهد. براین اساس، پیدا کردن دقیق موج ها و ریز موج های آن برای معامله گرانی که تازه شروع به یادگیری تئوری امواج الیوت میکنند، به شدت سخت است و ممکن است قبل از به کار بردن آن در حالت لایو بازار از آن ناامید بشوند.
چند نکته در مورد تصویر بالا:
- نقطه ی سوم، اساسا 1.618 لگ حرکتی اول است. بهتر است که همیشه فضای بیشتری به لگ حرکتی سوم بدید، چون پول های جدید براساس لگ حرکتی اول، وارد بازار میشوند. همین ورود پول جدید به بازار هم میتواند، منجر به گستردگی لگ حرکتی سوم شود.
- سطوحی که با عنوان 0.618 فیبو مشخص شده اند، ممکن است بعضی وقت ها طبق چنین شرایطی پیش بیاد و بعضی وقت ها هم نه. به طور کلی، این عدد در این شرایط اصلا ثبات و پیوستگی ندارد. اگر معامله گری بیاید و به صورت پیش فرض قبل از تشکیل شدن حرکت براساس این اعداد وارد معامله ای خلاف جهت بشود، ممکن است دچار ضررهای سنگینی شود.
به زبان دیگه میتوان گفت که به طور کلی داشتن چنین پیش فرض های دقیقی در مورد قیمت، خیلی غیرمنطقی است.
من خودم در خصوص این الگو، تجارب زیادی رو کسب کرده ام و بعضی از نکاتی که در خصوص این الگو به دست آورده ام، شامل موارد زیر است:
- عدد 1.272 در دومین برخورد اتفاق میافتد.
- عدد 1.618 در سومین برخورد اتفاق میافتد.
- قیمت میتواند تا 4 برخورد هم تشکیل بدهد. اگر این اتفاق افتاد، معمولا برخورد چهارم در سطح 2.0 تشکیل میشود.
- همه ی این ها را میتوانیم از همان لگ اول بسنجیم.
در اینجا یک مثال از این موارد را در تایم 5 دقیقه ی یورو دلار مشاهده میکنید:
به طور کلی شما در دو شرایط کلی میتوانید الگوی تریپل تپ را پیدا کنید:
- خلاف روند کلی(در شروع روند جدید):
خبر بنیادی خاصی در بازار وجود نداشته باشد و خریداران و فروشندگان همچنان در تلاش باشند که همجهت با روند غالب حرکت کنند.
ایده ی کلی این مقاله را من از حرکات اخیر یورو دلار کسب کردم که کاملا مطابق شرایطی است که در بالا وصف کردم. این مثال پایین هم در چنین شرایطی اتفاق افتاده:
اگر بخواهم که به طور خلاصه، این را توضیح بدم، باید بگویم که من اولین لگ حرکتی را فیبو انداختم. برخورد A در سطح 1.272 اتفاق افتاده و برخورد دوم در 1.618 و سرآخر هم برخورد سوم در 2.0 اتفاق افتاده. هر چند که مثال در خلاف جهت روند است ما اصل ماجرا به همین قرار است.
- همجهت با روند کلی:
در وقفه هایی که داخل روند اتفاق میافتد، من خودم سعی میکنم بیشترین نتیجه را از این شرایط در معاملاتی میان روزی ام بگیرم. معمولا این نواحی هم تارگت های قیمتی کارآمد و مشخصی هم دارند.
احتمالا نیاز نباشد که من این حرف را بزنم، اما این الگوها وقتی کارایی بهتری دارند که در ترکیب با دیگر سطوح قیمتی که میتوانند موانع خوبی برای قیمت باشند، به کار برده شوند.
بازار فارکس، به شدت تکنیکالی است و این اتفاق خوبی است. نتایج ضعیفی که از بازار کسب میشود، برمیگردد به آموزش های متداول موجود در میان معامله گران خرد. مردم ذاتا دوست دارند که در این بازار طبق قوانین خاصی پیروی کنند. اما این قوانین، همه ی آنها کارآمد و درست نیستند و کار ما معامله گران هم این است که بتوانیم قوانین درست و کارآمد موجود در بازار را تشخیص بدهیم. به نظر من، معامله گری صرفا بهره بردن از ناهنجاری های رفتاری موجود در انسان هاست. شما باید به یک جنگل به عنوان چیزی که واقعا هست نگاه کنید، باید جنگل را به عنوان زمینی پر از درختان ببینید. اگر شما بیاید و جنگل را صرفا عده ای خزه ی کوچک در بخشی از جنگل ببینید، کلیت کار را فراموش میکنید و با همین کار کلی دردسر برای خودتان درست میکنید.
