جهت سفارش طراحی داخلی توسط مهندسین با تجربه و خلاق در این زمینه با ما در تماس باشید. تماس با ما
تعادل ، هماهنگی ، ریتم و تاکید در معماری داخلی
اصول کلی و ضوابط طراحی معماری فرودگاه (بخش ۳)
در این مقاله به بررسی اصول کلی و ضوابط طراحی معماری فرودگاه خواهیم پرداخت. در صورتی که بخش اول و دوم این مقاله را مطالعه نکرده اید از طریق لینک زیر وارد شوید. بیشتر بخوانید: اصول کلی و ضوابط طراحی معماری فرودگاه (بخش ۱) اصول کلی و ضوابط طراحی معماری فرودگاه (بخش 2).
اصول کلی و ضوابط طراحی معماری فرودگاه (بخش ۲)
در این مقاله به بررسی اصول کلی و ضوابط طراحی معماری فرودگاه خواهیم پرداخت. در صورتی که بخش اول این مقاله را مطالعه نکرده اید از طریق لینک زیر وارد شوید. اصول کلی و ضوابط طراحی معماری فرودگاه (بخش 1) سيستم هاي ناوبري فرودگاهها ILS چيست سابقهً پيدايش روشهاي مختلف جهت.
اصول کلی و ضوابط طراحی معماری فرودگاه (بخش ۱)
در این مقاله به بررسی اصول کلی و ضوابط طراحی معماری فرودگاه خواهیم پرداخت. فرودگاه محلي است که براي نشست و برخاست هواپيماها تعيين شده است. در حاليکه فرودگاه هاي کوچک که معمولا با نام هائي ازقبيل aerodrome, airfield ياlanding strip ناميده ميشوند- ممکن است از باندهاي.
اصول طراحی معماری پذیرایی به روش پلان باز
آیا به دنبال ایده های اتاق نشیمن با طراحی معماری پلان باز هستید؟ زندگی در خانه ای با طرح پلان باز به آرامی به بخشی از زندگی روزمره ما تبدیل شده است ، از یک دفتر خانه در داخل یک اتاق نشیمن گرفته تا یک آشپزخانه. این فضاها باید به خوبی طراحی شده و بتوانند از.
اسباب و اثاثیه، نورپردازی و لوازم جانبی آنها اغلب آمیزهای از شکل، اندازه، رنگ و بافت را در بر میگیرد، چگونگی ساماندهی این عناصر، پاسخی به خواستهای زیباییشناختی و نیازمندیهای کاربردی است. این عناصر، در همین حال، باید به گونهای سازمان داده شود که به تعادل دیداری -حالتی از موازنه در میان نیروهای دیداری حاصل از عناصر دست یابند.
هر عنصر در مجموعۀ فضای داخلی دارای شکل، فرم، اندازه، رنگ و بافتی مختص به خود است. این مشخصهها، بهمراه عوامل موقعیت و جهتگیری، وزن دیداری هر عنصر و میزان جلب توجه آن، الگوی کلی فضا را تعیین میکنند. در این مقاله به بررسی مباحث تعادل ، هماهنگی ، ریتم و تاکید در معماری داخلی میپردازیم.
جهت سفارش طراحی داخلی توسط مهندسین با تجربه و خلاق در این زمینه با ما در تماس باشید.
تماس با ما
مشخصههایی که وزن دیداری عنصر را بالا میبرند
مشخصههایی که وزن دیداری عنصر را بالا میبرند و بدان میافزایند -و یا توجهمان را جلب میکنند- از این قراراند:
• شکلهای متضاد یا بیقاعده
• رنگهای درخشان و بافتهای متضاد
• ابعاد بزرگ و تناسبات نامعمول
• جزییات ریز و دقیق
فضاهای داخلی؛ آمیزهای از شکل، رنگ و بافت
ادراک ما از اتاق و ترکیب عناصرش، بهنگام استفاده و حرکت در میان آن تغییر مییابد. پرسپکتیو ما نیز با تغییر دیدگاه ما از اینجا به آنجا تغییر میکند. همچنین اتاق در طول زمان بواسطۀ روشنایی حاصل از نورروزو لامپ در شب، اشغال توسط ساکنان و اسباب دستخوش تغییر میشود. بنابراین تعادل دیداری در میان عناصر فضا را باید در هر سه بعد مورد توجه قرار داد و آنقدر هم قوی باشد تا در برابر تغییرات حاصل از زمان و استفاده پایداری کند.
انواع تعادل دیداری
سه گونه تعادل دیداری وجود دارد:
تعادل متقارن
تقارن
تقارن، ابزاری ساده ولی هنوز هم قدرتمند برای برقراری نظم دیداری است. اگر به اندازهی کافی توسعه یابد، میتواند خشکی شدیدی به فضای داخلی تحمیل کند. با وجود این حصول تقارن، بخاطر کارکرد یا شرایط، ناخوشایند یا دشوار است.
چیدمان یک یا چند بخش فضا به شیوهای متقارن و ایجاد تقارن موضعی، اغلب ممکن یا خوشایند است. گروه بندیهای متقارن در فضا براحتی شناسایی میشوند و آنچنان کیفیتی از یکپارچگی دارند که میتواند به خدمت سادهسازی و سازماندهی ترکیب اتاق درآید.
تعادل متقارن از چیدمان عناصرهمانند ،دارای شکل، اندازه و موقعیت نسبی مشابه، درپیرامون محور یا خطی مشترک حاصل میشود. تقارن دوطرفه یا محوری نیز نامیده میشوند.
تعادل متقارن اغلب اوقات به توازنی استوار، آرام و ساکن میانجامد که به آسانی -بویژه موقع جهتگیری بر صفحۀ عمودی- نمایان است. چیدمان متقارن، بسته به ارتباطات فضاییش، میتواند برناحیۀ مرکزیاش تاکید کند یا توجه را بر دو انتهای محورش متمرکز سازد.
نمونه ای از رعایت تقارن در دکوراسیون داخلی
تعادل شعاعی
دومین گونۀ تعادل -تعادل شعاعی- از چیدمان عناصر پیرامون نقطۀ مرکزی حاصل میشود. ترکیب مرکزگرایی فراهم میآورد که بر میان زمینه بهعنوان نقطۀ کانونی تاکید میکند. عناصر میتوانند به سمت داخل و بسوی مرکز تمرکز کنند، رو به بیرون و خارج از مرکز باشند یا بواقع پیرامون عنصر مرکزی قرار گیرند.
نمونه ای از تقارن شعاعی در طراحی دکوراسیون داخلی
نمونه ای از تعادل نامتقارن در طراحی دکوراسیون داخلی
تعادل نامتقارن
تعادل نامتقارن را همسان با نبود تشابه در شکل، اندازه، رنگ یا موقعیت نسبی در میان عناصر ترکیب میدانند. با اینکه ترکیب متقارن به استفاده از جفتهای عناصر همانند نیازمند است اما ترکیب نامتقارن، عناصر ناهمسان را در بر میگیرد.
ترکیب نامتقارن برای دستیابی به تعادلی دیداری یا پنهان باید وزن دیداری یا نیروی هر یک از عناصر را مورد توجه قرار دهد و اصل اهرمها را در چیدمان آنها به کار گیرد. عناصری که از لحاظ دیداری قدرتمند هستند و توجه ما را به خود جلب میکنند -مانند شکلهای نامعمول، رنگهای درخشان، ارزشهای تیره، بافتهای گوناگون- باید با عناصرکم قدرتی متعادل شوند که بزرگتراند و در فاصلهی دورتری از مرکز ترکیب قرار میگیرند.تعادل نامتقارن، وضوح تعادل متقارن را ندارد و اغلب از لحاظ دیداری پویاتر و فعالتر است. قادر به بیان حرکت، تغییر و مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار حتى غناست. همچنین از تعادل متقارن، انعطافپذیرتر است و با شرایط متغیرکاربرد، فضا و محیط راحتتر کنار میآید.
هماهنگی در طراحی دکوراسیون داخلی
هماهنگی را میتوان همسازی دلانگیز بخشها یا ترکیب بخشها در ترکیب دانست. وقتی تعادل از طریق چیدمان دقیق عناصر همسان و همچنین ناهمسان به وحدت دست مییابد، اصل هماهنگی مستلزم انتخاب دقیق عناصری است که مشخصه یا خصیصهای مشترک همچون شکل، رنگ، بافت یا ماده را در میان خود تسهیم میکنند. همین تکرار خصیصهای مشترک است که وحدت و هماهنگی دیداری را در میان عناصر محیط داخلی پدید میآورد.
وقتی هماهنگی از طریق استفادۀ بیش از حد از عناصری با خصیصههای همسان حاصل آید، به ترکیبی یکپارچه ولی ملالآورد میانجامد. از سوی دیگر، استفادۀ بیش از حد از گوناگونی -بخاطر ایجاد جذابیت- به آشفتگی دیداری منجر میشود. کششی
نمونه ای از هارمونی در طراحی داخلی
هنرمندانه و دقیق در میان نظم و بینظمی -میان وحدت و کثرت- وجود دارد که به هماهنگی جان میدهد و در محیط داخلی، جذابیت پدید میآورد.توجه به این نکته حائز اهمیت است که اصول تعادل و هماهنگی-در ترفیع وحدت- جستجوی تنوع و جذابیت را نادیده نمیانگارند. روشهای مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار حصول تعادل و هماهنگی بیشتر در پی آن هستند که از مشخصهها و عناصر ناهمسان در الگوهایشان سود برند.
برای مثال، تعادل نامتقارن در میان عناصری توازن پدید میآورد که در اندازه، شکل، رنگ یا بافت متفاوتاند. هماهنگی حاصل از عناصری با خصیصهای مشترک به آن عناصر اجازه میدهد که مشخصههایی منحصر بفرد و بینظیر نیز داشته باشند.
دیگر شیوۀ سازماندهی شماری از عناصر ناهمسان، چیدن آنها در مجاورت یکدیگر است. تمایل ما بر آنست که چنین گروهبندیای را بسان وجودی برای نادیده گرفتن دیگر عناصر که در فاصلۀ دورتری قرار دارند تلقی کنیم. برای تقویت هرچه بیشتر وحدت دیداری ترکیب میتوان از ایجاد پیوستگی خط یا کنارهنما در میان شکلهای عناصر سود جست.
ریتم در طراحی داخلی
اصل طراحی ریتم بر پایۀ تکرار عناصردرفضا و زمان استوار است. این تکرار نه تنها وحدت دیداری را پدید میآورد بلکه پیوستگی ریتمیک حرکتی را برمیانگیزد که ذهن و چشمان بیننده میتواند آنرا در راستای مسیری، درون ترکیبی یا پیرامون فضایی دنبال کند.
سادهترین فرم تکرار از فاصلهگذاری با قاعده عناصر همسان در راستای مسیری خطی شکل میگیرد. گرچه این الگو ممکن است کمابیش خستهکننده باشد اما میتواند در ایجاد ریتمی پسزمینه برای عناصر پیشزمینه یا تعریف آرایه، مرز یا خطی بافت دار سودمند باشد.
با توجه به گرایش عناصربه برقراری ارتباط دیداری -بوسیله مجاورت با یکدیگر یا تسهیم خصیصهای مشترک میتوان الگوهای پیچیدهتری از ریتم را پدید آورد.
فاصلهگذاری عناصر تکراری میتواند تغییر کند تا مجموعه و زیرمجموعههایی پدید آورد و بر نقاط خاصی از الگو تاکید کند. ریتم حاصل میتواند زیبا و نرم یا تند و خشک باشد. کنارهنمای الگوی ریتمیک و شکل عناصر منفرد میتواند ماهیت دنباله را هرچه بیشتر تقویت کند.
با اینکه عناصر تکراری، بخاطر پیوستگی، باید خصیصهای مشترک را تسهیم کنند اما میتوانند در شکل، جزییات، رنگ یا بافت با هم تفاوت داشته باشند. این تفاوتها -خواه محسوس و خواه نامحسوس- جذابیت دیداری پدید میآورند و میتوانند دیگر سطوح پیچیدگی را رواج دهند. ریتمی تناوبی میتواند با ریتمی قاعدهمندتر تلفیق شود یا اندازه و ارزش رنگ به گونهای تدریجی درجهبندی شود تا به زنجیره راستا دهد.وقتی تکرار به شکلگیری الگویی خطی میانجامد، ریتم دیداری به سهولت هرچه تمامتر شناسایی میشود. درون فضایی داخلی در هر حال زنجیرههای ناخطی شکل، رنگ و بافت میتواند ریتمهای ظریفتری فراهم آورند که شاید سریع به چشم نیایند.