حرف و ایده هایی که صرفا تئوری هستند، به ندرت در بازار عمل میشوند. چنین شرایطی در دیگر بازارهای نقد شونده هم صادقه. در واقع، خیلی کم پیش میاید که شما امروزه بتوانید چنین دیدگاه های تئوری را در بازار پیدا کنید. پس، به همین دلیل است که در این بازار شما باید انعطاف داشته باشید و درک خوبی از رفتارهای انسانی در این بازار داشته باشید. این الگوها، خواه عمدا یا غیرعمدی به نوعی نشان از رفتارهای انسانی هستند.
قانون عدد سه در خصوص الگوی تری درایو، میتواند به خوبی به کار برده شود و میتوان حرکات این الگو را براساس سطوح فیبو مشخص کرد تا بتوانیم سطح منطقی و بازگشتی و همچنین تارگت های قیمتی خوبی از دل آنها دربیاوریم. اما، همیشه باید از الگوها عاقلانه استفاده کنید و بدانید که شما وقتی که همجهت با روند حرکت میکنید، بازدهی بیشتری دارید تا اینکه همیشه سعی کنید خلاف جهت عمل کنید. به طور کلی، راه های زیادی برای معامله کردن براساس این الگوها وجود دارد و این مطالبی که من گفتم، صرفا بخشی از ماجرا هستند.
نقض شدن واگرایی (Failed Divergence)
آیا تمام واگراییها الزاما منجر به بازگشت روند میشوند؟ مسلما جواب خیر است. واگرایی نیز مانند سایر مباحث دیگر تحلیل تکنیکال از صحت و اعتبار قطعی و صددرصد برخوردار نیست، بلکه ممکن است در برخی مواقع شاهد خطای واگرایی و عدم عملکرد صحیح آن باشیم. اما چقدر باید صبر کنیم تا از کارکرد صحیح و مناسب واگرایی مطمئن شویم؟ مدت زمان عمر و اعتبار واگرایی تا کی است؟ در ادامه به پاسخ این پرسش خواهیم پرداخت.
هر واگرایی عمر محدود و مشخصی دارد که اگر نتواند در این مدت نقض الگوها در کتاب معاملات هارمونیک به درستی عمل نموده و جهت روند را معکوس نماید، کارایی خودش را بطور کامل از دست خواهد داد و اصطلاحا «نقض» میگردد.
به عنوان مثال در تصویر زیر واگرایی منفی را بر روی نمودار سهام شرکت کاشی و سرامیک سینا(کساوه) مشاهده میکنید. اگر واگرایی تشکیل شده بر روی قلههای مکدی به درستی عمل نماید، شاهد ریزش قیمت و نزول به زیر کف 1240 تومان خواهیم بود. اما این واگرایی فرصت محدودی برای معکوس نمودن جهت روند خواهد داشت.
برای پیدا کردن مدت زمان عمر و اعتبار واگرایی باید ابتدا خط واصل قلههای مکدی را در همان راستا امتداد بدهیم. این خط اصطلاحا خط روند واگرایی نامیده میشود. مادامی که اندیکاتور پایینتر از این خط قرار داشته باشد، واگرایی کماکان معتبر بوده و هنوز احتمال بازگشت روند وجود خواهد داشت. اما اگر جهت حرکت مکدی معکوس بشود، و علامت جبری آن مجددا مثبت گشته، و با خط روند واگرایی تلاقی نماید، شاهد شکست واگرایی و نقض شدن آن خواهیم بود. در این صورت نه تنها روند نمودار نزولی نخواهد شد، بلکه با شتاب فزاینده به سمت بالا حرکت خواهد نمود وحتی احتمالا سقف 1530 تومان را نیز به سمت بالا خواهد شکست. بنابراین شکسته شدن خط روند واگرایی منجر به معکوس شدن نقش آن خواهد شد.
در تصویر زیر نمونهای از شکست واگرایی را بر روی نمودار زوج ارز دلارآمریکا به فرانک سویس ملاحظه مینمایید. شکسته شدن خط روند واگرایی منجر به صدور سیگنال قدرتمند صعودی گشته است که نتیجته آن شکسته شدن سقف قبلی نمودار بوده است.