استفاده از ریتم در دکوراسیون داخلی
ریتم میتواند به حرکت بدنمان بهنگام پیشروی در میان زنجیرهای از فضاها اشاره داشته باشد.ریتم، مفهوم بنیادین تکرار را بسان ابزاری برای سازماندهی فرمهاو فضاها در معماری بهکار میگیرد. تیر و ستون خودشان را تکرارمیکنند تا تاقچههای سازهای وپیونهای فضا را شکل دهند. فضاها اغلب تکرار میشوند تا نیازمندیهای کاربردی تکراری یا همسان را در برنامۀ ساختمان جای دهند.
تاکید در دکوراسیون داخلی
اصل تاکید بر پایۀ همزیستی عناصر برجسته و پیرو در ترکیب فضای داخلی استوار است. طرحی بدون هیچ عنصر برجسته.بیروح و ملالآور خواهد بود. اگر شمار عناصر برجسته زیاد از حد باشد، طرح درهم و برهم و آشفته میشود و از اهمیت میکاهد. هر بخش طرح باید، مطابق با درجۀ اهمیتاش در طرح کلی، از اعتبار شایستهای برخوردار شود.
مشخصه یا عنصری مهم میتواند با بهرهجویی از اندازهای چشمگیر، شکلی بیهمتا، بافت یا ارزش یا رنگی متضاد به تاکید دیداری دست یابد. در هر صورت، تضادی شناساپذیر باید در میان مشخصه یا عنصر برجسته و جوانب پیرو فضا برقرار شود. چنین تضادی با گسیخت الگوی معمولی ترکیب، توجه ما را به خود جلب خواهد کرد.نقاط تأکید را میتوان بوسیلۀ ایجاد تضاد ملموسی در اندازه، شکل، رنگ یا ارزش رنگسایه پدید آورد.
نمونه ای از تاکید در طراحی داخلی
جایگاه عنصر تاکیدی در طراحی داخلی
مشخصه یا عنصر میتواند ازلحاظ دیداری بوسیلۀ موقعیت راهبردی و جهتگیری آن در فضا نیز مورد تاکید قرار گیرد. میتواند در مرکز باشد یاهمچون محور سازمانی متقارن عمل کند. در ترکیبی نامتقارن میتواند عامل تعدیلکننده باشد یا از باقی عناصر مجزا شود. میتواند انتهای زنجیرهای خطی یا مسیر حرکتی باشد.
عنصر میتواند، برای افزایش هرچه بیشتر اهمیت دیداری، به گونهای قرار گیرد که با هندسۀ معمولی فضا و دیگر عناصر درون آن در تضاد قرار گیرد. میتواند به گونهای خاص بدرخشد. خطوط عناصر فرعی و پیرو را میتوان به گونهای چید که حواسمان رابر مشخصه یا عنصری برجسته متمرکز سازند.
نمونه ای از رعایت تقارن در دکوراسیون داخلی
همانطور که ممکن است درجات گوناگونی از اهمیت در میان عناصر محیطی داخلی موجود باشد، همچنین امکان دارد که درجات گوناگونی از تاکید به آنها القاء شود. وقتی مشخصه یا عناصر چشمگیری بوجود آید بایستی از راهبرد سازماندهی عناصر پیرو سود جست تا عناصر برجسته غالب شوند.
نقاط کانونی اتاق را باید با قدری ظرافت و تعادل پدید آورد. آنها نباید آنچنان از لحاظ دیداری برجسته باشند که به بخشهای جدایی ناپذیری از طرح کلی بدل شوند. نقاط فرعی تاکید -تاکیدهای دیداری- میتوانند باعث بهم پیوستن عناصر برجسته و پیرو شوند. بدنبال اصل هماهنگی، ارزشها، رنگها و شکلهای مرتبط نیز به حفظ وحدت طرح یاری میرسانند.
عرضه و تقاضا در بورس
عرضه و تقاضا از مسائل بنیادی علم اقتصاد است که درک آن به ما کمک خواهد کرد تا با ما بقی مفاهیم اقتصادی و مالی آشنا شویم. و اگر این دو مفهوم پایه ای را به خوبی متوجه نشویم از درک سایر مفاهیم اقتصادی عاجز خواهیم ماند. این دو مفهوم اساسی دلیل اصلی تغییرات قیمت در تمامی بازار ها هستند. شناخت و تسلط بر عرضه و تقاضا جاری در بازار ها به ما در پیش بینی آینده ی قیمت آن دارایی مالی کمک زیادی می کند.
تقاضا (Demand)
فرض کنید شما 100 هزار تومان پول در اختیار دارید و قیمت هر خودکار 5 هزار تومان باشد. در این صورت شما توان خرید 20 خودکار را خواهید داشت. اگر قیمت 10 هزار تومان شود توان خرید شما به 10 خودکار کاهش خواهد یافت. حال فرض کنید قیمت خودکار همان 5 هزار تومان اما این دفعه شما 200 هزار تومان پول دارید؛ این دفعه توان خرید شما به 40 خودکار افزایش خواهد یافت.
تقاضا در علم اقتصاد
تقاضا در علم اقتصاد تعریف مشخصی دارد. اگر بخواهیم ساده آن را بیان کنیم؛ تقاضا، مقداری از یک کالا یا خدمت خاص است که در بازار مورد خریداری می گیرد. قیمت عامل اصلی تغییر تقاضاست. قیمت و تقاضا رابطه ی عکس با یکدیگر دارند؛ هرگاه قیمت افزایش یابد تقاضا برای آن دارایی کاهش خواهد داشت(با فرض ثبات سایر عوامل). این مفهوم را اقتصاد دانان در نموداری ساده به نام نمودار تقاضا ترسیم کرده اند:
عوامل مؤثر بر تقاضا
در مثالی که ابتدای بحث تقاضا برای خرید خودکار آوردیم ؛ قیمت کالا و درآمد دو عامل تاثیر گذار بسیار مهم بر تقاضا هستند. قیمت عامل بازدارنده ای است که با افزایش خود تقاضا را کاهش می داد. هم چنین درآمد بیشتر، توان خرید ما را بالاتر می برد تقاضا افزایش می یافت(با فرض ثبات سایر عوامل).
فارغ از درآمد و قیمت آن کالا عوامل دیگری نیز بر تقاضا تاثیر خواهند گذشت؛ اولویت خریدار، مسائل فرهنگی و اجتماعی، آداب و رسوم ،انتظارات خریدار از آینده ی قیمت، فراوانی یا کمیابی آن کالا و. از جمله ی این عوامل خواهند بود.
عرضه (Supply)
تولید کنندگان، فروشندگان و مشاغل خدماتی عمده ی عرضه کنندگان بازار مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار ها هستند. منفعت این گروه در گرو فروش بیشتر است. حال اگر قیمت پائین باشد عرضه ی آن محصول یا ارائه ی آن خدمت برای آن گروه ها به صرفه نخواهد بود و میل آنها برای فروش کاهش خواهد یافت.
عرضه در علم اقتصاد
عرضه را در اقتصاد این گونه تعریف کرده اند؛ مقداری از یک کالا یا خدمات است که تولیدکنندگان یا خدمات دهندگان ، در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهند. همانطور که قیمت عامل اصلی تغییر تقاضا بود عامل اصلی تغییر عرضه نیز هست. با افزایش قیمت یک دارایی تامین کنندگان، تولید کنندگان، خدمات دهندگان و همه ی گروه هایی که عرضه کننده محصوب می شوند، منفعت بیشتری از فعالیت خود خواهند داشت و عرضه آن دارایی بیشتر می شود. این مفهوم را اقتصاد دانان را در نموداری ساده به نام نمودار عرضه ترسیم کرده اند:
عوامل مؤثر بر عرضه:
توانایی مقدار تولید، هزینه های تولید، اندازه ی زنجیره تامین و دشواری های آن، دسترسی به مواد اولیه ، مسائل مرتبط با رقابت با سایر تولید کنندگان از عمده عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضا هستند.
تعادل (Equilibrium)
برای اینکه بازار به تعادل و ثبات برسد بایست مقدار عرضه و تقاضا با یکدیگر برابر باشد. این تعادل مادامی که محرکی برای تغییر رفتار مصرف کننده و تولید کننده وجود نداشته باشد پایدار خواهد ماند.
در نگاه اقتصاد دانان نقطه ی تعادل ، نقطه ی تلاقی نمودار عرضه و منحنی تقاضا ست. هرگاه این دو نمودار یکدیگر را قطع کنند تعادل برقرار شده است. آن قیمتی را که تعادل در آن برقرار شده را قیمت تعادلی می نامند.
عرضه و تقاضا در بورس
در بازار های مالی نیز همانند سایر بازارها مکانیزم عرضه و تقاضا جاری است. شاید در سایر بازارها به راحتی نتوان به میزان عرضه و تقاضا پی برد یا مقدار دقیق آن را اندازه گرفت اما در بازار هایی مالی همچون بازار بورس سهام به دلیل پیشرفته بودن معاملات و شفافیت بالااین مشکل را نداریم شما به راحتی با نگاه کردن به تابلو معاملات متوجه شدت عرضه وتقاضا خواهید شد.
نحوه نمایش عرضه و تقاضا بر تابلو معاملات
جدول سفارش های خرید و فروش به خوبی این عرضه و تقاضا و به تعادل رسیدن آنها را به خوبی نمایش می دهد. در هر ردیف تعداد سفارش ها، حجم سفارش ها و قیمت سفارش ها برای خریداران و فروشندگان مشخص شده است.
اگر به دقت این جدول نگاه کنید متوجه می شوید که مجموع حجم سفارش های خریداران از مجموع حجم سفارش های فروشندگان بیشتر است. این بدان معناست که در آن لحظه غلبه ی تقاضا را شاهد هستیم. این جدول عرصه ی تقابل همیشگی عرضه و تقاضا ست و قیمت را با غلبه ی هریک بر دیگری جابجا می کند.
رابطه عرضه و تقاضا در بورس
طبیعتاً اگر قرار باشد عرضه ای بر تقاضا چیره شود. حجم سفارشات در سمت فروشندگان بیشتر خواهد شد. رقابت میان فروشندگان شکل می گیرد از آنجا که در فروش تقدم انجام سفارش با قیمت سفارش پائین تر هست، فروشندگان برای پیروزی در این رقابتی که میان خودشان آغاز کرده اند، قیمت خود را رفته رفته پائین تر می آورند. این نزول قیمت تا زمانی که عرضا بر تقاضا غلبه داشته باشد ادامه خواهد داشت.
در سمت مخالف هم وضع به همین صورت است. هنگامی که ولع تقاضا میان خریداران شدت یابد. حجم سفارشات خرید نسبت سفارشات فروش پیشی می گیرد. هنگام خرید اولویت انجام سفارش با خریداری است که قیمت بالاتری پیشنهاد کند. رقابت شکل گرفته میان خریداران آنها را به خرید در قیمت های بالاتر سوق می دهد تا جاییکه تعادل میان عرضه و تقاضا برقرار شود.
روانشناسی عرضه و تقاضا در بورس
روانشناسی عرضه و تقاضا در بورس، اساس دانش تحلیل تکنیکال و تابلو خوانی در بورس است. در روانشناسی عرضه و تقاضا ما به دنبال یافتن سوگیری ها و جهت گیری های ذهنی خریداران و فروشندگان هستیم. این سو گیری ها و جهت گیری ها، روند های بازار را می سازند. یک روند صعودی ماهیت تقاضا دارد، مادامیکه خریدار به هر دلیلی (تحلیل بنیادی، تکنیکال، اخبار وحواشی و. ) معتقد باشه قیمت فعلی سهم همچنان ارزنده است کماکان به خرید خویش ادامه خواهد داد مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار و روند صعودی تداوم خواهد داشت. در روند نزولی عکس همین قضیه حکم فرماست. تشخیص روند و شناسایی ادامه روند با ابزار هایی که در تحلیل تکنیکال و تابلو خوانی داریم میسر خواهد بود. مثال بارز آن، همین الگوهای ادامه دهنده و الگوهای بازگشتی است که به دفعات در نمودار های قیمتی مشاهده کرده ایم. فاکتور های تابلو سهم نیز مثل مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار رصد ورود و خروج پول هوشمند ویا قدرت خریدار و فروشنده به ما در فهمیدن ذهنیت خریداران و فروشندگان کمک خواهند کرد.