نکته بسیار مهم در نقض شدن واگرایی این است که نقطه شکست واگرایی باید دقیقا در همان محدوده جبری رخ بدهد که قبلا واگرایی در آنجا رخ داده است. به عنوان مثال در تصویر فوق، با توجه به این که واگرایی بر روی قلههای مکدی و در ناحیه جبری مثبت رخ داده است، پس نقطه شکست واگرایی نیز باید در همین محدوده، یعنی در محدودهای که علامت جبری مکدی مثبت است، قرار بگیرد، و اگر این تلاقی بفرض در زیر خط صفر رخ میداد فاقد اعتبار میبود. ویا بطور مشابه در یک روند نزولی، که واگرایی بر روی درههای مکدی رخ میدهد، نقطه شکست واگرایی نیز باید الزاما در محدوده منفی اندیکاتور قرار داشته باشد.
تمام نکاتی که در خصوص واگرایی بر روی اندیکاتور مکدی گفته شد عینا درمورد سایر اندیکاتورها نیز صادق میباشد. اندیکاتورهای دیگر نیز میتوانند انواع مشابهی از واگراییهای مثبت و منفی را تولید نموده و به نمایش بگذارند. علاقمندان میتوانند این مقوله را در پیوستهای این کتاب ویا در سایر مراجع دیگر تکنیکال، مفصلا مورد مطالعه قرار دهند. به عنوان مثال در تصویر زیر اندیکاتور RSI را مشاهده میکنید که واگرایی منفی را بر روی قلههای متوالی به نمایش گذاشته است. سپس با نقض شدن این واگرایی، نقش آن معکوس گشته و تبدیل به سیگنال همسو با روند گشته و نتیجتا حرکت صعودی قدرتمندی را رقم زده است.
شکست روند و سطح (Break Out) چیست و چگونه می توانم از آن استفاده کنم؟
در این قسمت از سری مقالات آموزش فارکس، به بررسی شکست روند و سطوح که به اصلاح بریک اوت هم گفته میشود میپردازیم. با ایران بروکر در این مقاله همراه باشید.
شکست زمانی رخ می دهد که قیمت از سطح خاصی از محدوده معاملاتی خارج شود.
شکست همچنین می تواند زمانی رخ دهد که به سطح قیمت خاصی برسد مانند سطوح حمایت و مقاومت، نقاط محوری، سطوح فیبوناچی، و غيره.
یکی از استراتژی هایی که اکثر معامله گران از آن بهره میبرند، استراتژی شکست یا بریک اوت است. در این استراتژی زمانی که سطح خاص یا خط روندی شکسته میشود معامله گران وارد میشوند و در روند پیش رو با قیمت همراه میشوند. اما برای شناسایی شکست معتبر چه راههایی وجود دارد؟ از کجا بفهمیم شکست واقعی بوده یا نه؟
راههای تشخیص شکست معتبر
نوسان قیمت ابزاری است که میتوانیم برای زمانی که به دنبال فرصتهای معاملاتی بر اساس استراتژی شکست هستیم استفاده کنیم. نوسان به اندازه گیری حرکات کلی قیمت در دوره زمانی خاص میپردازد و این اطلاعات میتواند برای تشخیص شکست معتبر استفاده شود. چند اندیکاتور وجود دارد که میتواند برای سنجش نوسانات فعلی جفت ارز به شما کمک کند. در زمانی که به دنبال فرصت شکست هستید، استفاده از این اندیکاتور میتواند به شما کمک کند.
1. میانگین متحرک
میانگین متحرک احتمالاً شایعترین اندیکاتور مورد استفاده توسط معامله گران است و اگرچه ابزار سادهای است، دادههای ارزشمندی فراهم میکند.
به عبارت ساده، میانگین متحرک به اندازه گیری میانگین حرکت بازار برای مقدار زمانی X میپردازد که در آن X عدد دلخواه است. به عنوان مثال اگر دوره ۲۰ را به نمودار روزانه اعمال کنید، میانگین متحرک در ۲۰ روز گذشته را به شما نشان میدهد. انواع دیگری از میانگین متحرک وجود دارد مانند نمایی و وزنی، اما برای هدف این درس، زیاد وارد جزئیات نمیشویم. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد میانگین متحرک و یا مرور بر آنها، درس میانگین متحرک را بررسی کنید.
۲. باندهای بولینگر
باندهای بولینگر ابزار بسیار عالی برای اندازه گیری نوسانات هستند چرا که دقیقاً برای انجام همین کار طراحی شدهاند. باندهای بولینگر در واقع ۲ خط هستند که به اندازه ۲ انحراف معیار در بالا و پایین میانگین متحرک برای مقدار زمانی X رسم میشوند که X مقدار دلخواه است.