عوامل تاثیر گذار بر عرضه و تقاضا در بورس
بازار بورس یک بازار سرمایه گذاری است و سرمایه گذارانی که در این گونه بازارها فعالیت می کنند با هدف کسب سود وارد چنین بازار های پر ریسکی می شوند. به مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار هر نحوی که این سرمایه گذاران در یابند دارایی مدنظرشان ارزشمند و پر بازده خواهد بود تقاضا را برای آن سهم بالا می برد و در طرف دیگر اگر حس کنند خرید یا نگه داری سهامی به صرفه نیست و بازدهی مطلوبی ندارد سرمایه گذاران را ترغیب به فروش یا عدم خرید آن دارایی می کند. گاهی این نتایج با دانش مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار تحلیلی سرمایه گذاران یا مشاوران آنها در این زمینه به دست می یابد و گاهی هم اتفاقات و حواشی اطراف سهم آن نتایج را رقم می زند.
جمع بندی
عرضه و تقاضا محرک اصلی قیمت ها در بازارها هستند. اشراف و تسلط بر این موضوعات به ما در پیشبینی چشمانداز آینده قیمتها کمک شایانی میکند. هر کجا بازار باشد فروشنده و خریدار وجود دارد و هرکجا فروشنده و خریدار باشد عرضه و تقاضا شکل میگیرد و هنگامیکه این دو به تعادل می رسند معامله به انجام خواهد رسید.
مدیریت تعادل بین کار و زندگی
نویسنده: Marisa Sanfilippo مترجم: امیرعلی رمدانی یکی از دغدغههای اصلی امروز، ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و کاری است. معمولا فعالیتهای کاری بر فعالیتهای زندگی شخصی ما ارجحیت دارند؛ زیرا میل دستیابی به موفقیتهای کاری ما را مجبور به کنار گذاشتن رفاه زندگی میکند. برقراری تعادلی یکپارچه بین کار و زندگی نه تنها بر سلامت جسم، روح و ذهن اثر دارد، بلکه برای حرفه و شغل ما نیز اهمیت دارد. اما سوال این است که تعادل کار و زندگی چیست؟ بهطور خلاصه تعادل کار و زندگی به این معنی است که افراد خواستههای کاری و خواستههای شخصی خود را اولویتبندی کنند و انجام دهند. برخی از علل عدم تعادل بین کار و زندگی عبارت است از: افزایش مسوولیتهای کاری، ساعات طولانی کار کردن، مسوولیت بیشتر در خانه، داشتن فرزند.
Chris Chancey متخصص شغلی و مدیر عامل شرکت Amplio Recruiting اظهار میکند: برقراری تعادل مطلوب اثرات مثبتی از جمله کاهش استرس، کاهش فرسودگی شغلی و افزایش احساس رفاه را به همراه خواهد داشت. این اثرات نه تنها برای کارمندان بلکه برای کارفرمایان نیز صدق میکند. وی بیان میکند: کارفرمایانی که محیط کاری را بر مبنای تعادل ایجاد میکنند، شاهد صرفهجویی در هزینهها، کمتر غیبت کردن پرسنل و وفادار شدن پرسنل خواهند بود. کارفرمایانی که برنامه دورکاری یا برنامه منعطفی را تدوین میکنند، سبب میشوند کارمندان تعادل بهتری بین این دو مورد داشته باشند.
هنگام تدوین برنامهها به برقراری تعادل کار و زندگی نیز توجه کنید. Chancey میگوید برقراری تعادل بین کار و زندگی، کمتر به تقسیمبندی ساعات شبانهروز وابسته است و بیشتر به انعطافپذیری برای انجام فعالیتهای کاری بستگی دارد که این انعطاف سبب میشود برای زندگی شخصی خود وقت و انرژی داشته باشید. ممکن است در برخی روزها بیشتر کار کنید؛ اما آخر هفتهها فرصت خواهید داشت به فعالیتهای لذتبخش دیگری بپردازید.
در اینجا ۸ روش برقراری تعادل کار و زندگی و مدیریت کردن آن بیان میشود.
۱) بپذیرید که همواره تعادل کاملی بین کار و زندگی برقرار نمیشود
با شنیدن «تعادل کار و زندگی» این موضوع تداعی میشود که پس از یکروز پرمشغله در محل کار مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار و ترک آنجا، نیمه دیگری از روز در کنار دوستان و خانواده سپری شود. اگرچه این موضوع ایدهآل بهنظر میرسد، اما همیشه امکانپذیر نیست. بنابراین به جای تدوین یک برنامه کامل، برنامه واقعبینانهای را تدوین کنید. برخی روزها فعالیتهای کاری شما بیشتر است و در روزهای باقیمانده فرصت بیشتری برای وقتگذرانیها خواهید داشت. تعادل در طول زمان و نه در هر روز حاصل میشود. Heather Monahan موسس گروه مشاوره حرفهای BossinHeels میگوید: منعطف بودن مهم است و باید دائما ارزیابی کنید که در چه مرحلهای از دستیابی به اهداف هستید. ممکن است فرزندانتان به شما احتیاج داشته باشند یا ممکن است به یک سفر کاری بروید؛ اما مهم این است که کلید برقراری تعادل بهمنظور قرار گرفتن در مسیر رسیدن به هدف و ارزیابی نیازهای خود را بیابید.
۲) عاشق شغل خود باشید
با اینکه شغل یک موضوع و هنجار اجتماعی است؛ اما نباید محدودکننده شخص باشد. متنفر بودن از شغل پیامدهایی از جمله شاد نبودن را به همراه دارد. البته قرار هم نیست که از تمام جنبههای شغل خود رضایت داشته باشید. همین که صبحها بدون ترس از انجام وظایفتان از خواب برمیخیزید، کافی است. Monahan میگوید شغلی داشته باشید که از شدت علاقه، حاضر به انجام فعالیتهای آن حتی بهصورت رایگان باشید. وی اظهار میکند اگر شغلتان در دایره فعالیتهای مورد علاقه شما نیست سبب خستگی میشود. بنابراین با مشکل بزرگی مواجه هستید. اگر برای شخصی کار میکنید که برای شما ناخوشایند است و فعالیتهای کاریتان نامطلوب است، پس باید به جستوجوی شغل دیگری باشید.
۳) سلامتی خود را در اولویت قرار دهید
دغدغه اصلی شما باید حفظ سلامت جسم، روح و روان خودتان باشد. اگر تصور میکنید که با ترک اجباری شغل خود از استرس و افسردگی شما کاسته میشود، سریعا این کار را انجام دهید. اگر دارای بیماری هستید، در روزهای سخت کاری، از آن نترسید. این نکته را بدانید که کار زیاد مانع از بهبود کامل بیماری میشود و سبب خواهد شد تا روزهای بیشتری را از مرخصی استفاده کنید. بنابراین اگر سلامتی شما در اولویت است، نباید فعالیتهای سخت یا افراطی انجام دهید، بلکه باید با مراقبتهای روزانه (مدیتیشن) و ورزش آن را همراه کنید.
۴) از قطع ارتباطات نترسید
قطع ارتباط با افراد و بهطور کلی با دنیای خارج این امکان را فراهم میکند تا از استرس هفتگی کاسته شود و به ذهن فرصت یافتن ایدههای جدید را میدهد. بهجای چک کردن ایمیلهای کاری میتوان سایتهای اخبار مرتبط با کار را مطالعه کرد. Monahan میگوید در سفر کاری که با رئیس شرکت همراه بودم، من در حال انجام امور مربوطه بودم؛ اما در همان لحظه رئیس در حال مطالعه یک رمان بود. در آن زمان متوجه این موضوع نشدم که من خود را به سمت فرسودگی شغلی سوق میدهم؛ اما رئیسم در حال استراحت بود تا از فشارهای کاری خارج شود. در حال حاضر سعی میکنم همان تکنیکها را تمرین کنم؛ زیرا اختصاص زمانهایی برای استراحت بهمنظور دستیابی به موفقیت حیاتی است و سبب میشود انرژی بیشتری برای انجام کارها داشته باشید.
۵) از تعطیلات و مرخصیها استفاده کنید
گاهی اوقات لازم است بهطور کلی رابطه خود را با سیستم کاری قطع کنید. مهم نیست که تعطیلات یکروزه یا دو هفتهای باشد، بلکه مهم آن است که برای تجدید قوای جسمی و روحی از مرخصیها استفاده کنید. نتایج تحقیقات صورتگرفته توسط انجمن مسافرتی ایالاتمتحده نشان میدهد که در سال ۲۰۱۸ حدود ۵۲درصد از کارمندان از مرخصیهای خود استفاده نکردند؛ زیرا این نگرانی را داشتند که بهرهگیری از مرخصی سبب بروز اختلالهایی در روند کاری میشود و هنگام بازگشت با کارهای انباشتهشده زیادی مواجه خواهند شد؛ درصورتیکه این ترس نباید محدودکننده شما برای عدم استفاده از مرخصیها و استراحتها شود. Chancey میگوید مزایای بهرهگیری از مرخصی بسیار بیشتر از معایب آن است. با تدوین برنامههای مناسب میتوانید بدون نگرانی درمورد سنگینی فعالیتهای انباشته شده در هنگام بازگشت از مرخصی، زمان خود را مدیریت کنید.
۶) برای خود و عزیزانتان زمان بگذارید
گرچه شغل مهم است، اما نباید تمام زندگی شما را شامل شود. شما پیش از دارا بودن شغل فعلی یک شخص بودید و باید فعالیتهای شادیبخش و سرگرمکننده را در اولویت کارهای خود قرار دهید. Chancey بیان میکند که برقراری تعادل بین کار و زندگی یک اقدام عملی و آگاهانه است. وی اعتقاد دارد که اگر بهطور جدی برای زمان خود برنامهریزی نکنید، هرگز فرصتی برای انجام کارهای دیگر نخواهید داشت. مهم نیست که به چه میزان کارهای شما شلوغ است، مهم این است که زمان کار و زندگی خود را کنترل و مدیریت کنید. هنگام نوشتن برنامه در تقویم خود، فرصتهایی را برای ملاقاتها و تفریحات خانوادگی در نظر بگیرید. ممکن است عجیب باشد که با افرادی که زندگی میکنید، برنامهریزیهایی برای قرارهای تفریحی تدوین کنید؛ اما واقعیت این است این کار سبب سپری شدن اوقاتی با کیفیت و بدون تعارض زندگی کاری و شخصی خواهد شد. هیچگاه نباید دارا بودن شغل و سپری کردن زمان برای کار به معنی غافل شدن از روابط شخصی شود. این موضوع را درک کنید که افراد داخل شرکت ارتباط عاطفی با شما ندارند. همچنین به یاد داشته باشید که احتمال جابهجایی پرسنل در کار بسیار زیاد است. بنابراین اهمیتی ندارد که شما شغل خود را به چه میزان مهم قلمداد کنید یا تصور کنید با ترک شغلتان، سازمان چه ضررهایی را متحمل میشود.
۷) ساعت مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار کار را مشخص کنید
برای خود و همکارانتان محدودیتهایی بهمنظور جلوگیری از فرسودگی شغلی وضع کنید. پس از ترک محل کار، از فکر کردن درمورد پروژههای آینده یا پاسخ دادن به ایمیلهای شرکت خودداری کنید. یک رایانه و یک خط تلفن کاری داشته باشید که هنگام فارغ شدن از کار آنها را هم خاموش کنید. اگر این امکان وجود ندارد، از مرورگرها، ایمیلها یا فیلترهای جداگانهای برای کار و سیستم عاملهای شخصی خود استفاده کنید. ساعت کاری را مشخص کنید. چه در خانه کار میکنید چه خارج از خانه، تعیین آغاز و پایان کار بسیار مهم است؛ در غیر این صورت، ممکن است در ساعات تعطیلی یا تعطیلات آخر هفته به ایمیلهای مربوط به کار پاسخ دهید. از سوی دیگر پیشنهاد میشود که اعضای مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار تیم و مدیر خود را از حدود وظایف و فعالیتهای شخصی خود آگاهسازید. این کار سبب میشود که آنها درک و انتظارات مطلوبی از شما داشته باشند.