زمانی که باندها جمع میشوند، یعنی نوسانات کم است. هنگامی که باندها باز میشوند، یعنی نوسانات زیاد است. برای توضیح کاملتر، درس باندهای بولینگر را بررسی کنید.
۳. میانگین محدوده واقعی (ATR)
ATR ابزار عالی برای اندازه گیری نوسانات است چرا که میانگین محدوده نوسان بازار برای یک دوره خاص از زمان را به ما میگوید. بنابراین اگر ATR را به 20 در نمودار روزانه تنظیم کنید، محدوده معاملات میانگین برای ۲۰ روز گذشته را نشان میدهد.
هنگامی که ATR در حال سقوط است، نشان میدهد که نوسانات در حال کاهش است.
هنگامی که ATR در حال افزایش است، نشان میدهد که نوسانات رو به افزایش است.
انواع شکست
هنگام معامله با استراتژی شکست، مهم است بدانید که دو نوع اصلی وجود دارد:
- شکست ادامه دار
- شکست بازگشتی
دانستن اینکه چه نوع شکستی را میبینید به درک وقایع در تصویر بزرگ از بازار کمک خواهد کرد. شکستها مهم نقض الگوها در کتاب معاملات هارمونیک هستند چرا که تغییر در عرضه و تقاضای جفت ارزی را که معامله میکنید نشان میدهند. این تغییر در تمایلات میتواند موجب حرکتهای گستردهای شود که فرصت بسیار عالی برای به دست آوردن چند پیپ فراهم میکند.
شکست ادامه دار
گاهی اوقات که حرکت گسترده در یک جهت بازار وجود دارد، قیمت اغلب مکث خواهد کرد. این امر هنگامی رخ میدهد که خریداران و فروشندگان مکث میکنند تا برای اقدام بعدی فکر کنند. در نتیجه، شاهد دورهی حرکت محدود موسوم به تثبیت خواهید بود(بازار رنج یا خنثی).
زمانی که در همان جهت روند قبلی شکست اتفاق بیوفتد، در نتیجه شکست ادامه دار است. فقط آن را به صورت ادامه روند اولیه در نظر بگیرید.
شکستهای بازگشتی
شکست بازگشتی به همان شیوه قبلی شروع میشود تنها تفاوت این است که پس از این تثبیت، معامله گران تصمیم میگیرند که روند به پایان رسیده است و قیمت را در خلاف جهت یا جهت «معکوس» فشار میدهند. در نتیجه، «شکست بازگشتی یا معکوس» رخ میدهد.
شکست کاذب
شکست کاذب زمانی رخ میدهد که قیمت پس از سطح معینی (حمایت، مقاومت، مثلث، خط روند، و غیره) میشکند اما به حرکت سریع در آن جهت ادامه نمیدهد و پس از آن قیمت به محدوده نوسان خود برگردد.
یک راه خوب برای ورود به شکست این است که صبر کنید تا زمانی که قیمت به سطح شکست اصلی پولبک بزند و سپس صبر کنید و ببینید که بر میگردد تا سقف یا کف جدیدی ایجاد کند یا خیر.
راه دیگر برای مقابله با شکستهای کاذب این است که اولین شکستی را که میبینید در نظر نگیرید. صبر کنید تا ببینید قیمت به حرکت در جهت مورد نظر ادامه خواهد داد یا خیر، و اینگونه شانس بهتری برای گرفتن معامله سود آور به دست میآورید. نقطه ضعف آن در این است که ممکن است برخی معاملات را که در آن قیمت به سرعت حرکت میکند را از دست بدهید.
تشخیص شکست
نکته خوب در مورد معاملات بر روی شکست روند این است که تشخیص فرصت معامله با چشم غیر مسلح خیلی آسان است! هنگامی که شروع به استفاده از نشانههای شکست میکنید، قادر خواهید بود معاملات خوب را نسبتاً سریع تشخیص دهید. الگوهای نمودار
در حال حاضر باید به نمودارها و شناخت الگوها که نشان دهنده شکست معکوس هستند عادت کرده باشید. برخی از آنها عبارتند از:
- الگوی Double Top/ Double Bottom
- الگوی Head and Shoulders
- الگوی Triple Top/ Triple Bottom
برای اطلاعات بیشتر، درس الگوهای نمودار را بررسی کنید.
علاوه بر الگوهای نمودار، چند ابزار و اندیکاتور وجود دارد که میتوانید برای تشخیص بهتر از آنها استفاده کنید. خطوط روند اولین راه برای تشخیص شکست احتمالی بر روی نمودار است. برای رسم خط روند، به نمودار نگاه کنید و خطی رسم کنید که با روند فعلی حرکت کند.