۸) اهداف و اولویتها را تعیین کنید و به آنها پایبند باشید
تکنیکهای مدیریت زمان، تجزیه و تحلیل لیست فعالیتها و حذف کارهایی را که ارزش چندانی ندارند، جدی بگیرید. ساعتی از روز را که بیشترین بازدهی در کار را دارید، یادداشت کنید و فعالیتهای مهم خود را در آن ساعت انجام دهید. هر چند دقیقه از چک کردن ایمیلها و تلفنهای خود دست بکشید تا از اتلافها و کاهش بهرهوری جلوگیری کنید. برنامهریزی برای روز میتواند بهرهوری کار را افزایش دهد که نتیجه آن دارا شدن زمان بیشتر بهمنظور استراحت در خارج از محیط کار است.
ایجاد محیط کار منعطف
افرادی که برنامههای منعطفی دارند، قادر به برقراری تعادل مطلوبی نیز خواهند بود. تحقیقات اخیر نشان داده است که طی هفت سال گذشته، بسیاری از کارفرمایان این امکان را به کارمندان خود دادهاند تا نسبت به برنامه و محیط کار خود انعطافپذیری بیشتری داشته باشند.
کن ماتوس(Ken Matos)، محقق و مدیر ارشد تحقیقات مشاغل در موسسه غیرانتفاعی خانواده و کار میگوید: بدیهی است که کارفرمایان همواره میخواهند با صرف منابع کمتر، نفع بیشتری داشته باشند؛ اما با این حال، این اجازه را به کارمندان خود میدهند که برای دسترسی به گستره وسیعی از مزایای متناسب با نیازهای فردی و خانوادگی و بهبود سلامتی و رفاه خود، انعطافها و اولویتبندیهایی را برای خود داشته باشند. هانک جکسن (Hank Jackson)، رئیس انجمن مدیریت منابع انسانی معتقد است که انعطافپذیری در بلندمدت نتایج مطلوبی را برای کارفرمایان به ارمغان میآورد. وی میگوید همانطور که در حال پیشرفت هستیم، اگر میخواهیم استعدادهای برتر را جذب و آنها را حفظ کنیم، باید در جستوجوی راهها و گزینههای کاری منعطفی باشیم. او اعتقاد دارد تعادل بین زندگی و کار برای افراد مختلف معنای متفاوتی دارد؛ زیرا هر کدام از افراد تعهدات متفاوتی در زندگی دارند. به بیان دیگر تعادل موضوعی شخصی است و فقط ما میتوانیم بر سبک زندگی مناسب تمرکز کنیم.
چگونه یک مدیر پشتیبان باشیم
نکاتی درخصوص حمایت بهتر مدیران از کارمندان:
سعی کنید هدف پرسنل خود از کار کردن را بدانید. تمام افراد قادر به برقراری تعادل بین زندگی و کار نیستند. با کارمندان خود درمورد اهداف آنها صحبت کنید تا درخصوص موضوعاتی که قادر کمک به آنها هستید، اقدام کنید. برخی از کارمندان ممکن است در روزهای زوج هفته دورکار باشند و برخی دیگر فقط مایل به تغییر در برنامه کاری روزانه خود باشند. آنچه مهم است دارا بودن ذهن باز و انعطافپذیر است. این نکته را به خاطر داشته باشید مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار که کارمندان از شما پیروی میکنند. اگر در طول روز ایمیلها را کنترل میکنید یا در روزهای آخر هفته بهشدت کار میکنید، آنان تصور میکنند این همان اقدامی است که از آنها انتظار دارید. با اینکه معمولا کارفرمایان برای برقراری تعادل بین کار و زندگی در جستوجوی ارائه ایدههای مطلوبی هستند، اما شما اجازه دهید کارمندان، خود این انتخاب را انجام دهند. بهطور مستمر با کارمندان خود درمورد گزینههایی که حق انتخاب دارند، صحبت کنید. همچنین با کارمندانی که در شرف پدر و مادر شدن هستند درخصوص انتخابهایی که برای مرخصی والدین است، صحبت کنید.
همیشه آماده و بهروز باشید و همواره از تغییراتی که تعادل کار و زندگی را برهم میزند، جلوتر باشید. راهکاری که برای امروز است ممکن است برای سال آتی مناسب نباشد، بنابراین برای برقراری تعادل خلاقیت داشته باشید.
تعریف بازاریابی اجتماعی
تعدادی از اندیشمندان و صاحبنظران دانش بازاریابی، عقیده دارند که تأکید مفهوم بازاریابی تنها بر تأمین نیازها و خواستههای مشتریان است و سلامت جامعه، جایگاهی در این فلسفه ندارد. آنها بر این باورند که مدیران سازمانها موظفند اهداف و مقاصد خود را گسترش دهند و ضمن آن تلاش کنند تا نیازها، خواستهها و منافع بازارهای هدف خود را تعیین نمایند تا شرکتشان بتواند در مقایسه با شرکتهای رقیب این نیازها و خواستهها را به صورت کارآمدتر تأمین نماید.
این اقدامات به نوبه خود موجب خواهد شد که رفاه و تندرستی مشتری و جامعه فراهم شود. براساس مفهوم بازاریابی اجتماعی، انتقادی که از مفهوم بازاریابی محض میشود این است که در مفهوم بازاریابی تضاد و تناقض بین نیازها و خواستههای کوتاهمدت و بلندمدت در نظر گرفته نمیشود. این تناقضات موجب میگردد که بازاریابی اجتماعی جایگاه و اعتبار بالایی در نزد اندیشمندان و صاحبنظران بیابد.
بازاریابی اجتماعی چیست؟
براساس مفهوم بازاریابی اجتماعی، مدیران بازاریابی سازمانها و شرکتهای بزرگ ناگزیرند در تعیین خط مشیهای بازاریابی خود عوامل مهمی نظیر منافع شرکت، خواستههای مصرفکننده و منافع جامعه را به صورت مشترک مدنظر قرار دهند. شرکتها در ابتدا معتقد بودند هدف بازاریابی آنها در کوتاه مدت عبارت است از کسب بازده بیشتر از سرمایه صاحبان سهام. اما آنها بعداً دریافتند که تأمین نیازها و خواستههای مشتریان و منافع جامعه در بلندمدت، اهمیت فراوانی دارد. این امر منجر به تولد و ظهور بازاریابی اجتماعی (Societal Marketing) شد و در حال حاضر بسیاری از شرکتها هنگام اتخاذ تصمیمات بازاریابی، منافع جامعه را مورد توجه قرار می دهند.
هدف آن است که با کمک اصول و فنون بازاریابی تجاری، به نیازها و خواستههای گروه مخاطب توجه نموده و با کاهش موانع و ترغیب آنان برای انجام یک رفتار اجتماعی، رفتار مورد نظر را در بین آنها رواج دهد. به عبارت سادهتر، بازاریابی اجتماعی کاربرد فنون بازاریابی در مسائل اجتماعی است تا در افراد انگیزه انجام عمل یا رفتاری را که در نهایت برایشان سودمند است ایجاد نماید.
بازاریابی اجتماعی دو هدف عمده دارد: اول اینکه باید مشتریان کنونی محصولات و خدمات خود را حفظ نماید. دوم: مشتریان جدیدی را به سوی این محصولات و خدمات جلب کند. مفهوم بازاریابی اجتماعی ایجاب میکند بازاریابان در تعیین سیاستگذاریهای بازاریابی بین ملاحظات سهگانه منافع شرکت، خواستههای مصرفکننده و منافع جامعه، تعادل لازم را برقرار سازند.
ابعاد بازاریابی اجتماعی
آندرسون بازاریابی اجتماعی را یک چشمانداز بلندمدت در برنامهریزی میخواند و دانشمندان دیگر مفاهیم دیگری مانند مشتریمداری، یک فرآیند مبادله (داد و ستد) و غیره را به آن نسبت دادهاند.
۱. به عنوان یک فرآیند مشتریمحور: در بازاریابی اجتماعی، مشتری یک شرکتکننده (جزء) فعال در فرآیند تغییر رفتار است. در رویکرد مشتریمدارانه بازاریابی اجتماعی، ما سوال نمیکنیم که “اشتباه مردم چیست و یا چرا آنها نمیخواهند بفهمند؟ ”؛ بلکه میپرسیم: “اشتباه ما چیست و چرا ما در مورد مخاطبین خود درک مناسبی نداریم؟ “.
۲. به عنوان یک فرآیند مبادله (داد و ستد): بازاریابی اجتماعی رخ نمیدهد مگر اینکه دو یا چند جزء وجود داشته باشد تا بتوانند با یکدیگر ارتباط داشته و مبادله کنند. در اینجا منظور از مبادله، مبادله منابع یا ارزشها بین دو یا چند نفر با منابع مختلف است. البته در بازاریابی اجتماعی این کالا یا پول نیست که مبادله میشود، بلکه نیاز، فکر، ایده و یادگیری است و در نهایت تغییر رفتار حاصل میگردد.
۳. به عنوان یک برنامه بلندمدت (راهبردی): فرآیند بازاریابی یک برنامه کامل و تدریجی است، با فرآیند تحقیقات شروع میشود و با تحقیقات (ارزشیابی) نیز به پایان میرسد. در این فرآیند برای کشف و حل مشکلات اجتماعی (مانند بیماریها، رفتارهای پر خطر و…) از روشهای تحلیل مشکل (SWOT) استفاده میگردد، لذا بازاریابی اجتماعی یک برنامه راهبردی است. در نهایت میتوان گفت بازاریابی اجتماعی تأثیر رفتار را نه تنها در افراد بلکه در گروهها و سازمانها دنبال میکند.
مزایای مفهوم بازاریابی اجتماعی برای کسب و کارها
- به ایجاد تصویر بهتری از شرکت کمک میکند. نسبت به رقبا میدهد.
- در حفظ مشتری و روابط طولانیمدت مفید است.
- فروش و سهم بازار را افزایش میدهد.
- تسهیل گسترش و رشد در بلندمدت
- محصولات و سیاستهای شرکت باید رفاه اجتماعی و به طور کلی جامعه را در اولویت قرار دهد.
- از منابع اقتصادی به درستی استفاده شود.
- سطح زندگی افراد جامعه را بالا می برد.
- برنامهریزی اقتصادی را برای جامعه بهتر و پربارتر تضمین میکند.
اهمیت مفهوم بازاریابی اجتماعی
- بازاریابی اجتماعی برای جامعه، محیط زیست و کسب و کار ضروری است. این مفهوم برای مقابله با مصرفگرایی ایجاد شد.
- مفهوم بازاریابی اجتماعی به حداکثر رساندن سود برای سازمان کمک میکند و به ایجاد یک رابطه بلندمدت با مشتریان منجر میگردد.
- توسعه محصولاتی را تشویق میکند که در بلندمدت به نفع جامعه باشند و مصرفکنندگان را راضی نگه دارند.
جمعبندی
بازاریابی اجتماعی بر مسئولیتهای اجتماعی تأکید میکند و پیشنهاد میدهد که برای حفظ موفقیت بلندمدت، شرکت باید یک استراتژی بهتر از رقبا برای ارائه ارزش به مشتریان جهت حفظ و بهبود رفاه آنها و جامعه ایجاد کند. مفهوم بازاریابی اجتماعی از تضاد بین نیازهای کوتاهمدت مصرفکنندگان و رفاه بلندمدت جامعه ایجاد شده است.
مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار
رینهارت سلتن
مساله تعداد زیاد تعادل های بازی های عدم همکاری موجب تلاشی در جهت حذف تعادل های نشی شد که کمتر حایز اهمیت هستند. سلتن با معرفی مفهوم کامل بودن بازی فرعی، اساسی را برای این تلاش نظام مند بنا نهاد.
ایده اصلی در این مفهوم به استفاده از شرایط محکم تری باز می گردد تا نه تنها تعداد تعادل های ممکن را کاهش دهد، بلکه از تعادلی که در بیان اقتصادی غیر معقول است، اجتناب کند.
برخی از خدمات سایت، از جمله مشاهده متن مطالب سالهای گذشته روزنامههای عضو، تنها به مشترکان سایت ارایه میشود.
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
در سایت عضو شوید و هزینه اشتراک یکساله سایت به مبلغ 700,000ريال را پرداخت کنید.
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 100 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی همه کاربران به متن مطالب خریداری نمایند!
دیدگاه شما