هنگام رسم خطوط روند، بهتر است حداقل دو سقف و کف را متصل کنید. هر چه سقف و کف بیشتری را متصل کنید، خط روند قویتر خواهد بود. زمانی که قیمت به خط روند نزدیک میشود، فقط دو چیز میتواند رخ دهد. قیمت میتواند به به روند ادامه دهد یا میتواند خط روند را بشکند و باعث باز گشت شود.
به هر حال نگاه کردن به قیمت کافی نیست. استفاده از یک یا چند اندیکاتور ذکر شده در این درس میتواند فوق العاده به شما کمک کند.
توجه داشته باشید که وقتی EUR / USD خط روند را شکست، MACD حرکت نزولی را نشان میداد. با استفاده از این اطلاعات، میتوانیم با خیال راحت بگوییم که شکست، یورو را پایین میکشد و ما به عنوان معامله گر، باید این جفت ارز را به فروش برسانیم.
کانالها
راه دیگر برای تشخیص فرصتهای شکست، رسم کانالهای روند است. رسم کانالهای روند تقریباً مثل رسم خطوط است با این تفاوت که بعد از رسم خط روند، باید طرف دیگر را اضافه کنید.
کانالها مفید هستند زیرا میتوانید شکستها را در هر دو جهت روند تشخیص دهید. این رویکرد شبیه به رویکرد خطوط روند است، از این لحاظ که منتظر میمانیم تا قیمت به یکی از خطوط کانال برسد و سپس تصمیم گیری میکنیم.
توجه کنید که وقتی EUR / USD زیر خط پایینی کانال روند قرار داشت، MACD حرکت نزولی قوی را نشان داد. این نشانه خوبی برای
مثلثها
راه سوم برای تشخیص فرصتهای شکست جستجوی مثلثها است. مثلث زمانی شکل میگیرد که قیمت بازار شروع به نوسان میکند و شروع به تثبیت در محدوده باریکی میکند. هدف ما وارد شدن به موقعیت در زمانی است که بازار تثبیت میشود تا وقتی شکست رخ میدهد بتوانیم یک حرکت را بگیریم.
سه نوع مثلث وجود دارد:
مثلث صعودی مثلث صعودی زمانی به وجود میآید که سطح مقاومت وجود دارد و قیمت بازار همچنان کفهای بالاتر ایجاد میکند. این نشانه آن است که خریداران به آرامی شروع به غلبه بر فروشندگان میکنند.
ماجرای مثلث صعودی این است که هر دفعه قیمت به سقف خاصی میرسد، چند معامله گر هستند که در مورد فروش در این سطح متقاعد شدهاند، در نتیجه قیمت سقوط میکند.
از طرف دیگر، چند معامله گر هستند که بر این باورند که قیمت باید بالاتر باشد، و وقتی قیمت شروع به افت میکند، بالاتر از کف قبلی خرید میکنند. نتیجه مبارزه بین خریداران و فروشندگان است که در نهایت در مرحله فینال به نقطه واحدی میرسند.
ما به دنبال شکست برای حرکت صعودی هستیم زیرا مثلثهای صعودی معمولاً بیانگر حرکت رو به بالاست. وقتی که شاهد نقض مقاومت هستیم، تصمیم مناسب، خرید است.
مثلث نزولی
مثلث نزولی، نقطه مقابل مثلث صعودی است. فروشندگان همچنان به اعمال فشار بر خریداران ادامه میدهند، و در نتیجه، میبینیم که سقفهای پایینتر با سطح حمایت قوی برخورد میکنند.
مثلث نزولی
مثلثهای نزولی به طور کلی بیانگر حالت نزولیاند. برای استفاده از آن، هدف ما این است که اگر قیمت در سطح حمایت شکسته شد، اقدام به فروش نمایید.
مثلث متقارن
نوع سوم، مثلث متقارن است. به جای داشتن سطح حمایت یا مقاومت افقی، هر دوی خریداران و فروشندگان به ایجاد کفهای بالاتر و سقفهای پایینتر میپردازند و جایی در وسط، یک رأس تشکیل میدهند.
بر خلاف مثلثهای صعودی و نزولی که معمولاً سیگنالهای صعودی و نزولیاند، مثلث متقارن تمایل به جهت خاصی ندارد. باید آماده معاملهی شکست در هر دو طرف شوید!
دیدگاه شما